به گزارش اصفهان زیبا؛ در ادبیات عامیانه هر قومی، داستانهایی وجود دارد که عصاره آن داستانها، ضربالمثل میشود و در میان کلام و ادبیات و فرهنگ آن سرزمین جاخوش میکند. دانستن قصه ضربالمثلها هم شنیدنی است. گاهی به داستانهای تخیلی میماند، گاهی اشک آدم را درمیآورد و گاه خشن است. اما داستان «قوزبالا قوز» از آن روایتهای افسانهای است که نقل محفل اصفهانیهاست.
میگویند: شبی مردی قوزی به حمام میرود و مشتریان را مینگرد که در حال بزن و بکوب و رقص و آواز هستند. او نیز در شادیشان شرکت میکند و لُنگ را دُنبک کرده، میزند و میرقصد و موجب شادمانی آنان میشود. اهل گرمابه که همه از گروه جنّیان بودند، به دلیل این شادمانی و رونقی که این قوزی به مجلسشان داده، قوزش را از پشتش بر میدارند. ماجرای علاج قوزی، به گوش قوزی دیگری میرسد. او نیز نیمهشب به نیت آنکه قوزش را بردارند، وارد گرمابه میشود و لنگ برمیدارد و شروع میکند به خواندن و رقصیدن و قردادن. غافل از اینکه این بار، گروه جنّیان که در گرمابه بودهاند، عزادار بوده و در حال عزاداری بودهاند. آنان از ناراحتی، قوز قوزی اولی را به قوز قوزی دومی اضافه میکنند. این، ضربالمثلی میشود برای کسانی که میخواهند کاری را حل کنند، تازه آن را خرابتر میکنند و میشود: قوزبالا قوز!
نام قوز بالای قوز
کاربری ضرب المثل
مورد استفاده هنگامی که یک نفر گرفتار مصیبتی شده و روی ندانم کاری مصیبت تازه ای هم برای خودش فراهم می کند
نام گوژپشتی
نام علمی کیفوزف کایفوزیس
نام دیگر قوز
نوع بیماری ستون فقرات
.