در کمپ دوروزه فیلم، صلح و سفر، چه گذشت؟

جهانگردان فیلم‌ساز مشغول کارند!

جهانگردان، فیلم‌سازان و عشاق گردشگری و فیلم‌سازی، پنجشنبه و جمعه گذشته را در دیزین به گفت‌و‌گو و تماشا گذراندند.

تاریخ انتشار: 10:05 - چهارشنبه 1403/07/11
مدت زمان مطالعه: 9 دقیقه
جهانگردان فیلم‌ساز مشغول کارند!

به گزارش اصفهان زیبا؛ جهانگردان، فیلم‌سازان و عشاق گردشگری و فیلم‌سازی، پنجشنبه و جمعه گذشته را در دیزین به گفت‌و‌گو و تماشا گذراندند. این سفر به ابتکار مؤسسه ایران تراول شاتز از صبح پنجشنبه در تهران آغاز شد و عصر جمعه در دیزین به پایان رسید. شرکت‌کنندگان فیلم‌هایی با تم‌های گردشگری و صلح دیدند، درباره فیلم‌سازی و گردشگری در کارگاه‌های آموزشی گفت‌وگو کردند، شعر کوتاهی با موضوع روز جهانی گردشگری را هم‌خوانی کردند و خلاصه دو روزی را در کنار هم بر مدار گردشگری گذراندند؛ جایی که هیچ خبری از خبرهای دیگری نبود!

روز جهانی گردشگری به میزبانی تفلیس

سازمان جهانی گردشگری (UNWTO) که زیرمجموعه سازمان ملل متحد است، امسال شعار گردشگری و صلح (Tourism and Peace) را برای روز جهانی گردشگری (World Tourism Day 2024) انتخاب کرده بود. شهر تفلیس، پایتخت گرجستان میزبان مراسم رسمی این روز بود؛ اما هم‌زمان در شهرهای مختلف جهان هم آنان که به تعبیر شازده‌کوچولویی‌اش «اهلی» گردشگری هستند، دور هم جمع شدند و این روز را جشن گرفتند.

در تفلیس هم، مهمانان پنجشنبه را به گشت‌و‌گذار در شهر اختصاص دادند و جمعه (27 سپتامبر) پیش‌ازظهر، افتتاحیه مراسم روز جهانی گردشگری با سخنرانی نخست‌وزیر گرجستان، وزیر گردشگری عربستان سعودی، وزیر انرژی، حفاظت از محیط‌زیست و تغییرات اقلیمی ازبکستان (عزیز عبدالحکیموف چهره معروف گردشگری ازبکستان است که در میزبانی اجلاس سازمان جهانی گردشگری در سمرقند هم نقش مؤثری داشت) و رئیس سازمان جهانی گردشگری برگزار شد. عناوین پنل‌ها و رویدادها هم عبارت بودند از: «سفر به‌سوی هماهنگی؛ گردشگری به‌عنوان کاتالیزوری برای صلح پایدار و آینده‌ای بهتر»، «گفت‌وگوی سطح بالای وزارتی؛ خلق پل‌ها از طریق گردشگری»، «تقویت صلح و پیشرفت از طریق گردشگری»، «مراسم رسمی تحویل راهنمای گردشگری و سرمایه‌گذاری در گرجستان»، «گردشگری به‌عنوان محرک صلح جهانی»، «رمزگشایی از آینده تاب‌آوری گردشگری»، «به‌کارگیری نوآوری و پرورش استعدادها برای صلح» و «گفت‌وگوی آموزشی گردشگری برای صلح».

آخرین رویداد هم به مالزی اختصاص داشت که میزبانی از رویداد بین‌المللی روز جهانی گردشگری را در سال 2025 میلادی بر عهده دارد. درست هم‌زمان با این اجلاس جهانی، ما هم در ایران تعداد محدودی رویداد به مناسبت روز جهانی گردشگری داشتیم که یکی از جذاب‌ترین‌هایش، «کمپ فیلم، صلح، سفر» بود؛ رویدادی که به ابتکار بخش خصوصی برگزار شد و در آن خبری از کلیشه‌ها و تعارفات معمول رسمی و اعلام آمار و ارقام پرزرق‌وبرق اما توخالی نبود.

سکانس اول: تهران- وارنگه‌رود آزادی قسمت همه!

کبوترها را از قفس‌ها آزاد کردند، درختی هم کاشتند و آرزو کردند بالاخره روی خوش صلح را در جهان عجیبمان ببینیم؛ این برنامه آغاز «کمپ فیلم، صلح، سفر» بود که در روزهای پنجم و ششم مهرماه برگزار شد. محل قرار اول، روبه‌روی درِ اصلی (باغ ماهان) مجموعه ایران‌مال بود. همه مهمانان، خبرنگاران و شرکت‌کنندگان کمپ یکی‌یکی از راه رسیدند. گفت‌وگوها از اینجا شروع شد و بعد از مراسم افتتاحیه، مهمانان با خودروهای شخصی خودشان راهی روستای «وارنگه رود» شدند. در روستا قدم زدیم و به صدای طبیعت و رودخانه گوش دادیم و بعد راهی جاده شدیم تا جایی میان راه به گروه موسیقی‌درمانی (Sound healing) که منتظرمان بودند، برسیم. خودروها کنار جاده پارک شدند و ما کفش‌ها را درآوردیم و از آب سرد رودخانه گذشتیم و به محلی رسیدیم که می‌شد در سکوت روی زیراندازهایی که برده بودیم، دراز بکشیم و به صدای باد، رودخانه، درختان و موسیقی سازهای گروه گوش بدهیم. تجربه سهل‌ و ممتنعی بود؛ ازیک‌طرف نوازندگان کارشان را به نحو احسن انجام دادند و حالمان را خوب کردند و از سوی دیگر، سرپرست گروه افسار سخن از دست داده بود و پرگویی‌اش حال خیلی‌هایمان را گرفت. حسن‌ختام اما دم‌نوش آویشن بود تا آبی باشد بر آتش سرمای دلپذیر اول پاییز و بی‌قراری حاصل از طویل‌گویی‌های منفی و بی‌خاصیت! البته که آنچه ماند، شیرینی موسیقی طبیعت و صدای سازها بود.

سکانس دوم: آرام و قرار در هتل دیزین

عصر پنجشنبه به هتل دیزین رسیدیم و اتاق‌هایمان را تحویل گرفتیم. وارد اتاق‌ها که شدیم، برای هرکداممان هدیه‌ای گردشگرانه به همراه نامه خوشامدگویی به رویداد گذاشته بودند؛ کتاب «زندگی در پیش رو»، یک مگنت اسپانیا یادگاری از شرکت ایدنلکس که بعدا فهمیدیم همان روز با پرواز به ایران فرستاده‌اند و چند کاتالوگ از مجموعه ایران‌مال محتوای هدیه را تشکیل می‌دادند. یک‌ساعتی استراحت کردیم و بعد راهی حیاط هتل شدیم تا در مراسم نمایش فیلم شرکت کنیم. رامین حیدری فاروقی، مهمان ویژه شب اول رویداد بود. مستندساز صاحب سخنی که دانش‌آموخته دکترای فلسفه هنر است و مستندهای تلویزیونی پرشماری در چند کشور از قاره‌های مختلف ساخته که لحن شاعرانه و فرم سفرنامه تصویری دارند. از صحبت‌های او دو بخش به یادم ماندند؛ آنجا که گفت: «زبان خانه هستی است و اگر می‌خواهیم با خودمان، فکرمان و جهان به صلح برسیم، باید ارتباط خلاقی با واژه‌ها پیدا کنیم. اگر واژه‌ها سر جای خودشان قرار بگیرند، آدم‌ها می‌توانند به جامعه مشترک‌المنافع برسند.» و بعد از مفهومی به نام «متوجه بودن» صحبت کرد. رامین حیدری فاروقی بیان کرد: «ما باید متوجه خودمان، امکاناتی که داریم و آدم‌هایی که در مجاورشان قرار می‌گیریم باشیم و به امکاناتی که باهم می‌توانیم به جهان اضافه کنیم توجه کنیم.»

پخش مستند «برادران امیدوار» ساخته بیژن میرباقری بخش بعدی رویداد بود؛ روایت زندگی دو برادری که حوالی سال 1336 سفر دور دنیا را آغاز کردند، در کمتر از 10 سال پنج قاره را تماشا کردند و فیلم‌هایی ساختند و عکس‌هایی گرفتند که حالا سندهای مهمی محسوب می‌شوند.تماشای فیلم که تمام شد، نوبت رسید به دورهمی کنار آتش و اجرای موسیقی توسط امید اسکندر و بهداد رنجبر. اما حسن‌ختام شب اول، غافلگیرکننده بود! قرار شد همه باهم شعری کوتاه را به زبان انگلیسی هم‌خوانی کنیم. ترجمه شعر این بود: «ما اینجا در کنار هم ایستاده‌ایم. زیر ستاره‌ها، زیر آفتاب، از دریچه لنز دوربینمان جهان را می‌بینیم. فیلم و سفر روحمان را آزاد می‌کند.» بارها با خنده و شوخی، جدی و محکم شعر را هم‌خوانی کردیم تا بالاخره کارگردان برنامه کیفیت فایل صوتی هم‌خوانی را تأیید کرد و تمام!

سکانس سوم: از طعم ‌یاد قهوه تا «دور نیست»

صبح را با گشودن پنجره اتاق هتل به سمت دامنه سبز کوه آغاز کردم؛ دامنه سبزی که چند صباح دیگر سفیدپوش می‌شود و محل قرار اسکی‌بازان. من اما صبحم را با دیدنش سر کیف آغاز کردم و صبحانه سبکی در رستوران هتل خوردم و رسیدم به کمی پیاده‌روی با دوستان در دامنه سبز کوه. بعد هم خودم را رساندم به کارگاه سفر با طعم قهوه؛ جایی که زوج طوبی اسماعیلی و حجت صحرایی از کافه کوگان با همراهی کودکشان آمده بودند تا برایمان از روش‌های دم‌آوری قهوه در سفر بگویند.

درباره غلظت و کیفیت و طعم ‌یاد قهوه حرف زدیم و چند نفر هم دم کردن قهوه با ایروپرس را امتحان کردند و رفتیم برای مرحله بعد که حضور در کارگاه‌های فیلم‌سازی یا دیدن فیلم‌هایی با تم گردشگری و صلح بود و باید یکی را انتخاب می‌کردیم. من حضور در کارگاه‌ها را انتخاب کردم. اولین کارگاه فیلم‌سازی به روایت جعفر میراشرفی شروع شد که او را با مستندهایش مخصوصا مجموعه «دور نیست» می‌شناسیم.

او از تجربه مستندسازی‌اش در یکی از روستاهای شهر کلات نادری برایمان گفت و اینکه برای ثبت تصویری هنر نواربافی لباس‌های کورمانجی رفته بوده و بافنده کهن‌سالی را دیده که از هنرش ناامید شده و دل از کار بریده بوده است. گفت‌وگوهای مستندساز با نوه جوان بافنده زبردست، به راه‌اندازی صفحه اینستاگرام برای ارائه هنر مادربزرگ منتهی می‌شود و چند ماه بعد، خبر می‌رسد که آن‌قدر مزون‌های پایتخت خواهان نواربافی‌های مادربزرگ کلات‌نادری شده‌اند که او حالا زنان روستا را به خط کرده برای همکاری!

فیلم دیدیم و روایت‌های مستندساز را شنیدیم و رسیدیم به خاطره دیگر؛ میراشرفی بیان کرد: «سال 1396 که برای مستندسازی به شیراز رفته بودم، آقای پرهامی از غذایی به نام “غم‌برپلو” صحبت کرد که از یادها رفته بود و طبخ نمی‌شد.» طبق این روایت، تلاش‌های سروش پرهامی و مستندسازی جعفر میراشرفی به اینجا منتهی شد که حالا علاوه بر خانه سنتی پرهامی، رستوران‌های دیگری هم در شیراز هستند که این غذای احیاشده را طبخ می‌کنند. بعد از این صحبت‌ها نوبت رسید به کارگاه ویدئوگرافی هوایی وحید مالمیر که با نمایش بعضی از صحنه‌های ویژه مستند قدیمی «باد صبا» اثر آلبرت لاموریس، محصول دهه 40 شمسی، آغاز شد و به بازگویی ریزه‌کاری‌ها و مصائب تصویربرداری هوایی در ایران رسید. یکی از فرازهای مهم فیلم نمایی بود از جایی که امروزه به نام برج خاموشان یزد می‌شناسیمش و در آن زمان کارکرد اصیلش را داشته و در فیلم هم مشخص است.

شادی گنجی، باستان‌شناس و مدرس دانشگاه، اینجا را به مخاطبان توضیح داد که ردی از برج خاموشان در دوره ساسانیان پیدا نشده و ماجرا این است که زرتشتیانی که بعد از ورود اعراب به ایران، به هند مهاجرت کرده بودند، وقتی در دوران صفوی و قاجار به ایران برگشتند، این شیوه هندی را به ایران آورده‌اند. گفت‌وگوها ادامه پیدا کرد و افسانه احسانی هم به بیان دغدغه‌های مرتبط با موضوعات بحث پرداخت و بر این نکته تأکید کرد که‌ای کاش می‌شد «انجمن گردشگران» تشکیل داد؛ جایی برای آن‌ها که دلداده سفرند و مسئولانه اهل و اهلی سفر. کارگاه عکاسی پیمان نوروزی هم در بخش دیگری از فضای هتل برای علاقه‌مندان برگزار شد و هم‌زمان با کارگاه‌ها هم چند فیلم نمایش داده شدند و این‌گونه نیم روز اول روز جهانی گردشگری را به پایان رساندیم.

سکانس چهارم؛ اصفهان فلورانس، «مقصد من سفر است»

کارگاه انتقال تجربه فیلم‌سازی در سفر مجید عرفانیان (روایتگر، فیلم‌ساز، جهانگرد) حسن‌ختام کارگاه‌های «کمپ فیلم، صلح و سفر» بود؛ کارگاهی که با بیشترین تعداد شرکت‌کنندگان همراه شد و گفت‌وگومحور بود. عرفانیان از تجربه‌های فیلم‌سازی‌اش در کشورها و قاره‌های مختلف گفت و دو نمونه از فیلم‌هایش را هم برای حضار به نمایش گذاشت؛ اولی، فیلم سفر به ماچوپیچو بود که در یوتیوب او (mrtripic) منتشر شد و در دسترس عموم است و دومی راهنمای سفر به فلورانس (روز اول) از مجموعه «سفر تا صد» که به سفارش آژانس مسافرتی ایوار ساخته شده و در یوتیوب (eavartravel) هم منتشر شده است؛ مجموعه‌ای که پر از راهنماهای تصویری سفر به اقصی نقاط دنیاست.

مجید عرفانیان از تلاش‌هایش برای شروع فیلم‌سازی گردشگری روایت کرد و گفت: «ناچار شدم با هزینه خودم سفر کنم و فیلم بسازم. بارسلونا اولین شهری بود که انتخابش کردم؛ چون علاقه زیادی به این شهر دارم. ویدئوی راهنمای سفر به بارسلونا را این‌گونه ساختم.» او تأکید کرد: «این‌طوری بود که تصمیم گرفتم خودم با بضاعتی که دارم از سفرهایم فیلم بسازم. اینکه با چه بضاعتی سفر می‌کنی و محصولی که می‌خواهی بسازی چه هدفی دارد، بسیار مهم است. راهنمای سفر بعدی، از اصفهان بود. دوروبر خودم دیدم آدم‌هایی هستند که به اصفهان سفر می‌کنند اما نمی‌دانند کجاها را ببینند. برایم عجیب بود. با علاقه شخصی خودم و با همراهی دوست عزیزم سعید فکری، دو فیلم با هزینه شخصی از اصفهان ساختم. اول آن ویدئوها آرم‌استیشنی دارم با عنوان “راهنمای سفر به شهرهای دنیا” چون از همان زمان این ایده را داشتم.»

به روایت عرفانیان، دو فیلم راهنمای سفر به بارسلونا و راهنمای سفر به اصفهان، جرقه‌ای شدند که به دعوت یکی از مدیران شهری اصفهان، او در دوران کرونا پروژه فیلم‌سازی از شهرهای خواهرخوانده اصفهان را برای شهرداری اصفهان انجام دهد و بعد، پروژه فیلم‌های یک‌دقیقه‌ای ایوار و پروژه داستان‌های ناگفته اصفهان را هم انجام دهد و این یعنی ساخت بیش از 300 ویدئوی گردشگری.

مجید عرفانیان «اطلاع‌رسانی» را هدف ساخت فیلم‌هایش عنوان کرد و توضیح داد: «می‌خواستم از جاهایی که شاید هرکسی نتواند برود، فیلم‌هایی منتشر کنم تا اگر روزی مثلا کسی خواست سفر به ماچوپیجو را تجربه کند، تصوری داشته باشد. هدف من این است که خیلی چابک و ساده از مقاصد مختلف دنیا به زبان فارسی فیلم بسازم.»

عرفانیان درباره جدیدترین پروژه‌اش با ایوار هم توضیح داد: «شاید انتظار نداشته باشیم مجموعه‌ای که بیزنسش فروش سفر است، از ساخت فیلم‌هایی حمایت کند که راه سفر کردن را به مردم آموزش می‌دهند. اما این اتفاق افتاد. مجموعه “سفر تا صد” با 120 ویدئو از راهنمای سفر به شهرهای مختلف در پنج قاره دنیا، ساخته شدند. تنها شهری که مانده البته استانبول است که با ساخته‌شدنش فصل دوم مجموعه کامل می‌شود.»

سؤال و جواب‌های مخاطبان از عرفانیان پرشمار بود. جواب او به آخرین سؤال کارگاه، شعری بود از استادش که جان کلام زندگی مجید عرفانیان را هم نشان داد: «در سفر هر کس به مقصد می‌رسد می‌ایستد، من سفر را دوست دارم. مقصد من رفتن است.»

سکانس پنجم: دیزین، مرغ طلایی، اختتامیه فیلم‌سازی گردشگری

کمپ «فیلم، صلح، سفر» یک رویداد ضدکلیشه بود که با یک اختتامیه خودمانی و جذاب هم به پایان رسید. مسیح شریف، مدیر مؤسسه ایران تراول شاتز، در این مراسم از تلاش ۱۵ ساله‌اش برای برگزاری «کمپ فیلم، صلح و سفر» گفت و تصریح کرد: «هر بار که برای برگزاری این رویداد تصمیم می‌گرفتم، به دلیل برخی اتفاقات و مشکلات منصرف می‌شدم و حالا هم اگر ضعفی دارد به این دلیل است که تصمیم گرفتم تحت هر شرایطی آن را برگزار کنم. کاملا دوستانه انرژی‌ها جمع شد و با کمک دو اسپانسر که از دوستانم بودند این رویداد شکل گرفت تا در فضایی دوستانه از فیلم سفر و گردشگری حرف بزنیم.»

تجلیل از مهوش شیخ‌الاسلامی مستندساز و  نخستین مدیرتولید زن سینمای ایران، بخش مهمی از مراسم بود که به دلیل یک‌طرفه شدن جاده در روز جمعه، خانم مستندساز متأسفانه به مراسم نرسید و هادی آفریده به‌عنوان نماینده او در این رویداد صحبت کرد. روایت مسیح شریف درباره فروتن و خوش‌انرژی بودن خانم شیخ‌الاسلامی و ماجرای دعوت از او هم شنیدنی بود و در انتها، تندیسی برنجی (ساخته فاطمه رحیمی) که پرنده‌ای طلایی‌رنگ بود با نگاتیوی در منقار به نشانه سه کلیدواژه فیلم، صلح و سفر به هادی آفریده اهدا شد تا او تندیس را به نمایندگی، به خانم شیخ‌الاسلامی اهدا کند.

در این مراسم اعضای هیئت انتخاب فیلم‌ها (هادی آفریده، شادی گنجی و علی شاه‌محمدی) درباره روند انتخاب پنج فیلمی که در این رویداد نمایش داده شد، صحبت کردند. فیلم‌ها عبارت بودند از: «باران آسمان‌های بدون ابر» به کارگردانی پریسا باجلان، «داستان‌های خاورمیانه، پدر» به کارگردانی محمدرضا دقاق، «چمدان» به کارگردانی برادران سامکو (سامان حسین‌پور و آکو زند کریمی)، «منفی چهل درجه» به کارگردانی شکیبا علی حسینی و فیلم «وقتی رؤیا نباشد». پیش خودم گفتم کاش در ادامه این رویداد، یک سینما را یک هفته به نمایش فیلم‌های گردشگری اختصاص می‌دادند بلکه مردم سیاست‌زده و بازمانده از سفر کمی در دنیای سفید گردشگری نفس بکشند. القصه، کمپ دوروزه فیلم، صلح، سفر عصر جمعه با اجرای موسیقی مرغ سحر به پایان رسید و شرکت‌کنندگان راهی شهرهایشان شدند با حلاوتی ته‌نشین‌شده در جان‌هایشان!

عکاس: ارسلان امانتی

برچسب‌های خبر
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

2 + 10 =