به گزارش اصفهان زیبا؛ شاید عجیب به نظر برسد که برای تحلیل یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی تاریخ معاصر، دست به دامان تحلیل ادبی شویم. اما گاه رویداد آنچنان بزرگ و بدیع است که مفاهیم سیاسی و اجتماعی معمول کشش تحلیل آن را ندارند.
اساطیر و حماسههای بزرگ ادبی تنها زاییده خیال سخنوران بزرگ نیستند، بلکه بازتاب آرمانهای یک ملت و حامل اندیشه انسان ایدئال آن هستند. فریدون، رستم و کیخسرو تنها حاصل افسانهسرایی نیستند، بلکه انسان آرمانی ایرانی را به نمایش میگذارند. گاه واقعیت یک انسان یا یک رویداد تاریخی چنان قامت بلندی دارد که در ظرف محدود فهم علوم سیاسی رایج جای نمیگیرد. این موارد را جز با بررسی الگوهای اساطیری حاکم بر آن نمیتوان شناخت. ظلم و بیداد همواره در برابر خود، مقاومت و انسان مقاوم را زاییده است. تصویر انسان مقاوم در حماسههای ملل قابلمشاهده است، اما حقیقت آن است که انسان مسلمان برآمده از انقلاب اسلامی مردم ایران، چنان تصویر نو و بدیعی از انسان مقاوم آفریده است که شمایلی کاملا مطابق با آن میتوان در اساطیر و حماسهها یافت.
ترسیم سیمای کلی انسان مقاوم برآمده از انقلاب اسلامی تنها با رفتوآمد میان تاریخ و اسطوره، واقعیت و خیال امکانپذیر است. در یک نگاه کلی، میتوان دو گونه قهرمان در جهان مقاومت یافت: قهرمان نخست، رزمنده است. رزمنده مقاومت تفاوتی بنیادین با قهرمان داستانهای اساطیری مرسوم دارد. سیطره نیروی اهریمنی در جهان معاصر آنچنان گسترده است که رزمنده مقاومت مجبور است دور از چشمان تیزبین اهریمن و در سایه زندگی کند. او پنهان و مخفی است تا بتواند در روز حادثه از تاریکی بیرون آید و بر پیکره اهریمن ضربه وارد کند. چهره رزمنده مقاومت با شهادت آشکار میشود و تا پیش از شهادت، تنها آثار زخمها بر پیکر اژدها از وجودش خبر میدهد. شهید عماد مغنیه نماد این چهره مقاومت است.
قهرمان دیگر جهان مقاومت «رهبر» است. او کمتر سلاح به دست دیده میشود و به جای آن، در حال رهبری و زنده نگهداشتن جامعه مقاومت است. سید حسن نصرالله چهره بارز چنین انسانی است.
در موارد نادری، یک قهرمان حامل هر دو وجه قهرمان مقاومت است؛ در سایه زندگی میکند و میجنگد و هم با خلق کلام، تودههای جامعه را رهبری میکند. یحیی سنوار در کنار حاج قاسم سلیمانی، قهرمان بزرگ مقاومت هستند که به این پایه از بزرگی رسیدهاند.
هنر سنوار که او را از دیگر قهرمانان مقاومت متمایز میکند، قدرت خلق تصویر است. اگر سید مقاومت با کلام نافذ و فصیحش خنجر و شقایق را فریاد و سکوت را کنایه و لبخند را به هم میآمیخت و جامعه مقاومت را پیش میبرد، سنوار که تجربه نوشتن رمان را نیز داشت، بیش از هر قهرمان دیگری به سلاح جهان مدرن یعنی تصویر مجهز بود. هرچند کلام او نیز نافذ و فصیح بود، اما خود را بیش از هرچیز با بلاغت تصویر به جهان معرفی کرد.

اولین تصویر بزرگی که او آفرید، از آن بود که صهیونیستها خانهاش را خراب کردند. او بازگشت و در خانه مخروبه، با قدرت بر مبل تکیه زد و با لبخندی کنایهآمیز، دشمن اشغالگر را تحقیر کرد.
قهرمان تراژدیهای یونانی مقهور و مغلوب سرنوشت است و مرگ قهرمان نشانه غلبه تقدیر بر اوست. پوزخند سنوار در این تصویر نماد درافتادن انسان مقاوم با اراده اهریمنی دشمن اشغالگر است؛ نیرویی که شاید شکستناپذیر به نظر برسد، اما نمیتواند اراده انسان مقاوم را بشکند. این عکس سنوار نماد کاملی از مقاومت فلسطین است؛ محکم نشسته در خانهای که هرچند دشمن آن را خراب کرده است، اما از آن اوست و با لبخندی که نشان از شکستناپذیری اراده قهرمان دارد.

تصویر دومی که سنوار ساخت، روزی بود که با وجود تهدید اسرائیل، شروع به قدم زدن در فضای باز غزه کرد. تصویر سنوار سربلند در میان مردمی که پیرامون او حلقه زدهاند، تصویر رهبری سیاسی است که مقاومت و اراده را در جامعه انتشار میدهد و استحکام خود را به مردم منتقل میکند.

اما سهگانه قهرمان هنرمند قصه ما با سومین تصویر او به شاهکاری ابدی تبدیل شد. تصویر سوم تحت تعقیبترین مرد کره زمین را نشان میدهد که نه در زیر زمین و در حلقه محافظان، بلکه بر روی زمین و با جلیقه و لباس سادهترین رزمندهها، با بدن نیمهجان خود در برابر وادکوپتر پیشرفته صهیونیستها عصای خود را بلند کرده است و با باقیمانده رمق خود حاضر به تسلیم نیست. تصویر نبرد انسان خلاق و مبتکر مقاومت با تکنولوژی و قدرت سخت دشمن؛ عصای یحیی در برابر جادوی تکنولوژی.
در این تصویر، چهره مردی به جهان مخابره شد که حسرت گرفتار شدنش بر دل موساد و شاباک و پیشرفتهترین دستگاههای اهریمنی اطلاعاتی دشمن ماند.
اینک قهرمان در میان ما نیست، اما داستان تازه آغاز شده است. این سرشت همه اسطورههاست؛ قهرمان میمیرد، اما داستان باقی میماند. شهادت یحیی آغاز اسطوره یحیاست؛ اسطورهای بینظیر که برای یافتن نظیر آن نه به گذشته بلکه باید به جهان آینده نظر کرد.















