به گزارش اصفهان زیبا؛ پرسش زیر را برای امتحانک کلاسی دانشآموزان هشتم داده بودم.
«احمدرضا معتقد است همهٔ اطلاعاتی که در اینترنت وجود دارد، صحیح است و میتوان به آنها اعتماد کرد. آیا نظر او را میپذیرید؟ چه توصیههایی به او میکنید؟»
تقریبا همهٔ دانشآموزان به این پرسش پاسخ داده بودند. بعضی پاسخها کامل و عالی بود و تعدادی نیز منظور خود را با اندک کلماتی نوشته بودند؛ جوری که انگار فارسینوشتن و حرفزدن را نمیدانند. یکی از مسائلی که معلمهای متوسطهٔ اول با آن دستوپنجه نرم میکنند، جملهبندی دانشآموزان است. بعضی از دانشآموزان میگویند: «آنچه توی ذهنمون هست رو نمیتونیم بنویسیم. کاش همه امتحانامون شفاهی بود.» این موضوع جای بحث دارد. بگذریم… .
علیاصغر میگوید: «توصیه میکنم به جای اینترنت از یک بزرگتر سؤال کند.» دانشآموزی دیگر میگوید: «شاید 50درصد آن واقعیت داشته باشد. بیشترِ حرفها شایعه است و دروغ.»شایان با لحنی خاص نوشته است: «برادر، همه چیز را در فضای مجازی باور نکن! کلاهبردار زیاد است.» محمدمهدی به بازدیدهای فضای مجازی اشاره میکند: «هرکس برای بالارفتن بازدید (ویو) هرچیزی میگوید یا هر کاری میکند.» سینا یکی از بچههای شیطون کلاس است. وقتی نظر او را میخواندم، خندهای به لبانم نشست. «نه! در فضای مجازی به ما دروغ میدهند. هر چیز را که معلم سر کلاس گفته و داخل دفتر نوشته است، باید بخوانیم و اگر چیزی را بلد نبودیم، از بزرگان بپرسیم.» البته بعید میدانم سینا حرفهای معلم را تا این حد گوش کند. با همهٔ شیطنتهایش، او را دوست دارم.
نظرهای بیشتر دانشآموزان تا حدودی شبیه هم است. تأکیدشان این است که همهٔ آنچه در فضای مجازی میبینند یا میشنوند، نباید باور کنند؛ البته باور درستی است. از بین دانشآموزان، حسین به نکتهٔ جالبی اشاره کرده است. «خیر! چون رسانهها باعث بههمریختن زندگی دیگران و بعضی وقتها باعث افزایش بیبندوباری میشوند. در سال ۱۳۹۴ در ایران، یک خانم در اینستاگرام عکسهایی از خودش میگذاشته و مردم برایش کامنتهای قلب میگذاشتهاند. شوهرش پیجش (صفحهاش) را میبیند و به او میگوید که پیج را ببند و او هم میگوید که نمیبندم و شوهرش از او طلاق میگیرد.»
سر کلاس، هنگام صحبت از اثرات منفی رسانهها بر زندگی، به این موضوع به طور خلاصه اشاره کرده و گفته بودم:
«بچهها! باورتون میشه ما طلاق کامنتی داشتیم؟ یعنی بهخاطر چند کامنت یک خانواده از هم جدا شدن. رسانه تا این حد میتونه روی زندگیمون اثر بذاره.» برایم جالب بود که بعد از گذشت چند روز این موضوع در ذهن او حک شده است.