به گزارش اصفهان زیبا؛ دنیای خلاقیت، بازی و سرگرمی، دنیایی بهظاهر کودکانه است؛ بچههایی که به طریقی سرگرم اسباببازیها شده و از زمان و مکان اطرافشان فارغ میشوند. در این میان اگر کمی جدیتر به موضوع نگاه کنیم، نهایتا گفته میشود که اسباببازی کودک باید رشددهنده شخصیتش باشد و بیحسابوکتاب تولید نشود؛ بااینحال دنیای سرگرمی هیچگاه محدود به اسباببازیها نبوده و خلاقیت و تفریح و لذت؛ مبانی بنیادین آن بوده و هست.
«اسباببازی همانطور که از اسمش پیداست، اسباببازی و خلاقیت است؛ موضوعی که معمولا کمتر بهعنوان یک موضوع چالشی شناخته میشود و حتی میتوان گفت که اصلا بهعنوان مسائل قابلبحث و گفتوگو مطرح نمیشود؛ مثلا اینطور نگاه میشود که هرگاه مسائل اقتصادی و آموزشی و بهداشتی و غیره بهطور کامل برطرف و فراغتی ازآنجهت ایجاد شد، آنوقت ببینیم در حوزه سرگرمی باید چهکاری انجام دهیم. بهتبع در این راستا برنامه و قانون رسمی هم برای توسعه سرگرمی و جلوگیری از انفعال یا کژکارکردیهای آن وجود ندارد.
در بهترین حالت اگر قرار باشد نگاهی هم به این حیطه بشود، در بخشی از برنامههای سازمانی گنجانده میشود که خیلی هم فقدان رسیدگی رسمیاش به چشم نیاید.» اینها بخشی از سخنان محمدطاهری است؛ فعال حوزه سرگرمی و خلاقیت کودکان که دستکم 14 سال از عمر فعالیت کاریاش را در این حیطه گذرانده و اکنون طراح و مشاور کسبوکار و فعال حوزه تفریح و سرگرمی است. در همین راستا و برای پرداختن بیشتر به این موضوع با او به گفتوگو نشستیم.
بهعنوان شخصی که حداقل سابقه یک دهه فعالیت در حیطه سرگرمی دارد، وضعیت فعلی کشور را چطور میبینید؟
اولین موضوعی که میتوان در این زمینه اشاره کرد، این است که هیچ ارگانی، رسمیتی برای این موضوع قائل نیست؛ مثلا استانداری، شهرداری، سازمان تبلیغات و… هیچکدام به این موضوع نمیپردازند یا حتی ما وزارتخانهای به اسم وزارت ورزش و جوانان داریم؛ ولی آنجا همنشانی از پرداختن به موضوع سرگرمی نیست؛ کمیسیونی در مجلسمان، شورایی در شهرهایمان یا جایی که بدانیم جلسههای جدی و منظمی برگزار میشود و موضوع آن حوزه سرگرمی و خلاقیت و بازی و تفریح است.
شاید گفته شود در حوزههای دیگر هم که شورایی برای موضوعی واحد وجود دارد، دستاورد خاصی حاصل نمیشود و گاهی حتی در جهت عکس هم عمل میکند؛ ولی خب نمیشود با این استدلال از ضرورت وجود چنین شورایی چشم پوشید. این یک بعد از مسئله است که اصلا در حد ابتدایی کار هم وجود ندارد. بهتبع در چنین شرایطی نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که ابزاری برای سنجش وجود داشته باشد؛ مثلا اینکه بگوییم نسبت به پارامترهای موجود نشاط در جامعه اینقدر است و باید به فلان میزان برسد. پس رصدکردن مسئله هم دچار مشکل است.
یک مورد دیگر که در همینجا باید به آن اشاره کنیم این است که ما الگویی نیز برای طراحی نداریم. گاهی یکسری افراد از دیگر کشورها بازدید کرده و دیدههایشان را تعریف میکنند؛ ما هم اینجا در تخیلمان، تصوری میکنیم؛ ولی اینها فایدهای ندارد. ما در مبانی نظری و فلسفهمان باید در خصوص این موضوع صحبت کنیم تا خروجی قابلقبولی حاصل شود.
باید آن فلسفه راجع به موضوع صحبت کند، بحث کند، گفتوگو باشد و بعد در لایههای بعدی یک خروجی متناسب با هویتمان و تمام شئون اقتصادی، فرهنگی، انسانی و… داشته باشیم.منظور من بهطور مصداقی یعنی اینکه بعضی مکانها الگوی سرگرمی هستند؛ مثلا دیزنی در آمریکا یا مثلا اوریگامی در ژاپن یا مثلا تماشای مسابقات فوتبال تا یک فستیوال و نمونههایی ازاینقبیل.
اینها سرگرمیهایی هستند که به هویت گرهخوردهاند و ما هنوز وقت نگذاشتهایم که ببینیم وجوه تمایزمان برای تولید و طراحی یک سرگرمی چیست؛ طراحی یک محصول، طراحی فضا و مکان سرگرمی، طراحی یک نرمافزار و… . این ترسیمی از وضعیت فعلی ماست؛ البته با این توضیحها مثل این است که تا الان هیچ کارنکردهایم؛ ولی خب اینطور هم نیست. قطعا اقدامهایی صورتگرفته و اجرایی شده است؛ ولی درواقع نسبت به آنچه باید باشیم و دنیا در حال حرکت است، اینقدر فاصله داریم که قلیل است و قلیل همچون عدم است.
این وضعیتی که ترسیم کردید، نسبت به هویت اصفهانی ما چطور است؟ نقاط تمایزش کجاست؟
ببینید ما در حال ترسیم یک پازل هستیم که اجزایش از همدیگر جدا نیستند. ما در اصفهانی زندگی میکنیم که مثل همه نقاط دیگر کشور، نیاز به سرگرمی وجود دارد و باید آن را تأمین کنیم. حالا یکسری مسائل کار را متفاوتتر میکند؛ ولی اصل موضوع یکسان است. آن چیزی که کار را متفاوت میکند، اقلیم ماست؛ مثلا اگر شما در یک شهر شمالی زندگی میکردی، قطعا تفریحت به جنگل و دریا گره میخورد؛ ولی الان که در اصفهان زندگی میکنی، به میدان امام و چهارباغ گره میخورد. شما در شهری زندگی میکنی که قبلا رودخانهای داشته و بخشی از سرگرمی مردم شهر به آن گره میخورده است.
ازنظر دانشگاههایی هم که در این شهر هست، میتوان به یک وجه تمایز رسید؛ دانشگاه اصفهان، صنعتی، هنر، دانشگاههای کوچکتر اطراف شهر و نیروی انسانی که اینها تولید میکنند و با گفتوگو باعث پیشبرد موضوع میشوند؛ همینطور صنعتگرانی که در شهر حضور دارند، شهرکهای علمی و تحقیقاتی، مجموعههای کارآفرینی و… همه سرمایههای این شهر بهحساب میآیند.
یک مسئله دیگر حضور گردشگران در شهر است؛ اینکه اصفهان در قلب ایران است و ازلحاظ جمعیتی، ظرفیت خوبی برای پرداختن به این موضوع دارد. اگر این ظرفیتها در کنار هم جمع و دیده شود، به نظرم اصفهان موقعیت ویژهای دارد که به این حوزه بپردازد و از معدود شهرهایی است که چنین فرصتی را در اختیار دارد.
صحبتهای شما همه نشان از ضرورت پرداختن به این موضوع دارد. چه دلیلی برای آن دارید؟
نوجوان، جوان، میانسال و سالمند امروز این شهر و کشور به سرگرمی نیاز دارد و همین سرگرمی موتور محرک جامعه است. موضوع سرگرمی نیاز فوری جامعه امروز است. اینطور نیست که مثلا شما بگویی ورزش راگبی چیست؟ مردم که اصلا آن را نمیشناسند؛ بعد هم بگویی پس مهم نیست که در کشور توپ راگبی داریم یا نه.
سرگرمی، موضوعی است که اگر به آن دقت نکنی و پاسخ مناسب ندهی، مخاطب از مسیر خودش به آن دست پیدا میکند. ازطرفی، سرگرمی مثل یک گوشی همراه نیست که شما بگویید من هم در کنار برندهای دنیا در حال پرداختن به آن هستم و سالانه چهار نسخه جدید تولید میکنم.
دنیا روی ریل حرکت است و چندین برابر سرعت تو، در حال بهروزرسانی است. تازه این درباره یک گوشی همراه است که بهعنوان وسیله ارتباطی میتوان از برندهای دیگر هم در جهت رفع نیاز استفاده کرد. سرگرمی، موضوعی است که به هویت و فرهنگ ما گرهخورده است.
ما حتی در روایات دینیمان هم داریم که زندگی شما باید با تفریح گره بخورد. اگر اینطور نباشد، عبادت و معیشت و ارتباط با خانواده هم دچار مشکل میشود. همه اینها در کنار این است که ما در این سالها بیشتر از اینکه تهاجم فرهنگی داشته باشیم، تهاجم تفریحی داشتهایم.
برای این سؤالی که میپرسم به دنبال یک نسخه مشخص نیستم؛ ولی آیا راهحل قابلاجرایی هم دارید؟ به این خاطر میپرسم که معمولا چنین مسائلی به بنیادهای فلسفی ما گره میخورد و راهحل اصلاح آن غیرممکن تلقی میشود.
قاعدتا برای اصلاح موضوع باید زیرساختها فراهم شود و هرچه سریعتر هم این اتفاق بیفتد؛ البته تولید و ترویج سرگرمی اینطور نیست که بگوییم یک فروشگاهی میزنیم و روی موضوع تحقیق میکنیم. این کار استراتژیها و برنامهریزیهای خودش را میخواهد که باید دغدغهمندانش به میدان بیایند. نظرم این است که یک شورای موقت برای توسعه سرگرمی در اصفهان تشکیل شود و افراد بهصورت فصلی حداقل دور همدیگر جمع شوند.
در واقع اینکه افراد این حوزه شناسایی شوند و جایگاهی برای فعالیتشان تعریف شود؛ نه اینکه با تشکیل این شورا مسئله حل شود؛ ولی دستکم یک رسمیتی پیدا میکند؛ در درازمدت هم به بعد اقتصادی و بعد دانشی و علمی کار توجه شود؛ همچنین حوزه رسانه و قابلیتهای آن برای سرگرمی در نظر گرفته شود. ازطرفی، به ظرفیت دانشگاهها و تولید مهارتی که میتوانند داشته باشند، توجه شود.
اگر به آن مواردی که در حوزه ظرفیتها گفتیم، توجه شود، یعنی راهحلی برای مشکل. همانطور که گفتم اینها قطعههای پازلی هستند که باید در کنار همدیگر رشد کنند. همنهادهای دولتی باید پایکار باشند و هم افراد دغدغهمند؛ مثلا حتی میتوان از حوزه علمیه انتظار داشته باشیم که به این موضوع توجه کند.
اتفاقا ظرفیت این کار در حوزه دین هست. همانطور که گفتیم، در روایات دینیمان به تفریح و سرگرمی توجه شده است؛ پس در پیشینه تاریخی ما به این موضوع توجه شده است و حداقل از ظرفیتهای قبلیمان میتوانیم استفاده کنیم.
ازطرفی، در حوزه فردی، هرکجا حرکتی شروعشده، بهمرور پیش رفته است. اگر همه قطعهها در کنار هم باشند، سرعت کار بیشتر میشود؛ ولی اینطور نیست که بگوییم چون بقیه مسئولیتی نمیپذیرند، پسکار ماهم تأثیر نمیگذارد.
در مجموع من با 14 سال سابقه کار در این حوزه معتقدم اگر چهارپنج سال ارکانی در شهر روی این موضوع تمرکز کنند، این اتفاق میتواند یک جهش ایجاد کند؛ میتواند هم ازلحاظ اقتصادی برای شهر دستاورد داشته باشد و هم از جهات اجتماعی اوضاع را دگرگون کند.