به گزارش اصفهان زیبا؛ نمایشگاه «یک شاخه گل سرخ»، با حضور ۹۰ اثر از ۹۰ هنرمند، بهعنوان یک رویداد هنری ویژه در شهر اصفهان، فرصتی منحصربهفرد برای گردهمایی هنرمندان با دیدگاهها و استعدادهای متفاوت است. این نمایشگاه بهویژه ازاینجهت حائزاهمیت است که در آن تنوع سبکها و تکنیکها، از نقاشی و مجسمهسازی گرفته تا هنرهای معاصر و هنرهای کاربردی، بهخوبی نمایان شده و مخاطب را با دنیای وسیع هنر آشنا میسازد.
این رویداد که با تلاش و کیوریتوری ماهرانه برگزار شده، نهتنها فرصتی برای معرفی آثار هنرمندان برجسته اصفهانی است؛ بلکه بهعنوان یک نمونه موفق از هماهنگی و همافزایی میان هنرمندان از نسلهای مختلف، زمینهساز گفتمانی تازه در دنیای هنر معاصر ایران میشود. «اصفهان زیبا» با مهدی تمیزی، مدیر سابق موزه هنرهای معاصر اصفهان و کیوریتور این نمایشگاه، گفتوگو میکند تا بیشتر از پشتصحنه این رویداد و فلسفه برگزاری آن آگاه شویم.
نمایشگاه «یک شاخه گل سرخ» قرار است چه پیامی را به مخاطبان خود منتقل کند؟
بیانیه نمایشگاه موضوعی مهم است؛ اما متأسفانه در شهر ما به آن توجه کافی نمیشود. تقریبا در دوران معاصر، هیچ نمایشگاهی نباید بدون بیانیه برگزار شود؛ ازاینرو توجه شما را پیش از هر پاسخی به بیانیه این نمایشگاه جلب میکنم.
«یک شاخه گل سرخ» شاید در زمانهای این چنین، اشارهای نیشدار و گزنده باشد و اکنون که واژهها به تعابیر و تفاسیر نادرست آلوده شدهاند و اخبار و افعال، نشان از نادانی و فهم ناشایست دارند، میتوان از کارکردِ اسطورهای عناصر، بر شناساندن درست واژگانی همچون دوستی، عشق، صلح، مدارا و تولید پیروزمندانه خِرَد بر شرِ غالب، یاری گرفت.«یک شاخه گل سرخ» بهانهای است بر اتخاذ یک زبان مشترک در خلق اثری که میتواند و بایست چنان کارساز باشد که آرامشی یا تکانهای در جان و جهانِ بیننده ایجاد کند.
در ایران، گل سرخ به نامهای دیگری نیز شناخته شده است: وَرت، وَرد، سُهرورد و گل محمدی. در اصفهان، باغهای گل سرخ نیز شُهره بوده؛ آنچنانکه در سفرنامههای گردشگرانِ ایرانی و فرنگی، بسیار از این ویژگی یاد شده است. همچنین گل سرخ همیشه دستمایهای ارجمند بوده در اندیشه و دست اهالی فرهنگ و هنر.
مجموعه پیش رو، به جستوجوی معنای ژرف و چندلایه گل سرخ در هنرهای تجسمی میپردازد. این نمایشگاه، ما را فرامیخواند که به گل سرخ فراتر از ظاهر آن نگاه کنیم. ما با دوگانگی و همآواییهای گل سرخ روبهرو خواهیم شد و آن را نهتنها بهعنوان یک نماد، بلکه بهعنوان بازتابی از خویشتنِ خویش درک خواهیم کرد. یک شاخه گل سرخ، گردهمایی هنرمندان اصفهان است برای دیدار؛ برای یادآوری و پاسداشت دوستی، عشق و صلح.
هدف شما از برگزاری این نمایشگاه چیست و قصد دارید چه پیامی را از طریق گردهمایی ۹۰هنرمند اصفهانی به مخاطبان منتقل کنید؟
مهمترین انگیزهای که من را به برگزاری این نمایشگاه سوق داد، ایجاد فرصتی برای گردهمایی هنرمندان اصفهانی بود. این ایده بهدلیل علاقه شخصیام به ارتباط برقرارکردن میان هنرمندان شکل گرفت؛ فرصتی که بتواند آنها را در یک مناسبت خاص، چه از طریق یک رویداد، یک نمایشگاه یا حتی یک مهمانی، در کنار هم قرار دهد.
با وجود اینکه خودم اصفهانی هستم، همیشه نگران این موضوع بودهام که هنرمندان اصفهان بهطور پراکنده و جدا از هم در فعالیتهای خود مشغولاند. بسیاری از آنها حتی یکدیگر را نمیشناسند و ترجیح میدهند بهتنهایی در فضای هنری خود بمانند. متأسفانه، این وضع همچون ضربالمثل معروف «دو پادشاه در اقلیمی نگنجند» است. هنرمندان اصفهانی معمولا قادر به همکاری و دوستی با یکدیگر نیستند و دست در دست هم نمیگذارند تا اتفاقی بزرگ رقم بزنند. این در حالی است که در بسیاری از شهرهای دیگر ایران، مردم پشت یکدیگر ایستاده و به هم کمک میکنند.
در دوران مدیریتم در موزه هنرهای معاصر، یکی از اهداف اصلیام این بود که هنرمندان اصفهانی را گرد هم جمع کنم و در مناسبتهای مختلف فرصتی برای ملاقات و همکاری آنها فراهم کنم. به همین دلیل، زمانی که به فکر برگزاری این نمایشگاه افتادم، تصمیم گرفتم که هنرمندانی که ممکن است یکدیگر را نشناسند یا حتی تمایل به آشنایی نداشته باشند، با آثارشان در کنار هم قرار گیرند. در این نمایشگاه، تصمیم گرفتم که از یک نماد ساده و پرمعنی مانند یک شاخه گل سرخ استفاده کنم تا همه هنرمندان، هرکدام با اثر خود، در کنار هم در یک فضا قرار گیرند.
با توجه به حضور ۹۰ اثر از ۹۰ هنرمند در این نمایشگاه، آیا برای انتخاب عدد ۹۰ دلیل و فلسفه خاصی وجود داشته؟
باید بگویم که در ابتدا قصد داشتم ۱۰۰ هنرمند با آثارشان در این نمایشگاه شرکت کنند. بیش از دو ماه پیش که این پروژه را آغاز کردم، ۱۰۰ هنرمند را مدنظر قرار دادم و با آنها تماس گرفتم. به هر یک از هنرمندان پیشنهاد مشارکت دادم و در طول ۶۰ روز، بهطور منظم آثارشان را مشاهده کرده و با آنها گفتوگو میکردم تا نمایشگاه شکل بگیرد. اما به دلیل حساسیتهایی که خودم به کیفیت آثار دارم و با توجه به فرآیند انتخاب دقیق، حدود ۱۰ نفر از هنرمندانی که در ابتدا دعوت کرده بودم، ریزش داشتند. بهاینترتیب، تعداد هنرمندان به عدد ۹۰ رسید. امیدوارم در آینده، اگر چنین نمایشگاهی را برگزار کنم، با عدد 100، چنین اتفاقی رخ دهد.
چه معیارهایی برای انتخاب هنرمندان و آثارشان در نظر گرفتید؟ آیا این آثار از سبک خاصی مانند مینیمالیسم، رئالیسم یا سایر سبکها پیروی میکنند؟
بهعنوان کسی که ۳۰ سال است در اصفهان زندگی میکنم، با هنرمندان مختلف در رشتههای تجسمی و صنایعدستی آشنایی نزدیکی دارم. البته تأکید میکنم که هیچ فردی نمیتواند همه افراد و هنرمندان را بشناسد، اما از میان هنرمندان زیادی که میشناختم، فهرستی برای خودم تهیه کردم و از آن فهرست، هنرمندان را انتخاب کردم.
اولین معیارم این بود که نسبت تعداد هنرمندان زن و مرد در نمایشگاه تقریبا مساوی باشد. در حال حاضر، ۴۹ هنرمند زن و باقی هنرمندان مرد هستند. معیار بعدی، انتخاب افرادی بود که در کار خود ممارست دارند و آثارشان را از نظر کیفیت میپذیرم. همچنین سعی کردم در کنار هنرمندان پیشکسوت و کسانی که سالهای زیادی را در عرصه هنر فعالیت کردهاند، از هنرمندانی که سالهای کمتری را به تولید اثر هنری اختصاص دادهاند نیز استفاده کنم.
نکته دیگر این بود که در نمایشگاه، آثار از سبکها و تکنیکهای مختلف نمایانگر تنوع هنری باشند. برای مثال، اگر در رشته نقاشی از یک هنرمند رئالیست استفاده کردهام، هنرمند بعدی از سبک دیگری خواهد بود. سعیام بر این بوده که از هر تکنیک و سبکی یک نفر را انتخاب کنم تا تنوع آثار، تکنیکها و سبکها جذابیت بیشتری ایجاد کند.
با توجه به حضور هنرمندان از نسلهای مختلف، چگونه توازن میان تجربه و نوآوری در این نمایشگاه حفظ شده است؟
در این نمایشگاه آثار متنوعی از نقاشی، عکاسی، مجسمهسازی، چاپ دستی و هنرهای کاربردی وجود دارند و در انتخاب هنرمندان، تلاش کردم تا تعادلی میان هنرمندان با سالها تجربه و کسانی که مدت کمتری در عرصه هنر فعالیت کردهاند، برقرار کنم. از آنجایی که هدف من ایجاد یک نمایشگاه متنوع و هماهنگ بود، به این نکته توجه داشتم که آثار مختلف در کنار هم بهطور همزمان هم تجربه و هم نوآوری را نمایان کنند. در نهایت، سعی کردم هنرمندانی را انتخاب کنم که ترکیب آثار آنها در مجموع برای این ۹۰ اثر، به لحاظ هنری و کیفی قابل قبول و متناسب باشد.
چالشهای پیش روی شما در برگزاری این نمایشگاه چه بوده است؟ آیا حمایتهای دولتی و خصوصی کافی بودهاند؟
من هیچ حمایت دولتی نداشتم و به این نتیجه رسیدهام که اگر نهادهای دولتی فقط حامی باشند و کاری با روند یک نمایشگاه و رویداد هنری نداشته باشند، مدنیت کار خودش را انجام میدهد و جامعه هنری بهتر میتواند مسیرش را به درستی طی کند. اساسا هنر در یک فضای مدنی بیشتر رشد میکند و اتفاقا هنر در یک فضای مدنی بیشتر میتواند به جامعه خودش خدمت کند. به دلیل اینکه یک اثر از روح و جسم یک هنرمند زاییده میشود، در چنین فضایی مسلما بیشتر به دل مخاطب خود مینشیند.
در جامعه ما، برپایی یک نمایشگاه، اجرای یک تئاتر، ساخت فیلم یا اجرای موسیقی، از جنبههای مختلف، چالشبرانگیز است. اما من ترجیح میدهم به این سؤال پاسخ ندهم. چرا که شخصا معتقدم تحت هر شرایطی باید به کار خود ادامه داد و از انزوا خارج شد. انسان نباید اجازه دهد که مانند یک ماشین فرسوده به پارکینگ رانده شود. در پاسخ به این سؤال، میگویم که تمامی چالشها را پشت سر گذاشتهام و سعی میکنم آنها را نادیده بگیرم، چرا که بهخوبی میدانم در چه جامعهای زندگی میکنم و امیدوارم وضعیت در حوزه فرهنگ و هنر روزبهروز بهتر شود.
بهنظر میرسد که شما در این نمایشگاه فرایند کیوریتوری را بهطور حرفهای انجام دادهاید. آیا میتوانید بگویید که چه چالشهایی در انتخاب آثار و هماهنگی با هنرمندان داشتید و چگونه توانستید این فرایند را بهطور مؤثر مدیریت کنید؟
یکی از مسائل مهم در این نمایشگاه، بحث کیوریتوری آن است. واژه فارسی «نمایشگاهگردانی» برای معادل کیوریتوری استفاده شده، اما به نظر میرسد این واژه بهطور کامل و جامع نمیتواند مفهوم کیوریتور را منتقل کند. در برخی نمایشگاهها، افرادی خود را بهعنوان کیوریتور معرفی میکنند، در حالی که نقش واقعی آنها تنها محدود به جمعآوری آثار است. برای مثال، ممکن است فردی با چند هنرمند تماس بگیرد و از آنها بخواهد آثار خود را برای نمایشگاه ارسال کنند، بدون اینکه در فرایند انتخاب یا طراحی نمایشگاه دخالتی داشته باشد. در چنین شرایطی، این فرد نمیتواند بهدرستی کیوریتور نامیده شود، بلکه بیشتر شبیه به انباردار است. در حالی که کیوریتوری مشابه کارگردانی یک اثر سینمایی است.
در این نمایشگاه، فرایند کیوریتوری بهطور کامل و حرفهای انجام شده است. ابتدا هنرمندان با دقت انتخاب شدند، سپس سوژهها و ایدهها ارائه شدند و در طول روند آمادهسازی نمایشگاه، کیوریتور با هریک از هنرمندان صحبت کرده و در خصوص آثار و ایدهپردازیهای آنها تبادل نظر کرده است. نتیجه این تعاملها، نمایشگاهی است که در آن هر اثر از نظر سایز، سوژه و روند فکری بهطور مشخص تعریف شده است. این نکته اهمیت زیادی دارد و من امیدوارم که این کاری که برای شهرم اصفهان انجام دادهام، مورد توجه و پذیرش قرار گیرد.