به گزارش اصفهان زیبا؛ منظر شهری یکی از اصلیترین و مهمترین عواملی است که میتواند بر برند شهری تأثیر به سزایی داشته باشد. شهرهای مقصد گردشگری بیش از دیگر شهرها به کیفیت منظر شهری وابسته هستند؛ زیرا آنچه در ابتدا توجه افراد را به خود جلب میکند و اولین قضاوتها را نسبت به شهر در ذهن گردشگران ایجاد میکند منظر شهر است.
توجه به این مسئله در مورد شهر اصفهان بهعنوان یکی از مهمترین مقاصد گردشگری ایران با پیشینه غنی تاریخی، فرهنگی، هنری، طبیعی و… بسیار ضروری است. اگرچه وضعیت سیما و منظر شهر اصفهان و طراحی و اجرای نماهای ساختمانها در این شهر بهمراتب بهتر و مطلوبتر از سایر شهرهای کشور است، اما باتوجهبه جایگاه منحصربهفرد و یکتای آن در سطح ملی و بینالمللی، تا رسیدن به نقطه هدف و برجسته، فاصله وجود دارد؛ بنابراین نظارت و توجه مدیران شهری بر منظر اصفهان باید بیشتر باشد.
ساکنان هر شهر نسبت به هویت و فرهنگ آن تعلقخاطر خاصی دارند و به دنبال این هستند که آن هویت در منظر شهری برایشان عینیت پیدا کند. نمای ساختمان نیز که از مهمترین عناصر منظر شهر است، باید این حس را در افراد برانگیزد. به همین دلیل است که در طراحی نمای ساختمان، طراح نباید تنها سلیقه خود را اعمال کند، بلکه لازم است متناسب با هویت و فرهنگ شهر اقدام کند. هویتی که در اینجا مقصود ماست، هویت مکان است. عواملی مانند جهانبینی و باورهای جامعه، رخدادهای طبیعی و انسانی به وقوع پیوسته در طول زمان و عناصر فرهنگی میتواند به مکانی که در آن قرار دارد، هویت ببخشند. درست به همین دلیل است که نماهای یکسان در مکانهای مختلف هویتهای متفاوتی دارند و به اشکال متفاوتی به چشم میآیند.
این امر بیانگر این نکته است که هویت مکان به آنها شکل داده و تصویری منحصربهفرد را برایشان پدید آورده است. اکنون زمانی که به ساختمانهای قد کشیده در شهر نگاه میکنیم هر چیزی دیده میشود بهغیراز فرهنگ اصفهان. امروزه مهمترین نکتهای که در طراحی باید رعایت شود را به فراموشی سپردهایم و منظر شهر اصفهان را دچار مشکل کردهایم. مشکل ایجاد شده چند دلیل به همراه دارد.
در ابتدا میتوان به مباحث آموزشی اشاره کرد که بیشترین تمرکزشان روی تکنیک است . درصورتیکه در مباحث نظری مفاهیم اولیه معماری بهعنوان یک هنر شروع میشود و ریشه و امتداد فرهنگ و تمدنسازی زمانی عملی خواهد شد که یک معمار انسان را به بعد حقیقی زندگی هدایت کند و این بعد با شناخت کامل در مباحث نظری اتفاق میافتد. درحالیکه بعد نظری در حاشیه قرار گرفته است. درست است که بعد فنی بسیار بااهمیت است؛ اما زمانی که تهی از معنی باشد با کالبدی بیجان روبهرو هستیم که امروز شاهد آن هستیم و به یک ساختمانسازی رسیدهایم نه معماری؛ چراکه معماری هنری است برگرفته از فرهنگ نه سازهای که فنون مختلف در آن صورت گرفته باشد. زمانی که یک دانشجو بعد هنر را که زایش فکر و اندیشه است،در دانشگاه بهخوبی آموزش نبیند، دانشجویانی خواهیم داشت که به چند دسته تقسیم میشوند.
گروه اول کسانی که در حوزه ساختوساز فعالیت میکنند و تقریبامحال است آنان را متوجه اشتباهات فعالیتشان بکنیم؛ چراکه دیگر وارد بازار کار و مباحث مدیریتهای شهرداری شدهاند و فکر فرا کالبدی ندارند و تبدیل به معماران امروز ما میشوند.
گروه دوم مدرس میشوند که آنها نیز آموزشی را که داشتند تکرار میکنند و تکنیکهای آموزشی آنها صرفا کالبدی میشود.
دسته سوم، سیاستگذاران بخشهای مختلف ازجمله شهرداری، میراث فرهنگی و… هستند و سیاستگذاریهایی در بعد کالبدی و تکنیکی دارند و اینگونه است که ما شاهد نماهای اشتباه در شهر هستیم. درنتیجه آموزش اولین و مهمترین علت مشکل به وجود آمده است. وجود قوانین و مقررات بر طراحیهای غیرایرانی که رنگوبویی از فرهنگ ایرانی ندارند، یک امر حیاتی بر ای معماری است تا از خلق فضاهای بیهویت جلوگیری شود.