به گزارش اصفهان زیبا؛ آخرین روزهای آبانماه را پشت سر میگذاریم و دانشآموزان درحال سپریکردن دومین ماه از سال تحصیلیشان هستند. مطمئنا سازوکار درس و مدرسه در این دوماه بهخوبی دست والدین، دانشآموزان و معلمان آمده است. در این مدت مدرسه و خانوادهها بهخوبی یکدیگر را شناختهاند و باهم آشنا هستند. در این میان اگر رابطه این سه ضلع بهخوبی برقرار شده باشد و هر یک به خوبی توانسته باشد نقش خود را به درستی ایفا کند، تعلیم و تربیت در این مسیر به سمت درستی حرکت میکند و به هدف خود نزدیکتر میشود؛ اما اگر هریک از این عوامل نتواند ایفای نقش درستی داشته باشد، مطمئنا در این مسیر مشکلاتی ایجاد خواهد شد.
نگرانیهای والدین در رابطه با معلم فرزندشان قبل از شروع سال تحصیلی آغاز میشود؛ نگرانیهایی که تنها صبر، حوصله و توانمندی معلم میتواند آرامبخش آنها باشد. این نگرانیها که تا حدودی قابلدرک است، بهویژه در سالهای ابتدایی تحصیل بیشتر است؛ چراکه این سالها نقش مهمی در علاقه و انگیزه کودک به یادگیری دارد و همچنین آموزشهای اولیه در این دوره اتفاق میافتد. کوچکترین اشتباه و خطا در این دوره میتواند انگیزه کودک به یادگیری را دچار خلل کند یا آموزش دروس اولیه را به تأخیر بیندازد.
معلمی رفع تکلیف نیست
شاید صحبت درباره نقش معلم و تفکیک معلم خوب و بد حتی در دهبیستسال گذشته عجیب نبود؛ اما شنیدن درددل مادران این زمانه از شیوه آموزش آموزگار فرزندانشان کمی غیرقابلباور است. برای مثال مادر محمد هفتساله با ناراحتی از دوسالی میگوید که فرزندش بهسختی پشت سر گذاشته است. مادر محمد از تجربه شروع دوران تحصیل پسرش در یک مدرسه غیرانتفاعی میگوید: «برای پیشدبستانی محمد را در یکی از مجموعههایی که تعریفش را شنیده بودیم، ثبتنام کردیم؛ به امید اینکه پسرم شروع خوبی برای تحصیلش داشته باشد؛ اما متأسفانه مربی فرزندم در این مسئله بسیار ضعیف عمل کرد؛ بهطوریکه پسرم از مدرسه زده شد. این مربی فقط به دنبال رفع تکلیف بود و توجهی به خلقوخوی کودکان نداشت. با همه بچهها به یک صورت رفتار میکرد و انتظار داشت کودک ششساله با او همراهی کند. این مسئله در شرایطی بود که کلاس آنها هم دانشآموز دختر داشت، هم دانشآموز پسر.»
او که این سال را با سختی و نگرانی پشت سر میگذارد، فکر میکند یک مدرسه دولتی بهخوبی از پس فرزندش برمیآید. برای پایه اول فرزندش را در یک مدرسه دولتی ثبتنام میکند. این مادر در ادامه از 9 ماه سخت فرزندش در مدرسه دولتی میگوید: «بااینکه این بار سراغ یک مدرسه مطرح دولتی رفتیم؛ اما چالشهایمان نهتنها کمتر نشد؛ بلکه روزبهروز بیشتر میشد. معلم محمد، آموزگار 30 دانشآموز بود و هر روز باید با این تعداد پسر پرجنبوجوش سروکله میزد. همین مسئله انرژی بسیاری از او میگرفت. این معلم نمیتوانست برای هر دانشآموز بهطور جداگانه زمانی اختصاص دهد. همچنین او نیز مانند مربی سال گذشته برای رفع تکلیف دروس را آموزش میداد و پیش میرفت. این مسئله برای پسر من مشکلساز بود. محمد با این سبک آموزش نتوانست ارتباط برقرار کند، انگیزهای برای یادگیری نداشت و مرتب از کلاس عقب بود. در این میان رفتارهای تحقیرآمیز و غیراخلاقی معلم و کادر مدرسه در روحیه او تأثیر بسیاری گذاشت. این مشکلات در حدی بود که محمد مجبور شد امسال هم پایه اول را تکرار کند.»
اصل مهم «چگونه یاد گرفتن»
یک فعال حوزه آموزش در رابطه با نقش معلم در سالهای اول تحصیل دانشآموزان میگوید: «دوران آغازین تحصیل، دورانی است که دانشآموزان تصور و حس اولیه خود را نسبت درس، مدرسه و معلم پیدا میکنند. معلم مهمترین عنصری است که این حس را در دانشآموز خلق میکند. ما باید بدانیم که “شوق و میل به یادگیری” در دوران دبستان از خود “یادگیری” مهمتر است. پس اینکه بچهها “چگونه” یاد میگیرند، مهمتر از آن است که “چه چیز” یاد میگیرند. علاوه بر این، توجه به تفاوتهای فردی”در فرآیند یادگیری یکی از اصول مهمی است که معلم باید به آن توجه داشته باشد و این توجه خود میتواند عاملی برای ایجاد حال بهتر در دانشآموز شود. همچنین توجه به تکريم کودک و درک اقتضائات سنی او عامل مهم دیگری است که کیفیت تعامل با دانشآموز را بهصورت قابلملاحظهای ارتقا میبخشد.»
مادر نازنین که فرزندش در مقطع اول دبستان مشغول به تحصیل است، از معلم دخترش گلایه میکند و میگوید: «پس از گذشت مدتی از سال تحصیلی دخترم انگیزهاش برای ادامه تحصیل را از دست داد و اعتمادبهنفس او بهشدت ضعیف شده بود. در همان اوایل سال تحصیلی شاهد بودیم والدین تعدادی از دانشآموزان فرزندانشان را به مدارس دیگری میبرند. وقتی با دخترم بیشتر صحبت کردم و مسئله را پیگیری کردم متوجه رفتارهای غلط معلم او شدم.»
این مادر که خودش معلم است، با ابراز تأسف در رابطه با وضعیت آموزگار دخترش، میافزاید: «معلمی نیاز به صبر و حوصله دارد؛ بهخصوص در پایه اول دبستان. کودکان در این مقطع تازه با مفاهیم آموزشی آشنا میشوند. آموزگاری در این پایه مهارت و توانایی ویژهای میطلبد. متأسفانه معلم دخترم اصلا به روحیه و اقتضائات بچهها توجهی نمیکند و انگار فقط به دنبال رفـع تکلیف است. فقط میخواهد نشانهها و درسها را سریع آموزش دهد تا تمام شود و شرایط یک بچه هفتساله را اصلا درنظر نمیگیرد. وقتی درمورد رفتارهای اشتباهش اعتراض میکنیم، میگوید فقط نگران پاسخگویی به بازرسان است و گویی مسائل دیگر برایش اهمیتی ندارد.»
معیارهای مهمِ سنجش معلمان
به دنبال پاسخ درباره گزینش و چگونگی ورود افراد به فضای آموزشی با سرپرست هسته گزینش آموزشوپرورش استان اصفهان گفتوگو کردیم. نصرالله هاشمی سجزی در اینباره میگوید: «گزینش افراد به دوصورت عمومی و تخصصی انجام میشود. آنچه برعهده هسته گزینش است گزینش عمومی است. در این گزینش افراد از جنبههای اخلاقی، فرهنگی و اعتقادی بررسی میشوند. فردی که وارد فضای آموزشی میشود و بهعنوان معلم در کلاس درس دانشآموزان ما حضور پیدا میکند، نباید دچار انحرافات اخلاقی و اعتقادی باشد؛ همچنین نباید دانشآموزان را درگیر سلایق و گرایشهای شخصی خود کند.»
او در ادامه درباره گزینش تخصصی میگوید: «در گزینش تخصصی کلاس درس برای معلم فضاسازی میشود. در این شرایط علایق و توانمندیهای او برای اداره کلاس و ارتباط با دانشآموزان بررسی میشود. البته گزینش تخصصی بر عهده واحد منابع انسانی آموزش و پرورش است.»
لازم بود در این گزارش به این مسئله بپردازیم که درصورت شکایت خانوادهها از یک معلم در طول سال تحصیلی، آموزشوپرورش چه اقدامی انجام خواهد داد. در این باره و همچنین برای بررسی بیشتر گزینش تخصصی توسط منابع انسانی آموزشوپرورش با مسئول مربوط تماس حاصل شد که متأسفانه پاسخی دریافت نکردیم.
انتظارات بجا
انتظار حضور یک معلم متعهد، متخصص و دلسوز در کلاس درس فرزندان انتظار بجایی است که والدین از نظام آموزشی دارند. اینکه پدر و مادر بتوانند با خیال آسوده فرزندانشان را به مدرسه بسپارند و درباره آموزش آنها دغدغهای نداشته باشند، توقع زیادی نیست. آموزشوپرورش موظف است در پذیرش معلمان و دبیران به این مسئله توجه کند. توجه به تعهد یک وجه این موضوع است و توجه به تعهد و دلسوزی وجه دیگر آن، که نبود هر یک از اینها در معلمان میتواند آسیبزا باشد؛ آسیبی که درصورت عدمتوجه به آن نتیجههای جبران ناپذیری خواهد داشت.
اگر دانشآموزان ما به دلیل اشتباهات معلمانشان دچار آسیبهای روحی شوند، اعتمادبهنفس آنها دچار خدشه شود و خانوادهها مجبور باشند تا پایان دوران تحصیلی فرزندانشان درگیر حل چنین چالشهایی باشند، اعتماد به نظام آموزشی از بین میرود. همچنین میل به تحصیل علم و آموختن نیز روزبهروز کاهش پیدا میکند. همانطور که درحال حاضر با توجه به میانگین معدل نمرات دانشآموزان تا حدودی شاهد این اتفاق هستیم؛ بنابراین انتظار میرود آموزشوپرورش در انتخاب و پذیرش معلمان و همچنین ارزیابی و نظارت بر فعالیتهای آنها در طول سال اهتمام بیشتری بورزد تا کمتر شاهد آسیب به فرزندانمان باشیم.