اتفاقی که پیش از آغاز سال جدید در روابط تهرانریاض پس از نزدیک به هشت سال وقفه با میانجیگری چین رخ داد، مطمئنا سرآغاز فصل جدیدی در مناسبات منطقهای خواهد بود و انتظار میرود با توافقهای صورتگرفته طی روزهای اخیر و امضای بیانیه مشترک تهرانریاض، در دیدار وزرای خارجه دو کشور در پکن، بازگشایی سفارتخانهها و سرکنسولگریهای دو طرف در پایان ماه مبارک رمضان که گام اول آن در سفر هیئت فنی از عربستان به تهران برای بازدید از سفارتشان برداشته شد و همچنین دیدار رئیسجمهور کشورمان با ملک سلمان در آیندهای نزدیک، دیپلماسی مدبرانه جایگزین دههها تنش و رقابت میان دو کشور در سطح عالی شود. / ایران و عربستان
روابطی با تأکید بر ثبات و امنیت پایدار، توسعه منطقهای و اهتمام در خصوص همکاریهای بینالمللی که مطمئنا به ارتقای یک خاورمیانه بدون دخالت نظام سلطه کمک فراوانی خواهد کرد.
در این میان، این پرسشها مطرح است که آیا اثرات توافق تهرانریاض با فرض مثبت بهصورت مستمر خواهد بود یا مقطعی و تاکتیکی پیش میرود؟ از طرفی، چین در احیای این رابطه به دنبال چیست؟
اصغر زارعی، استاد دانشگاه، در گفتوگو با «اصفهانزیبا» به این پرسشها پاسخ داد و در ادامه از اثرات کوتاهمدت و بلندمدت توافق ایران و عربستان گفت.
به گفته این کارشناسارشد غرب آسیا، تهران و ریاض همواره طی سالهای پس از پیروزی انقلاب با توجه به تعلقات همسایگی و البته مذهبی، تعامل با یکدیگر را در دستورکار سیاست خارجی خود داشتند.
روابطی که با دخالت آمریکا و متحدان غربی سعودیها مورد خدشه واقع شد و به خصومت کشید. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
برای شروع از اهمیت عادیسازی روابط ایران و عربستان با توجه به اختلافهای سیاسی دو طرف طی سالهای اخیر بگویید.
بهبود روابط با سعودیها فرایندی است که جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره بهعنوان یک رویکرد بلندمدت سیاست خارجی خود در سطح منطقه دنبال میکرد.
آنچه به رویکرد روابط حسنه ایران با کشورهای همجوار، خصوصا کشورهای مسلمان منطقه همچون عربستان سعودی و همچنین به حضور حرمین شریفین در عربستان و تعلقاتی که ملت مسلمان ایران و جهان به عربستان داشته و دارند، برمیگردد و در همه مقاطع این موضوعها برای ایران در اولویت بوده است.
اما متأسفانه سیاستها و روابط خارجی سعودیها پس از پیروزی انقلاب ایران متأثر از سیاستهای نظام سلطه همچون ایالاتمتحده آمریکا و دولتهای اروپایی بود و بهنوعی خصومت و دشمنی در روابط با ایران و همکاری با دشمنان ایران، خصوصا طی سالهای جنگ تحمیلی در حمایت از رژیم بعث عراق بهصورت علنی و آشکار کشیده و باعث شد روابط ایران با عربستان روزبهروز تیرهتر شود.
روابطی که هرچند فرازونشیبهایی داشت، اما تا همین سالهای اخیر هم به علت حمایت دولت عربستان از گروههای تکفیری در منطقه کاملا تیره بود و با تبلیغات بسیار سنگین و مسموم رسانههای سعودی و رسانههای اروپا که از سوی عربستان حمایت میشدند، به رقابتی تمامعیار در عرصه منافع منطقهای و حوزه غرب آسیا بین دو کشور تبدیلشده بود.
هماکنون رویکرد عربستان در رابطه با ایران و برخی کشورهای منطقه تغییر کرده است. این تغییر رویکرد از چه عواملی تأثیرپذیر بود و از چه زمانی آغاز شد؟
نوع عملکرد و رفتاری که دولتهای آمریکایی، رژیم صهیونیستی و همچنین دولتهای اروپایی با کشورهای منطقه، خصوصا عربستان سعودی در پیش گرفتند و همچنین هزینههای سنگینی که جنگ نیابتی آمریکا به عربستان تحمیل کرد و در ادامه شکستهای پیدرپی حاکمان ریاض که از سیاستهای غلط و کورکورانه آنها در تبعیت از آمریکا نشئت میگرفت بههمراه شکست سعودیها در سوریه، عراق، لبنان و از همه مهمتر در یمن، تدریجا نگرش جدیدی در رهبران ریاض به وجود آورد.
تغییر نگرشی که به ضعف و انفعال ایالاتمتحده در مقابله با قدرتگرفتن ایران و عدم توانایی عربستان و کشورهای منطقه در برابر قدرت فزاینده کشورمان و همچنین عدم توان آمریکا در پشتیبانی و حمایت جدی از عربستان در منطقه هم برمیگردد که بهمرور برجستهتر شد و سعودیها را به رابطه با دیگر کشورهای منطقه همچون ایران، سوریه و عراق وادار کرد.
این اتفاق خوشایند بازتاب بسیار گستردهای در حوزه بینالملل بهعنوان نقطه عطفی در روابط تهران و ریاض داشته و بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکا را نگران کرده است؛ چراکه مطمئنا نزدیکی ایران و عربستان بر شرایط منطقه هم اثرگذار است و تأمین اهداف غرب در منطقه را تحتتأثیر قرار خواهد داد. نظر شما دراینباره چیست؟
بهبود روابط دیپلماتیک ایران و عربستان در سطح کنونی نقطه عطفی است که پس از 43 سال اتفاق افتاد و میتوان پیشبینی کرد که نوعی عقلانیت و واقعگرایی در سیاستهای عربستان سعودی در حال شکلگیری است که امیدواریم این عقلانیت در خصوص منافع دولت عربستان و ملتهای مسلمان منطقه بهصورت مستمر ادامه پیدا کند و از حالت مقطعی و تاکتیکی خارج شود.
چراکه عربستان سعودی بهعنوان یکی از کشورهای بزرگ منطقه با وسعت بالا، اثرگذاری بسیاری بر جهان عرب خواهد داشت و از طرفی، با توجه به ظرفیتها و موقعیت استراتژیک و جغرافیایی دارای اهمیت بسیاری برای غرب است.
با این شرایط، نگرانی غرب از اتحاد و همبستگی کشورهای منطقه طبیعی است. چراکه این موضوع آنها را در تأمین منافعشان از منطقه خاورمیانه دچار مشکل میکند.
به نظر میآید اختلاف میان اعراب منطقه با رژیم صهیونیستی در تغییر راهبرد منطقهای آنها کم مؤثر نبوده، درست است؟
میان برخی کشورهای عربی منطقه و رژیم صهیونیستی اختلافهایی ایجاد شده است که به دنبال این اختلافها، رهبران کشورهای عربی نگرش خود را در خصوص یکدیگر و همچنین با آمریکا و صهیونیستها تغییر دادهاند.
برای مثال، این تغییر سیاست عربستان سعودی و امارات در رابطه با اسرائیل در عدم پذیرش هیئتهای صهیونیستی و نوع تعاملهایی که با این رژیم دارند، بهخوبی مشهود است و بدین معناست که عقلانیت و واقعگرایی در روابط خارجی کشورهای منطقه، خصوصا امارات، بحرین، کویت و عربستان سعودی بیشازپیش شده است.
آیا سیاست خارجی جدید کشورهای منطقه و همبستگی آنها با یکدیگر و با ایران به جایگاه و مواضع منطقهای و بینالمللی کشورمان هم مرتبط است؟
به عقیده بنده، همکاری بین دولتهای مسلمان و عرب کشورهای منطقه با یکدیگر و با دولت جمهوری اسلامی ایران تحتتأثیر موقعیت منطقهای کشورمان بهعنوان قدرت برتر قرار دارد.
قدرت و توانایی ایران در برابر مداخلههای نظام سلطه و همچنین سیاست نگاه به شرق تهران در تقویت روابط با دولتهای چین و روسیه و از طرفی، حضور فعال و اثرگذار کشورمان در سازمانهای همکاری شانگهای و بریکس و … نشان میدهد که این قدرت فزاینده و اثرگذار ایران میتواند باعث همکاری بین کشورهای مسلمان منطقه با جمهوری اسلامی و بالعکس شود و شرایط را برای اکثر کشورهای منطقه به سمت ثبات و امنیت پایدار سوق دهد.
آیا ممکن است شیطنت و سنگاندازیهای آمریکا و رژیم صهیونیستی، عربستان و دیگر کشورهای عرب منطقه را تحت تأثیر قرار دهد و در روابط جدیدشان با ایران دچار مشکل کند؟
عقلانیتی که امروز در رفتار رهبران کشورهای عرب منطقه، بهخصوص کشورهای جنوب خلیجفارس دیده میشود، نشان از گشایشی جدید در روابط خارجی این کشورها با ایران و نوعی تحول در روابط منطقهای دارد.
در این میان، همانطور که اشاره کردید ایالاتمتحده و رژیم صهیونیستی نیز دست از شیطنتها و اقدامات مداخلهجویانه خود برنمیدارند و همچنان فعالیتهایی را در پس پرده انجام میدهند تا درنهایت باعث ایجاد شکاف و وقفه در این روابط شوند. آنطور که طی روزهای گذشته بایدن اعلام کرد که از عربستان سعودی و امارات در برابر تهدیدهای ایران حمایت جدی خواهد کرد.
موضعگیری جدید آمریکا نشان میدهد دولت ایالاتمتحده از احیای روابط سعودیها و کشورهای عربی با ایران بسیار نگران است. از طرفی، میتوان این پیشبینی را کرد که سیاستهای جدید آمریکا در رابطه با منطقه به نتیجه نخواهد رسید. چراکه تصمیم مقامات سعودی و کشورهای عربی منطقه در رابطه با ایران و همچنین تقویت روابط با یکدیگر یک تصمیم جدی است.
نوع برخورد و تعاملی که مقامات کاخ سفید طی 15 سال اخیر با سعودیها داشتند، سران ریاض را به مسیری سوق داده است که میتوانند منافع بلندمدت و پایدار خود را در نزدیکی با ایران و دیگر کشورهای منطقه جستوجو کنند. روابطی که البته در صورتی نتیجهبخش است که در قالب یک صلح پایدار در آینده استمرار پیدا کند.
برای برقراری روابط دیپلماتیک ایران و عربستان، چین ارزش بالقوه خود را در نقش میانجیگر نشان داد؛ بازیگری که پس از چند دور مذاکره تهرانریاض درنهایت تیر آخر را برای دو طرف به هدف نشاند. آیا هدف اصلی چین از نزدیکی با کشورهای منطقه، تبدیل خاورمیانه به عرصه اصلی رقابت با آمریکاست یا اهداف دیگری را هم دنبال میکند؟
قدرت اقتصادی چین، بسیار فزاینده است که با توجه به میزان مصرف انرژیاش به منابع مطمئنی در منطقه نیاز دارد.
عربستان نیز بزرگترین تأمینکننده انرژی در دنیاست و چینیها قصد دارند از طریق ایجاد رابطهای نزدیک و باثبات با کشورهایی همچون عربستان منابع نفت و گاز خود را تأمین کنند.
ازطرفی، قدرت اقتصادی آمریکا نیز بهشدت دچار چالش شده است و حوزه دلار هم با توافقی که کشورهای شرق در حذف دلار از تعاملهای تجاری خود با یکدیگر کردند، در حال فروپاشی است.
از سوی دیگر،همکاری سازمانهای منطقهای با کشورهای حوزه خاورمیانه و غرب آسیا نشان میدهد که شرایط به نفع شرق در حال تغییر است و چین با آگاهی کامل از این شرایط به دنبال کسب توان و قدرت اقتصادی بالاتری است.
چینیها به آینده بسیار روشنتری امیدوارند و اقتصاد و توان اقتصادی خود را با ریتمی متناسب با شرایط جهانی پیش میبرند.
برای آنها همکاریها در منطقه حائز اهمیت است تا بتوانند شرایطی امن و باثبات در خصوص تأمین نیازمندیهای خود فراهم کنند و درعینحال از بازارهای منطقه که ثروتمندترین بازارهای جهان به شمار میروند، بهرهبرداری کنند.
ایران و دیگر کشورهای منطقه نیز به اثرگذاری و اثربخشی قدرت اقتصادی و سیاسی چین و افزایش روزبهروز آن آگاه هستند؛ به همین خاطر در توسعه همکاریهای مختلف با چین به دنبال تأمین منافع خود هستند.
آیا توسعه روابط ایران با چین در کنار رابطه با کشورهای منطقه همچون عربستان، اهداف بلندمدت کشورمان را با توجه به شرایط تحتتأثیر تحریمهای حداکثری تأمین خواهد کرد؟
اروپا و آمریکا اعتراف کردند، تحریمهای ایران اثربخشی خود را ازدستدادهاند. در بیش از چهار دهه که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، تجربه به غربیها ثابت کرده است هیچ راهکار و شرایطی برای ایران اثربخش نیست.
هماکنون بخش فراوانی از تحریمهای ایران در همکاری کشورمان با دنیای خارج، خصوصا با کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و شرق بیاثر شده است. از طرفی، با فروپاشی دلار در تجارت جهانی قطعا شرایط بهتری پیش روی ایران رقم خواهد خورد.