به گزارش اصفهان زیبا؛ آنچه در ادامه میخوانید، سخنرانی تاریخی استاد حسنعلی زهتاب است که در اوایل بهمن 1357 (در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی)، در مکان باغ تختی، ایراد شده است. صوت این سخنرانی از آرشیو شخصی آقای حسن نوربخش در اختیار ما قرار گرفته است. این سخنرانی دینی و حماسی، ما را با شعارها، عرفان و گفتمان فکری آغاز انقلاب اسلامی آشنا میکند. همانطور که در متن مشخص است، تسلط استاد زهتاب بر اشعار، تاریخ و آیات قرآن، بر جذابیت گفتار افزوده است.
معلم انقلاب
استاد حسنعلی زهتاب، از پیشگامان انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۱۸ ه.ش در اصفهان متولد شد و پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه، تحصیلات عالی خود را با دریافت لیسانس ادبیات به پایان رساند. در زمان دانشجویی به دلیل سخنرانی در دانشگاه اصفهان، بهعنوان عامل اصلی اغتشاش دانشگاه توسط ساواک دستگیر و به تهران اعزام و زندانی شد.
در نهضت حضرت امام خمینی (ره) در خرداد سال ۴۲ در مقابل در دانشگاه تهران به همراه شهید حاج مهدی عراقی علیه رژیم طاغوت سخنرانی کرد و سپس متواری شد. او بارها توسط ساواک احضار شد و موردبازجویی قرار گرفت. در دوران اوج انقلاب (۵۶- ۵۷) به مبارزات خود شدت بخشید و در جریان تحصن منزل آیتالله خادمی در سازماندهی اعتصابات معلمان نقش بسزایی داشت که به همین اتهام توسط ساواک دستگیر و مدتی بازداشت شد. پس از انقلاب نیز در مسئولیتهای مختلف آموزشوپرورش مشغول به کار بوده است.
استاد حسنعلی زهتاب، دیروز و امروز
***
هر که با پاکدلان، صبح و مسایی دارد
دلــش از پـــرتـــو اســرار، صفایـــــی دارد
سوی بتخانه مرو، پند برهمن مشنــو بتپرستی مکن این مُلک، خدایی دارد
هیزم سوخته، شمــع ره منزل نشـــود
بــاید افــروخت چراغی که ضیایی دارد
گرگ، نزدیک چراگاه و شبان رفته به خواب
بـــره، دور از رمـــه و عـــزم چـــرایـــی دارد
زُهد با نیت پاک است، نه با جامۀ پاک
ای بــس آلـوده، که پــاکیــزه ردایی دارد
صرف بــاطل نکند عمر گرامی، پرویــن
آنکــه چـــون پیـــر خـرد، راهنمایـی دارد
[دیوان اشعار پروین اعتصامی]
سلام و درود بر مهرههای پاک و مقدس انقلاب بیچون ایران. درود و تحیات فراوان، ملتی که به پاخاست و میرود که دست اشرار و مهرههای استبداد و استعمار را برچیند و قطع کند. هزاران درود و سلام و تحیات به روان پاکبازان راه آزادی و حق و عدالت. هزاران هزار درود بر آنها که گلگونکفنانه پایه و بنیاد این حرکتاند و همه درودها بر پایهگذار اسلام، بر پایهریزان تشیع راستین، بر روحانیت راستین انقلابی شیعی که در طول تاریخ عامل گسستن بسیاری از بندهای بردگی و ذلت بودند و همه هستی، درودش، تقدیم به پیشگاه آن مجاهد عظیم، آن رهبر سترگ، آن تاک پاکباز پاکباخته راستین زمان ما، خمینی عزیز [جمعیت: اللهم صل علی محمد و آل محمد (سه مرتبه) و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم].
این رهبر انقلابی فلسطین، «یاسر عرفات» است که میگوید: «نهضت ایران به رهبری امام باید الگو شود برای همه ملتهای دربند و خسته. ما فلسطینیان اشتباه کردیم که تنها و فقط بر تجهیزات نظامیمان تکیه نمودیم و بعد ایمان و ایدئولوژیکی خلق فلسطین را ازش غافل ماندیم.» پشتوانه پیروزی ملت ایران، چه امروز و چه در فردای شکوهمند، آن بعد ایمانی مردم است و اینجاست که شور و شیدایی تشیع از علی و حسین و زهرایش، از مهدی آن قائم کل [جمعیت: اللهم صل علی محمد و آل محمد].
و همه زعما و رهبران مجاهدش، همه پاکبازان روحانیاش و همه رهبران راستینش، شهیدین اول و ثانی، مبارزهگر ضداستبداد در زمان قاجار، میرزای شیرازی، سید جمالالدین اسدآبادی و زعیم مجاهد نازنینِ زمان ما و همه همرزمان زمان ما، الهام از آن خوی راستین انقلابی علوی و حسینی دارند؛ فلذاست که من در شما قیامگران، حسین (ع) میبینم، علی (ع) میبینم و در زنان این جامعه فاطمه و زهرا (س) میبینم و اگر که ازنظر کمالات انسانی همتای آنها نیستید، اقلا همراه آنان هستید که شیعه یعنی دنبالهرو آنها، تشیع یعنی پیروی از آنها.
مبارزه سادات علوی با حکام جور
شما شاید به فراوانی، دور یا نزدیک در همه قُرا و قصبات و حتی محیطهای کوهستانی، امامزاده و امامزادگانی میبینید. شاید از خود سؤال کنید، چه تعداد مگر امامزاده داشتیم؟ سؤال جالبی است؛ ولی فراموش نکنید اینها اگر بلاانفصال گاهی منتسب به امامان علیهمالسلام نباشند، اقلا از زُراری و سادات و علویینی هستند که در طی سالیانی دراز با حکام جور و خلفای مستبد، همواره در مبارزه و مجاهده بودند.
شما در قله یک کوهی یکمرتبه امامزاده میبینید؛ مسئله چیست؟! اینها نوعا سادات علوی بودند که در مبارزه و درگیری گاهی در معرض حمله دشمن مجبور به اختفای خود میشدند و در یک برنامه تاکتیکی مبارزات خودشان را به کوهستانها میکشاندند و گاهی دشمن آنها را تعقیب میکرد و در همان فراز کوهستان آنها را شهید میکرد؛ فلذا تعجب نکنید اگر بالای کوهی امامزادهای ببینید. تاریخ را ملاحظه بفرمایید.
جناحهای چپ و راست اصلا پایگاه مردمی ندارند
اما انقلاب ملت ما که تماما از بافت اسلامی و ایمانی برخوردار است و روزی در آن ورزشگاه تختی گفتم، کسی را جز جناح اسلامی و مسلمین سهمی در این نهضت نیست و فردا گروهی از جناحهای چپ و راست با اعلامیههای دروغین خودشان، انتساب ندهند به خودشان؛ گفتم آنها اصلا پایگاه مردمی ندارند.بعضیهایشان بدشان آمده بود.
ما این را آماده اثباتش هستیم که در نهضت روحانی مقدس و اسلامی راستین زمان ما جز پویندگان تلاشگر اسلامی، هیچ قشر و دستهای نه از چپ، نه از راست، نه از غرب، نه از شرق، سهمی نداشتند. گمان نکنند مسلمانها با کشتهدادن و عزیزدادن و جانبرکفگذاشتن سفرهای انداختهاند. آنها حق دارند بیایند بنشینند سر این سفره ارتزاق کنند و مرتبط با خودشان کنند این نهضت را! دراینباره سخن فراوان هست؛ میگذارم و میروم.
رژیم شاه فاقد تمام فضایل انسانی و اسلامی بود
ازجمله عوامل انقلاب در جامعهما، تشنهبودن ملت و مردم به فضایل انسانی بوده و هست. انسان فطرتا تشنه فضایل است و زمامداران جامعهما از سوی دیگر فاقد تمام فضایل انسانی و اسلامی بوده و هستند. نهتنها حرمت مردی و مردمی را رعایت نکردند، که حتی حرمت خدا را زیر پا گذاشتند، به مسجد تاختند، به حرم امام هشتم(ع) تاختند. نهتنها به خانه مردم آتش افکندند، که به دانشگاه و مراکز علمی و مؤسسات علمیه اسلامی هم ویرانی و حَرق و هتک وارد کردند و به انهدام کشاندند.
عزیزان این مردم را بسیار شکنجه دادند، بسیار ناخن کشیدند، بسیار بدنهای آنها را داغ گذاشتند، حرّ زمان ما هنگام ۱۵خرداد، این حرّ مجاهد، یعنی طیب حاج رضایی، صلوات به روانش بفرستید [جمعیت: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم].
که گروهی پیشنهاد کردند ایکاش ورزشگاه را به نام «طیب» نامگذاری میکردید. طیب جایگاهش در قلوب مردم است؛ زیرا او حرّ زمان ما بود. خیلی بهش شکنجه دادند و گفتند بگو روحانیت و زعیم مجاهد به من پول داده بود تا این کار را بکنم! و او میگفت: «من نامردانه چنین تهمتی را به زعیم مجاهد نمیزنم!» وقتی روز قبل از اعدامش برادرش به ملاقاتش رفته بود، گفت: «برادر دعا کن خدا دیگر من را، عمرم را سر بیاورد.» پرسیده چرا برادر؟ گریبانش را چاک زده بود، سینه مجروح خودش را نشان داده بود. برادرش سؤال میکند اینها چیست؟ میگوید: «برادر، حداقل تصریحشان با من، خاموشکردن ته سیگارهایشان با سینه من است، با گردن من است.» چه نکردند با این ملت؟!
بر سرنیزه میتوان تکه کرد ولی بر آن نتوان نشست
اینجاست که مردم خشمگین ما، با هیچ ارعاب، با هیچ تهدید از پای نخواهند نشست و انتقام خودشان را نه اکنونکه زعیممان و روحانیت عزیزمان دستور دادهاند از آزار و اذیت و انتقام دست بکشید؛ ولی روزی در دادگاه مردم راستینمان کیفر خواهند دید و این مسلم است و این سنت خداست که باطل رفتنی است ؛ چنانکه «زَهَقَ الباطِل»؛ و انشاءالله «جَاءَ الْحَقُّ»، که دیو چو بیرون رود فرشته درآید [جمعیت: انشاءالله]. بله؛ باطل رفتنی است؛ لِلْحَقِّ دَوْلَةٌ و لِلْباطِلِ جَوْلَةٌ، چنانکه باز هم گفتهام بر سرنیزه میتوان تکه کرد؛ ولی بر آن نتوان نشست که المُلکَ یَبقَی مَعَ الکُفرِ وَ لا یَبقَی مَعَ الظُّلمِ.
سیاست و درایت در جان اسلام نهفته است
در این دوره انقلاب، سجایای اخلاقی بسیاری از این ملت دیدیم، مهر و وفا و محبت بسیار دیدیم، گرمی و صفا و مهربانی بیشازحد دیدیم؛ ولی فراموش نکنیم اینها کافی نیست و به قول امام و به قول زعیمِ مجاهد، این تازه آغاز کار است.
مردم باید بیدار باشند، فراست داشته باشند. اصولا از ویژگیهای مؤمن بیداری، آگاهی، درایت است؛ تیزبینی و سیاستمداری است. اگرچه نخستوزیر غیرمردمی و غیرملی و غیراسلامی تکلیف معلوم کرده بود برای مردم و روحانیت که آنها نباید در سیاست دخالت کنند، ریاست به مفهوم کلک و حقهبازی، آری؛ ولی به مفهوم درایت و تفکر در مسائل اجتماع، در جان اسلام نهفته است؛ ازجمله واجبات مردم مسلمان است تفقه در مسائل، تفکر در مسائل که مفهوم واقعی سیاست میشود. اصلا یک ساعت تفکر و آگاهی و درایت در پیشگاه پیغمبر اسلام (ص) از ۷۰ سال عبادت بالاتر است که «تفكرُ ساعةٍ افضَلُ مِن عِبادة فی سَبعین سنةٍ»؛ این است اسلام. آنجایی که اسلام میگوید مِدادُ العُلماءِ أفضَلُ مِن دِماءِ الشُّهداءِ، قلم دانشمند از خون شهید بالاتر است، به خاطر آن است که محور تعالی افکار جامعه است.
شمشیر قلم دانشمند آنقدر عظمت دارد که خداوند در قرآن ازش با سوگند یاد میکند: «ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ». پس آن دینی که از سیاست جداست اسلام و تشیع راستین نیست. مگر نه آن است که مراجع عظیم تقلید جانشینان ائمه اطهار هستند و مگر علی (ع) پاسدار سیاست مُدُن اسلامی نبود؟! مگر پیغمبر اسلام (ص) همهکاره مسائل اجتماعی مردم نبود؟! پس این یک سفسطه است و وقتی میگوییم ملت مسلمان یککمی باید از «شعار» دربیایند و به «شعور» برسند، مطالعه کنند، یک مقداری مسائل فقهی و حقوقی اسلام را مطالعه کنند، و چنانکه گفتهاند، آگاهی، ریزبینی، ریزهکاری و سیاستمداربودن از خصایص ایمانی مؤمن است؛ المُؤمِنُ هُوَ الكَیِّسُ الفَطِن: مؤمن باید زیرک باشد، کیاست، فطانت، ریزبینی داشته باشد تا فریب جنایتکاران فریبکار را نخورد.
زهد انقلابی در دل پیکار
پس سیاستمداربودن و آگاهبودن و ریزبینبودن از لوازم ایمان است و از صفات حتمیه یک مسلمان آگاه بیدار است؛ ولی فراموش نکنیم که احساس پاک و مقدس شما، اگر نهضتی مردانه و اینچنین بهپا کرده است باید بیدار بود که از تفقهات دینی، از مسائل دینی، از اخلاقیات دینی هم باید برخوردار باشیم تا احتمالا کردار جاهلانه ما، ضربه مهلکی به نهضت راستینمان نزند. شما تاریخ را ببینید؛ بیانگر سقوط بسیاری از ملتهای بزرگ است. این سقوطها نوعا از ابتذال اخلاق سرچشمه گرفته. تاریخ پر است از سقوط ناشی از انحرافِ از اخلاق بسیاری از ملتها و دولتها.
ما بایستی برای آنکه خللناپذیر شویم، برای آنکه ضربهناپذیر شویم، برای اینکه نهضت راستینمان ضربهناپذیر باشد، مجهز به سجایای اخلاقی باشیم، یک زهد انقلابی داشته باشیم، در دل پیکار مسائل حقوقی را نیز زیر پا نگذاریم، در گرماگرم مبارزه با دشمن فراموش نکنیم که بهناحق حتی اجازه زیانرساندن به یک شاخه درخت را نداریم؛ دیگر چه برسد به حقوق انسانها و این جان کلام است. اگر این اصل اساسی را در این لحظه حساس مورد غفلت قرار بدهیم، خیلی راحتِ راحت دشمن، انقلاب ما را در نطفه خفه
خواهد کرد.
انقلاب را با مطالعه، اندیشه و اخلاق بارور کنیم
درخت انقلاب قبل از باروری، اگر خودمان را متخلق به اخلاق اسلامی نکنیم و «تخلّقوا بأخلاق اللّه» را رعایت نکنیم، حتما حتما این درخت قبل از میوهدادن خواهد خشکید. اطراف درخت این انقلاب شتهها و آفات فراوان وجود دارد. آفات نهضت را از یاد نبریم. با پادزهر و سُموم ضدآفت که چیزی جز مطالعه، آگاهی، فکر، اندیشه، شعور در کنار شعار نمیتواند باشد، باید موردنظر قرار بگیرد. فراموش نکنیم در گرماگرم این انقلاب اگر از شدت تهییج یا دلخوشی، خودمان را، کردارمان را فراموش کنیم، مُسلم مُسلم پیروزی با ما نخواهد بود. اینها نکات ظریفی است در کنار انقلاب که دقت و عنایت به آن در تمام ابعاد حرکتی ما بایستی موردنظر باشد؛ زیرا:
اقـــــوام روزگـــــار بــه اخــلاق زنـــدهانــــد
قومی که گشت فاقد اخلاق، مردنی است
[محمدتقی بهار]
ما اگر رشتههای اخلاق اسلامی را، حقوق اسلامی را نشناختیم، بایستی در کنار این حرکتها گاهی مطالعه کنیم، به پیشگاه علمای آگاه مشرف و از دقایق حقوقی همه افراد، حتی حقوق اقلیتهای مذهبی که یک باب وسیعی است و رعایت آن سبب میشود که جاذبه انقلاب آنها را جلب کند، موردنظر قرار بگیرد.
نه هرکس شد مسلمان میتوان گفتش که سلمان شد/ رنگ خدایی پیدا کنیم
پس ما گاهی کردارمان در دل جامعه قابلانتقاد است. گهگاه از روی نپختگی و ناآگاهی و خامی، کارهایی از بعضی کسان سر میزند که در این فصل شاید همه آنها را نتوانم بشمارم و اگر دگر فرصتی دست داد، به احصا و شماره و تذکر و شرح آنها و یادآوری آنها میپردازم؛ ولی آنچه هست، ما این نهضت را دوست داشتیم. آمدیم جزو این نهضت، غافل از اینکه بایستی بنیادهای ایمانی خودمان را یک مقداری بسازیم، یک مقداری حالت صبغهالله پیدا کنیم، رنگ خدایی پیدا کنیم، شور خدایی پیدا کنیم، اخلاق خدایی پیدا کنیم تا بنیاد انقلابمان متزلزل نشود و با تهدیدها از بین نرود.
به تعبیری باید از مسلمانیمان که بعضیهایمان و چهبسا خود من دارم، توبه کنیم! و آنجایی که قرآن میفرماید ای مؤمنین ایمان بیاورید؛ این توضیح واضحات مال کی است؟! «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» که تحصیل حاصل است، اگر بنا باشد پشتش بگویی: «آمِنُوا»، ای کسانی که ایمان آوردید ایمان بیاورید، «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا»، یعنی یک مقداری در فرم ایمانی خودتان تحلیل کنید، دقت کنید و تکامل ایمانی پیدا کنید؛ یک مقداری درخت ایمان خودتان را آبیاری و بارور کنید و از شتههای خطرناک ضدایمانی درخت ایمانتان را پاک کنید.
«نه هرکس شد مسلمان میتوان گفتش که سلمان شد/ کز اول بایدش سلمان شد و آنگه مسلمان شد
جمال یوسف ار داری به حسن خود مشو غرّه/ صفات یوسفی باید تو را تا ماه کنعان شد
اگر صد رستم دستان، به دستان دستوپا بندی/ به مکر و حیله و دستان، نشاید پورِ دستان شد…»
[دیوان وفایی شوشتری]
وجود این انقلاب و شعارهای شبانه و روزانه، شما را مغرور نکند، بیدار باشید؛ چون دامهای خطرناکی دشمن بر سر راه خواهد داشت، باید بیدار بود.
آقای شاپور بختیار عمری ادعای ملیبودن کرده است؛ ادعا که کاری ازش نمیآید؛ هنگام عمل، هنگام آزمایش:
خوش بـود گــر محک تجـربــه آید به میـان
تا سیهروی شود هر که در او غش باشد
هنگام آزمایش معلوم میشود کی حتی بر همرزمان خودش خنجر میزند؛ دیگر چه برسد روحانیت و ملت مسلمان.
صلواتی بفرستید. [جمعیت: اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم]
دانش منهای ایمان، میشود بمب اتم
این اصل اساسی را در نظر بگیرید، انسان یک وجود دو بُعدی است، اگرچه از نظر اجزا از ابعاد کثیرهای برخوردار است، ولی از جهتی از دو بعد مادی و معنوی برخوردار است. هرچه در تغذیهی مادی خود اهتمام ورزد، به سوی حیوانیت و بَهیمیت تنزل میکند و در کار حیوانیت خودش آنقدر پَست و پَست میشود که به اَسفل السّافلین، سر از نمرود، سر از دیگر جباران تاریخ، معاویهها و یزیدها و… همهی دوران تاریخ و در زمان ما نیز سر در میآورد؛ و هر که به تغذیهی روح خودش بپردازد، هرچه به تکمیل روانیاتش، اخلاقیاتش بپردازد تعالی پیدا میکند، خداگراتر میشود و به آنجا میرسد که
«بار دیگر از مَلَک پَران شوم، آنچه اندر وهم ناید آن شوم» [مولانا]
و یا
«رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند، بنگر که تا چه حدّ است مکان آدمیت». [سعدی]
اگر در دو قطب ماده و ایمان، معنویت و مادیت، انسان به سوی مادیت بغلتد، ازش یک وجود گرگواری ساخته میشود، اگرچه دانشمند هم باشد اما عنصر خطرناکی ساخته میشود که چو دزدی با چراغ آید، گزیدهتر برد کالا؛ بهتر جامعه را میمکد و بهتر و علمیتر میدزدد. علم منهای خدا، بمب اتم میشود؛ دانش منهای ایمان، بمب اتم میشود، هیروشیما را به وجود میآورد و در جنگ جهانی اول و دوم، جمعا ۶۰ میلیون انسان را قربانی میکند.
پس حرکتهای اجتماعی با موازین اخلاقی بایستی توأم باشد. علم و ایمان باید در کنار هم باشد و الّا به زیان جامعه است. و این کلام معصوم است، که «العلمُ و الدیّن توأمان، اذا افترقا احترقا»، ایمان باید توأم با هم باشند که «اذا افترقا» اگر فراق و جدایی از هم پیدا کردند، هر دو آتش میگیرند. و به تعبیر دیگر پیغمبر(ص) میفرمایند دو گروه کمر مرا میشکنند، دو نفر، دو مرد، کمر من و اسلام را و فضیلت را میشکنند، «قَصَمَ ظَهری رجلان: عالِمٌ مُتَهَتِّک وَ جاهِلٌ مَتَنَسِّک» [غررالحکم، میزان الحکمه و…].
دینداری که فقط در یک چهارچوبهی خشک است، بیفکر، بیتفکر به مسائل دینیاش بپردازد، به تعبیر اجتماعی خودمان «خر مقدس» باشد، عبادت را بدون عرفان، بدون تفقّه، بدون آن روحانیت علمی فقط وِرد کلامش باشد، و گروه دیگر دانشمندان بیدین، علمای بیدین، فضلایی که برخوردار از عِرق دینی نیستند و این هر دو به زیان اجتماع و به زیان نهضت ما هستند؛
پس من اینجا دعوت میکنم، برادران، عزیزان، سروران، خواهران! اگر اهل علم هستید خودتان را به زینت تقوا آراسته کنید تا علمتان بر جامعه مفید افتد و اگر مرد تقوایید، بکوشید عالمانه، تفکر داشته باشید و در مسائل فقهی، در مسائل دینی، در مسائل اسلامی و حقوقی و اخلاقی ریزبینیهایی پیدا کنید، تفکر کنید، بینش پیدا کنید تا این نهضت عزیز، نهضت نازنینِ مقدسِ امروز ما ضربه ناپذیر شود.
…در دادن حقوق مردم نهایت دقت را کنید، آنقدر تند نرویم که از لب بام بیفتیم، وقتی گفتند «پس برو» آنقدر عقب برویم که از آن طرف بیفتیم.
عمدهترین عوامل موفقیت انقلاب
و در این زمان کلام خودم را خاتمه میدهم و دنبالهی سخن را اگر عمری بود و سعادتی بود و حیاتی بود و قید و بندی نبود، فردا شب در مسجدالرّحیم واقع در خیابان طالقانی ادامه خواهم داد. فلذا کلامم خلاصه شود در این یک جمله: عمدهترین عامل موفقیت انقلاب، لباس اخلاق و تقوا و شعار و لسان اسلامی را داشتن است. دشمن توطئه دارد و اگر ما به اخلاق اسلامی مزین شویم، ایمان و ایثارمان ثابت باشد، هیچ توطئهای نهضت ما را تهدید نمیکند.
خدایا به احترام مولا امیرالمؤمنین(ع)، خدایا به طلایهداران نهضتهای مقدس بشریت در طول تاریخ، خدایا به نهضت حسین(ع) عزیز، این مردم پر امید را در حرکت راستینشان به موفقیت برسان. [الهی آمین]
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
[در پایان جلسه، مقالهای در شرح زندگی و مبارزات شهید عباس نبویمنش قرائت میشود.]

















