به گزارش اصفهان زیبا؛ «برای اولینبار چهلودو عکاس رنجهای مسیر صعبالعبور رسیدن به بزرگترین نقشبرجسته صخرهای ایران را به جان خریدند و در نتیجه، مجموعهای منحصربهفرد از عکسهای کتیبه جنگ سواران (نبرد اردشیر) فراهم شد؛ این یک دستاورد ملی در حوزه ایرانشناسی است.» علی شهیدی، مدیر گروه فرهنگ و زبانهای باستانی و ایرانشناسی دانشگاه تهران، با بیان این روایت، از تجربه داوری فتوماراتون جشنواره چندرسانهای میراث فرهنگی در خلال جشنواره بینالمللی چندرسانهای میراث فرهنگی برایمان گفت و در بخشی از این مصاحبه اختصاصی، با توصیف آموزهها و دستاوردهای رویداد، اظهار امیدواری کرد که اصفهان و شهرهای تاریخی ایران برای برگزاری رویدادهای مشابه پیشقدم شوند؛ پیش از آنکه میراث کمتر دیدهشدهشان از میان برود و حسرت صحیح ثبتنشدنشان تا ابد باقی بماند.
سومین جشنواره بینالمللی چندرسانهای میراث فرهنگی امسال به میزبانی استان فارس برگزار شد. یکی از بخشهای این جشنواره «جایزه ویژه شیراز» بود که علاقهمندان میتوانستند در هشت بخش آن شرکت کنند. این بخشها عبارت بودند از: تولید محتوای مجازی، عکس، هنرهای سنتی و صنایعدستی، آثار مکتوب و نمایشنامه، آثار تلویزیونی و سینمایی، آثار رادیویی، آثار تجسمی و موسیقی. بخش عکس جایزه ویژه شیراز در سه حوزه «رویداد ویژه عکاسی (فتوماراتون)»، «معماری و قومنگاری» و «آرشیوی» برگزار شد. مدیریت هنری رویداد بر عهده فاطمه نهاری بود و هیئت داوری متشکل از جاسم غضبانپور، خشایار فاضل کاشانی و علی شهیدی.
آنطور که نهاری میگوید، پس از انتشار فراخوان، 150عکاس از سراسر ایران در این رویداد ثبتنام کردند که از این میان پس از ارزیابی سوابق حرفهای، 30 عکاس از شهرهای مختلف و 12 عکاس بومی به این جشنواره دعوت شدند تا طی یک ماراتون نفسگیر برای ثبت زیست کمتردیدهشده فارس، با هم رقابت کنند. به اسامی مدعوین نگاه میکنم و اسم عکاسانی از اصفهان و عکاسانی که عکسهایشان را در خبرگزاریها و دنیای مجازی زیاد دیدهایم هم در این لیست میبینم. اسامی عبارتاند از: ابراهیم علیپور، احمد آقاسیانی، غدیر وقاری، اسحاق آقایی، الهه پورحسین، مجید حجتی، محسن کابلی، امیرمهدی نجفلو، امیرحسین یوسفی کیساری، امین رحمانی، مهدی کاظمی بومه، میلاد حدادیان، بهرام بیات، نگین محمدیفر، بهزاد عظیمی، پویا بیات، حسین خسروی، حمید سلطانآبادیان، مهرداد شریفی، علیرضا عباسی، زهرا دشتبشی، جمال رادفر، پژمان مولایی، مرتضی امینالرعایایی، محمدرضا فربود قصرالدشتی و امید محمدی.
این عکاسان دو روز عکاسی در مسیرهای تعیینشده را انجام دادند و در روز سوم هم هیئت داوران بعد از داوری و انتخاب آثار برگزیده، بیانیهای منتشر کرد که اینگونه آغاز میشد: «فارس سرزمینی است که ایران را مصور کرده است؛ سرزمین تصویرگر ایران و فرهنگ ایرانی. از نقشبرجستههای هخامنشیان و ساسانیان تا آثار عجم فرصتالدوله شیرازی، پارسیان صورتگران و مصوران مملکت ایران بودهاند. آنچه در این زمینه پارس برای ایران به یادگار گذارده، با یادگارهای تصویری دیگر گوشههای این سرزمین قابل قیاس نیست.» آنطور که در پایان بیانیه ذکر شده، از میان مدعوین «میلاد حدادیان»، «بهزاد عظیمی» و «پویا بیات» جوایز برترین قابهای فتوماراتون را از آن خود کردهاند.
عکاسان یک میراث ساسانی ویژه را ثبت کردند
دو داور فتوماراتون (جاسم غضبانپور و خشایار فیض کاشانی)، فریمهای حاصل دو روز عکاسی پیوسته عکاسان مدعو فتوماراتون را از لحاظ فنون عکاسی ارزیابی کردهاند و یک داور (علی شهیدی) با نگاه ایرانشناسانه و میراثی فریمها را ارزیابی کرده است. همین موضوع انگیزهای شد تا گفتوگوی اختصاصی کوتاهی داشته باشیم و از جنبه ایرانشناسی به موضوع ماراتون عکاسی بپردازیم. علی شهیدی که یکی از چهرههای آکادمیک ایران در حوزه فرهنگ و زبانهای باستانی و ایرانشناسی است، از پایهگذاران مجله «سرزمین من» گروه مجلههای همشهری بوده و طی بیش از یک دهه گذشته دانشجویان پرشماری در کلاسهای ایرانشناسی او حاضر بودهاند.
از شهیدی درباره تجربه حضور و داوری در جشنواره چندرسانهای میراث فرهنگی پرسیدم. به روایت او، ماجرای برگزاری فتوماراتون از رسیدن عکاسان مدعو به شیراز آغاز شد. در ابتدا دوربین همه عکاسان توسط دبیرخانه چک و سریال دوربینها ثبت شد تا هیچ عکسی از پیش از برگزاری رویداد به مسابقه راه پیدا نکند. اینگونه «دوی امدادی عکاسی» آغاز شد. برای هر کدام از دو روز برگزاری رویداد هم مسیرهایی با اسامی شاعرانه در نظر گرفته بودند؛ مثلا در روز اول، عکاسان با همراهی و راهنمایی داوران، در هشت محور به ثبت عکس پرداختند که عبارت بودند از: «اینجا پایتخت ایران است» یا عکاسی از گور، اردشیر خوره و فیروزآباد، «پدران سنگین ما» یا عکاسی از نقشبرجستهها، «این سنگ با من بخوان» یا کتیبههای سنگی، «پلی که دیگر نیست» یا کتیبه پل مهر نرسی، «در بارگاه اردشیر» یا کاخ اردشیر، «فتحناشدنی» یا قلعه دختر، «مبادا که ترک بردارد» یا آسیبهای میراث فرهنگی و البته محور ویژه «دینگ؛ بانوی پنهان فیروزآباد».
شهیدی در این باره تصریح کرد: «محور “پلی که دیگر نیست” برای خود من اهمیت خاصی داشت؛ چون کتیبهای از دوره ساسانی بر این پل وجود دارد که در آن ذکر شده پل با هزینه شخصی یکی از رجل ساسانی برای عموم ساخته شده است. این نکته بسیار مهم است؛ چرا که نشان میدهد پل از معدود آثار ایران باستان است که شخصی از جیب خودش برای استفاده عموم آن را ساخته؛ در حالی که معمولا آثار مربوط به ایران باستان همه مربوط به سلسلهها و پادشاهان بوده است. من این کتیبه را در درس پهلوی کتیبهای در دانشگاه تدریس میکنم و برایم مهم بود که عکسهای خوبی از آن ثبت شود.»
روایتهای مصور 42 عکاس از یک نقشبرجسته کمتر دیدهشده
معاون علمی مؤسسه لغتنامه دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی، در ادامه این گفتوگو توضیح داد: «در صدسال گذشته که پژوهشهای ایرانشناسی در جهان سروشکل تازه به خود گرفته، از بزرگترین نقشبرجسته تاریخ ایران، موسوم به جنگ سواران (نبرد اردشیر) در تنگاب فیروزآباد که یادآورد نبردهای دیرین ایرانیان با غرب است، چند قاب بیشتر نبود که آنها را هم اروپاییان گرفته بودند؛ چند قابی که در کتابهای ایرانی و بینالمللی دستبهدست میشد؛ اما طی عکاسیهای انجامشده در رویداد فتوماراتون، چندصد قاب ممتاز از این کتیبه ثبت شد که قابلیت یک پژوهش مصور و فاخر ایرانی را دارد.»
به روایت علی شهیـدی، محورهای عکاسی در روز دوم هم عبارت بودند از: «آنها که شیراز را زنده نگه میدارند» که عکاسان با توجه به این موضوع میبایست حرفهها و مشاغل قدیم و جدید شیراز، صنایعدستی و هنرهای ازیادرفته را در مسیرهایی مانند بازار وکیل، سرای مشیر و… ثبت کنند. همچنین بخش «آنها که شیراز را دوست دارند» (مختص ثبت تصاویر حضور جهانگردان ایرانی و خارجی در شیراز) و «آنها که شیراز را ساختند» (مختص ثبت خاندان زند، خاندان بویه، دیلمی، قوام و معماران و… در بناهای برجایمانده از این خانوادهها).
از طرفی، در این روز از عکاسان خواسته شد که آثاری را در پنج موضوع خلق کنند: میراث هندسی (رنگ، نور، نماد، نشانه و دیگر ظرایف و لطایف معماری شیراز)، میراث خانگی (زندگی و مردم در خانههای قدیمی و تاریخی شیراز)، میراث بافتنی (دستبافتههای فارس مانند قالی و گلیم و گبه)، میراث خوردنی (خوراکیها و غذاهای شیراز) و موزهگردی.
مشاور بینالمللی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران از قانون تحویل 15 فریم در هر روز برای عکاسان شرکتکننده در فتوماراتون گفت و اضافه کرد که حضور چهرههایی مانند احمد مسجدجامعی و پروین ثقةالاسلام، مدیر سابق کاخ گلستان در رویداد فتوماراتون و راهبری عکاسان توسط تیم علمی، نکته قابلتوجهی بود.
آنطور که شهیدی بیان کرد، از عصر روز دوم تا ساعت 6 صبح روز سوم فرصتی به داوران اختصاص یافت که به ارزیابی 1200 فریم عکس بدون نام و کدگذاریشده، بپردازند و بیانیه هیئتداوران را بنویسند. در این ارزیابی نفسگیر، جاسم غضبانپور که او را با کتابهای عکسش میشناسیم و از باسابقههای حوزه عکاسی معماری است، در کنار خشایار فاضل کاشانی که پایهگذار فتوماراتون است، به داوری فنی عکسها و ارزشگذاری بر قابها از دریچه نگاه حرفهای عکاسی پرداختند؛ اما شهیدی از زوایای ایرانشناسانه و میراثی به انتخاب قابها پرداخت و در آخر، بهترین عکسهایی که توانسته بودند از هفتخوان داوری، موفق بگذرند، انتخاب و بهعنوان عکسهای برگزیده معرفی شدند.
یک پیشنهاد ویژه برای انتشار دستاوردهای فتوماراتون فارس
علی شهیدی در پاسخ به این سؤال که برای انتشار ماحصل فتوماراتون چه ایدهای وجود داشته، بیان کرد: «قرار شد کتاب جشنواره با مقدمهای در توصیف پروژه به همراه گزیده عکسها و شرحشان منتشر شود. در کنار این کتاب عمومی، ایده بعدی هم انتشار یک کتاب تخصصی بود؛ کتابی در اشل بینالمللی در حوزه ایرانشناسی که بر موضوع نقشبرجسته جنگ سواران تمرکز دارد و شامل فریمهای متنوعی از کتیبه و پژوهشی نو درباره این نقشبرجسته مهم است.»
اما آیا از گنجینه عکسهای منتج از این رویداد میتوان در راستای افزایش آگاهی عمومی نسبت به ایران در سطح بینالمللی هم استفاده کرد؟! یکی از مشکلاتی که در این سالها از زبان دغدغهمندهای حوزههای میراث و گردشگری شنیدهایم، این بوده که با جستوجوی نام ایران در موتورهای جسـتوجو، معمولا به عکسهایی خوبی برنمیخوریم و یک نیاز مهم برای کاهش اثرات ایرانهراسی میتواند این باشد که وزارت میراث فرهنگی طی یک اقدام منسجم و مداوم با همکاری ارگانها و سازمانهای مختلف، به انتشار عکسهای باکیفیت از زیباییهای ایران بپردازد؛ عکسهایی با کپیرایت مناسب، رایگان و قابلاستفاده با هدف معرفی وجوه کمتردیدهشده و جذاب ایران. حالا به نظر میرسد فتوماراتون فارس با فراهمکردن گنجینه خوب روایتهای تصویری حرفهای از یکی از سه ضلع مثلث طلایی گردشگری ایران، یک گام روبهجلو در این راستاست. از شهیدی دراینباره پرسیدم و او تصریح کرد: «بله؛ پیشنهاد خوبی است که باید مطرح و عملی شود.»
به روایت او، با برگزاری فتوماراتون جشنواره بینالمللی چندرسانهای میراث فرهنگی، «مستندسازی تصویری مسیرها و آثار دیدهنشده یا کمتردیدهشدهای از میراث ایران با هدف پایش، معرفی و حفظ آنها انجام شد» که اقدام قابلتوجهی محسوب میشود. در این رویداد عکاسان مدعو مسیرهای ویژهای را پیمودند و درهایی که بهطورمعمول به روی عکاسان باز نیست، این بار به نفع ثبت میراث و زیست ایرانیان گشوده شدند.
معاون علمی مؤسسه لغتنامه دهخدا به تجربهاش در مجله «سرزمین من» اشاره کرد و افزود: «در این رویداد عکاسانی حضور داشتند که عکاس معماری نبودند. حضورشان باعث شد تنوع خوبی از کادرها داشته باشیم و هر کس با نگاه متمایز خودش به ثبت سوژهها پرداخته بود.»
آموزههای فتوماراتون فارس برای اصفهان
از علی شهیدی داور فتوماراتون جشنواره چندرسانهای میراث فرهنگی، خواستم که درباره آموزههایی که اصفهان میتواند از این رویداد داشته باشد، صحبت کنیم. او پاسخ داد: «من فکر میکنم اصفهان بهرغم شهرتش و اینکه بسیار در چهارصدسال گذشته دیده شده، هنوز نادیدههای بسیاری دارد. چه در دوره صفوی و چه همین الان، خیلیها از همه جای دنیا به ایران آمدهاند که اصفهان را ببینند. خیلی از پروازها در تهران مینشیند؛ ولی جهانگردها وارد تهران نمیشوند و مستقیم به سمت اصفهان حرکت میکنند. اصفهان مقصد خیلیهاست؛ اما مهم این است که اصفهان دیده نشده و با وجود این شهرت، بخش مهمی از اصفهان قبل از ثبتشدن از بین رفته است.»
او سپس ادامه داد: «نمایی را که فیلم باد صبا (اثر آلبرت لاموریس) از بالای اصفهان نشان میدهد، ببینید. همه خانهها حیاطدار و همجهت با میدان نقشجهان ساخته شدهاند؛ یعنی آن چیزی که در معماری قدیم اصفهان به “رون اصفهان” معروف بود، را در این فیلم میبینید. همه این خانهها ستوندار با ستونهای چوبی و سنگی مثل عالیقاپو دیده میشوند؛ اما الان دیگر نمیتوانید چنین نمایی از اصفهان داشته باشید؛ چون تقریبا همه آن خانهها تخریب شدهاند و به جایشان آپارتمانها و بناهای دیگر ساخته شدهاند که نسبتی هم با اصفهان ندارند.»
به روایت استادیار دانشگاه تهران، شماری از میراث اصفهان، ازجمله همین خانههای زیبا، قبل از ثبتشدن از بین رفتهاند؛ بنابراین خیلی خوب است که رویدادهایی مانند فتوماراتون را در بافت تاریخی و کمتردیدهشده اصفهان داشته باشیم و روایتهای متنوع عکاسان را از این اصفهان ببینیم؛ نه آن اصفهان مشهور با نماهای کارت پستالی.
شهیدی افزود: «برای اصفهان این قبیل مستندسازیها در آخرین لحظات مرگ نیمه کمتردیدهشده یا دیدهنشدهاش بسیار اهمیت دارد. باید از قاب چهلپنجاه عکاس ایرانی و غیرایرانی اصفهان را مستند کنیم. چرا بر ایرانی و غیرایرانیبودن و اصفهانی و غیراصفهانیبودنشان تأکید میکنم؟ چون نگاه عکاسان بومی و غیربومی بسیار متفاوت است و غیربومیها معمولا مواردی را که چشم عکاسان بومی به آنها عادت کرده، میبینند.»
او صحبتهایش را با تأکید بر اینکه «فتوماراتون، نوعی عکاسی ضربتی است برای کارهایی که نیاز فوری دارند برای ثبت و مستندسازی!» ادامه داد و در پایان خاطرنشان کرد: «شهرهای تاریخی ما باید برگزاری چنین رویدادهایی را در اولویت بگذارند؛ چون عکسی که امروز از یک اثر تاریخی گرفته میشود، شاید فردا دیگر نتوانیم همان عکس را ثبت کنیم. موضوع ارگ بم را به یاد بیاورید! بههرحال ما در یک سرزمین لرزهخیز زندگی میکنیم. میبایست قبل از اینکه دیر شود، ثبت و مستندسازی کامل و همهجانبه میراث ایران را انجام دهیم.»
گفتوگویمان با این جملهها به پایان رسید؛ اما در ذهن من نامهای مختلفی پررنگ میشود. یادم میافتد که چند سال پیش از معاون وقت میراث فرهنگی استان جویای وضع «مسجد جامع هفتشویه» شدم و او گفت: «در حال حفظ وضع موجودش هستیم»؛ جملهای که همان موقع به نظرم تهی از معنا آمد. مگر میشود وضع موجودش را حفظ کرد و از آسیبرسیدن به آن محراب باشکوهش زیر باد و باران جلوگیری کرد؟! با آن همه بناهای ریز و درشت و خانههای تاریخی که نصفنیمه زیرپوست شهر ماندهاند و نمیدانیم فردا هنوز هستند یا به بنایی نوساز تبدیل میشوند، چه کنیم؟! ثبت و انتشار تصاویرشان قطعا یکقدم ما را به حفاظت نزدیک میکند.