به گزارش اصفهان زیبا؛ در انتهای خیابان قائمیه در منطقه 13 شهرداری اصفهان محله قدیمی دنبه در کنار کوه دنبه قرار دارد؛ محلهای با قدمت زیاد که افراد بومی و سنتی آن همگی بهصورت قومی و قبیلهای با نسبت خویشاوندی، از گذشتههای دور در این محدوده ساکن بودهاند و نوادگان آنها هماکنون در این محله سکونت دارند. شغل اهالی قدیمی دنبه کشاورزی بوده و مردان آنها معمولا به باغها و صحرا برای زارعت و کشاورزی میرفتند و زمینها و باغهای کشاورزی بسیاری دارند که سرسبزی و زیبایی این محله را دوچندان کرده است. این زمینهای کشاورزی و باغها، محدوده دنبه تا حوالی ناژوان را در بر میگیرد. زمینهای کشاورزی محله دنبه بهصورت نسلبهنسل در بین اهالی این محله در گردش بوده و محلی برای کسب درآمد خانوادههای این محدوده نیز به شمار میرود.
تکاندن زیلوهای خشتی و فرشهای قدیمی با آمدن نوروز
طی گشتوگذار در محله سنتی دنبه و پرسوجو از اهالی قدیمی در دل این محله بر آن شدیم تا از آدابورسوم اهالی این محله در زمانهای قدیم برای رسیدن نوروز و به پیشوازرفتن سال جدید آگاه شویم. مرتضی مصدق 62ساله، یکی از اهالی بومی و قدیمی محله دنبه، دراینباره به «هممحله» میگوید: «مردمان محله دنبه یک محله بومی با فرهنگ خاص قدیم اغلب با همدیگر اقوام هستند و نسبت فامیلی دارند و به همدیگر وابسته بوده و هر خانوادهای که در این محله ساکن است، قریب به 30 یا 40 خانواده فامیلی از پسرعموها گرفته تا نوهخاله و داییها همه با همدیگر در این محله نسبت فامیلی و خویشاوندی دارند. در زمان قدیم یک ماه قبل از عید همه اقوام و فامیل شروع به خانهتکانی میکردند و فرشهای قدیمی، گلیمها و زیلوهای خشتی را به داخل حیاطهای خاکی خانهها میآوردند. به دلیل آنکه در زمانهای قدیم حیاطها موزاییک نبودند، با چوبهای بزرگی به دو طرف گلیمها و فرشهای قدیمی میزدند و به این ترتیب فرشها و گلیمها را برای سال جدید و نوروز میتکاندند و همین تکاندن زیلوهای خشتی و فرشها را خانهتکانی میدانستند و دیوارهای خانهها معمولا کاهگلی بودند.»
او میافزاید: «اهالی قدیمی محله دنبه برای آمدن نوروز از اسفند معمولا اثاثیه منزل را هم بیرون میآوردند و در حوض آب یا حوضچه لب چشمه میشستند و با شستوشوی همه اثاث خانه، پیالههای روییشکل و ظرفهای مسی و چینی و گردگیری همه خانه سعی میکردند به شکلی همهچیز را نو کنند تا با آمدن سال جدید همه اثاثیه خانه و خود منزل برای آمدن نوروز تمیز و نونوار شود و به پیشواز سال جدید میرفتند.»
این فرد قدیمی اهل دنبه تصریح میکند: «همه خانهتکانی اهالی دنبه در زمان قدیم برای آمدن نوروز همین موارد بود و با دلهای شاد این کار را انجام میدادند و کرسیهایی هم میگذاشتند و نوروز که میآمد، بزرگان فامیل، پدربزرگها و مادربزرگها معمولا میزبان نوهها، دختران و پسران و همه خویشاوندان برای پذیرایی و مهمانیها میشدند و میوههایی که برای سفره نوروزی میچیدند، روی کرسیها میگذاشتند. میوهها، نارنگیهای کوچکی بودند که به آنها «بکرایی» میگفتند. کل میوه مورداستفاده خانوادهها در دنبه قدیم همین میوه بود. در سفره هفتسین آن زمان مقداری از تخمههای کدو، هندوانه و خیار بود که خود اهالی آنها را تهیه کرده و در آفتاب خشک میکردند و برای چیدن سفره هفتسین روی کرسیها از این نوع آجیلها استفاده میکردند؛ گندمهایی هم تهیه میکردند و از زمستان آن را روی تابههای داغ بو میدادند تا برای سفره هفتسین از این نوع گندمهای بوداده همراه با شاهدانه استفاده کنند. همه آجیل سفره هفتسین در ماه اسفند و فروردین برای اهالی دنبه قدیم همین موارد بودند که برای پذیرایی از مهمانان نوروزی استفاده میکردند.»
کاشتن سبزههای هفتسین در سینیهای رویی و مسی
او تأکید میکند: «اهالی قدیمی دنبه هنگام نوروز سبزههای سفره هفتسین را هم خودشان از گندم، جو و ماش به شکلهای مختلف در سینیهای رویی و مسی درست میکردند و در سفره هفتسین میچیدند؛ درواقع اهالی دنبه در ایام قدیم برای نوروز سفره هفتسین مختصری را روی کرسیها یا کنار طاقچههای کاهگلی خانهها میگذاشتند تا از مهمانان نوروزی پذیرایی کنند. برای دیدوبازدیدهای نوروزی ابتدا کوچکترهای فامیل و خویشاوندان به دیدار افراد بزرگ و مسنتر فامیل میرفتند و همه اقوام و خویشاوندان بهنوعی در منزل بزرگان فامیل جمع میشدند. دخترها و پسرها شب اول عید خانه پدربزرگ و مادربزرگ بودند و بعد همگی شب دوم به خانه دایی بزرگتر میرفتند و بعد به خانه خاله بزرگتر و همینطور دیدوبازدیدهای نوروزی را از افراد بزرگ ادامه میدادند و از روز پنجم عید نوروز به بعد به منزل افراد کوچکتر فامیل میرفتند و تا آخر عید نوروز (شب سیزدهبهدر) این دیدارهای فامیلی در محله بومی دنبه ادامه داشت.»
مصدق عنوان میکند: «زمانهای قدیم همبستگی و صمیمیت خاصی بین اقوام و بستگان وجود داشت و همگی از حال همدیگر خبر داشتند. سال نو که میشد، هیچکس کدورتی از دیگری نداشت و به دیدار همدیگر میرفتند. محله دنبه بسیار سرسبز و مملو از درختان و باغهای فراوان است. اهالی، باغها و زمینهای کشاورزی زیادی داشتند. روز سیزدهبدر همه خانوادهها در محله دنبه به باغ و صحرا میرفتند و این روز را در دل طبیعت میگذراندند. طناب بزرگی را برای تاببازی بچهها به درختان میبستند و بچههای فامیل برحسب سن، گروهگروه شده و مشغول تاببازی میشدند.»
او درباره مراسم روز سیزدهبهدر خاطرنشان میکند: «روز سیزدهم نوروز اهالی دنبه قدیم رسم داشتند که حتما غذاهای خانگی مانند کوکوسبزی و شویدپلو، کشمشپلو، کتلت و برنج دمپخت درست کنند. هر خانواده جداگانه غذا درست میکرد و به دل طبیعت میآورد. وقتی سفره انداخته میشد، همه غذاها را در سفره میچیدند و بین افراد کل سفره تقسیم میکردند. در قدیم صمیمیت خاصی بین اهالی دنبه وجود داشت. اگر در ایام نوروز خانوادهای عزادار و داغدار بود، مابقی اهالی هم روز سیزدهبهدر به نشانه احترام به خانواده عزادار برای تفریح بیرون نمیرفتند و دیدوبازدیدها هم انجام نمیشد. تعدادی از خانوادهها که از نوادگان افراد قدیمی دنبه هستند، هنوز آدابورسوم گذشتگان خود را در محله انجام می دهند.»
برگزاری روضههای خانگی در ماه رمضان مصادف با نوروز
این فرد قدیمی اهل دنبه اظهار میکند: «معمولا از اسفند حالوهوای آمدن نوروز و سال جدید در محله دنبه قدیم وجود داشت. زمینهای کشاورزی و درختان از همان اسفند توسط کشاورزان محله هرس میشد و خانوادهها بچهها را برای خرید لباس و کفش جدید به سطح شهر میبردند تا آنها را نوپوش کنند؛ این در حالی است که امروزه دیگر از آن صمیمیتهای گذشته، وفاق و همدلیها در محله کنونی دنبه خبری نیست و دیدوبازدیدهای نوروزی برای تعدادی از خانوادهها، حالت صوری و رفعتکلیف به خود گرفته است.»
او درباره مصادفشدن ماه رمضان با ایام نوروز و آیینهای مردم قدیمی دنبه میگوید: «بسیاری از اهالی دنبه در ایام قدیم کشاورز بودند و افطار و سحری را در زمینهای کشاورزی و در صحرا هنگام آبیاری میخوردند. اگر ماه رمضان با نوروز مصادف میشد، هنگام افطاری بعضی از خانوادهها مقداری غذا و آش نذری میپختند و میان همسایهها تقسیم میکردند و با دادن افطاری تلاش میکردند در ثواب افطاریدادن به روزهداران شریک باشند. همه رسم داشتند در طول ماه رمضان یک شب به همه اقوام و خویشاوندان افطاری بدهند و معمولا دیدوبازدیدهای نوروزی اهالی دنبه در زمان قدیم بعد از افطار انجام میشد. در مسجدالمهدی (مسجد قدیمی و کهن محله بومی دنبه) برگزاری مراسم شب قدر وجود داشت. آن زمان جمعیت دنبه قریب به دو یا سههزار نفر بود.»
مصدق ادامه میدهد: «هنگامیکه ماه رمضان در نوروز بود، معمولا برنامههای سخنرانی هم برگزار میشد و مسجدالحجج که به مسجد بالا معروف است، بهعنوان حسینیه و مکان برپایی هیئتها و تعزیهخوانیها فعال بود؛ روضههای خانگی هم وجود داشت و روحانیون بزرگی مانند حاجآقا بهشتی، آقای صلواتی و آیتالله فقیهی در آنها سخنرانی میکردند؛ تعدادی از خانوادهها نیز در ماه رمضان در منزل برنامه روضه خانگی برای اهالی محله دنبه داشتند.»
سماورهای آتشی و افطاریدادن در نوروز
سید کریم هاشمی 74ساله از اهالی قدیمی محله دنبه و بازنشسته ذوبآهن اصفهان که از کودکی در این محله قدیمی بوده است، درباره تدارکات مردمان این محله برای آمدن نوروز و استقبال از سال جدید به «هممحله» میگوید: «مردمان این محله در گذشته برای شبهای اعیاد، شب چله و نوروز باستانی همیشه برنامههای خاصی داشتند و بسیار شاداب بودند. از قبل خانههایشان را تمیز میکردند و با خریدن میوه و شیرینی برای پذیرایی از میهمانان آماده میشدند. در گذشته برای استقبال از بهار و آمدن عید نوروز اهالی دنبه هم مانند همه نقاط اصفهان، آدابورسوم خاصی داشتند. از همان اوایل اسفند تا روزهای پایانی این ماه، تکاپوی خانوادهها برای استقبال از نوروز بهطور کامل مشخص بود. معتقد بودند با آمدن سال جدید باید رفتوروب منازل، خرید اثاثیه جدید و خانهروبی و تهیه لباس نو برای افراد خانواده انجام شود. چیدن سفرههای هفتسین، دیدوبازدیدها در طول نوروز و عیدیدادن به همدیگر در بین اهالی دنبه قدیم نیز رایج بود.»
او ادامه میدهد: «دیدوبازدیدها معمولا دستهجمعی و به شکل قومی و قبیلهای بود. یادم میآید آن زمان چیدن سفرههای هفتسین معمولا سنتی و همراه با میوهها و آجیلهای خانگی، پختن سمنو، رنگکردن تخممرغهای بومی و کاشتن سبزههای دستساز بود. اهالی قدیمی دنبه برای استقبال از بهار کاشتن گل در باغچهها و گلدانها را انجام میدادند و وقتی به بازدید همدیگر میرفتند، گلدان خانگی هدیه میبردند. در شرایط فعلی چیدن سفرههای هفتسین متفاوتتر از گذشته شده و بیشتر شکل تزیینی و صنعتی پیدا کرده است.»
این فرد قدیمی محله دنبه تصریح میکند: «برای روز سیزدهم نوروز مردمان دنبه اعتقادهای خاص خودشان را داشتند و بر این باور بودند که حتما در این روز به بیرون از خانه بروند و سبزه سفره عید را در آّب رودخانه بیندازند و بهنوعی غموغصههای خودشان را از خانه بیرون ببرند. بسیاری از افراد معتقد بودند باید روز سیزدهبهدر در طبیعت سبزه گره بزنند و حتما روزشان را در باغها و صحراهای دنبه و کنار رودخانه بگذرانند.»
او تأکید میکند: «اگر ماه رمضان با نوروز مصادف میشد، معمولا در دل محله دنبه هنگام عصر و چند ساعت قبل از افطار آتش روشن کرده و زغال سرخ میکردند. سماورهای آتشی را پر آب کرده و برای افطاریدادن به اهالی دنبه آماده میکردند و سفره افطاری پهن میکردند. در ایام نوروز در مسجد قدیمی و کهن در محله دنبه که بیش از یکقرنونیم قدمت دارد، همیشه مراسم دعای سحری و افطاری برگزار میشد و معمولا نوجوانان محله با ذوقوشوق فراوان پرچم میبردند و مسجد را برای آمدن نوروز و ماه رمضان آذینبندی میکردند. این مسجد یک بار تخریب و نوسازی شده است.»
رویش گلهای «بیدمشک» در دنبه قدیم و نوید آمدن بهار
فتحالله لطفی 62ساله از اهالی قدیمی و بزرگشده محله دنبه و بازنشسته نیروگاه برق اصفهان درباره آیینهای مردمان این محله برای استقبال از نوروز و آمدن بهار به «هممحله» میگوید: «همان آدابورسومی که در همه محلههای اصفهان بود، در محله قدیمی دنبه در بین اهالی برای پیشوازرفتن به سال جدید وجود داشت. به خانهتکانی منازل و زدودن گرد غریبی از منازل برای استقبال از بهار بسیار اعتقاد داشتند و همه خانوادهها در دنبه قدیم، خانهروبی منازل را انجام میدادند و گذاشتن کرسیها در زمستان و برداشتن این کرسیها در خانوادههای دنبه قدیم همیشه همراه با شادمانی بود. معمولا در خانهها جای خاصی برای گذاشتن کرسیها وجود داشت. یک قسمت خاک خانه را میکندند و زمین را گود کرده و ظرف زغال و آتش را معمولا در همان جای گود قرار میدادند. کرسی را اوایل آذر که به آن “قوس” میگفتند، میگذاشتند و معمولا با آمدن نوروز آن را برمیداشتند و جای گود کرسی را با خاک دستی دوباره پر میکردند.»
او با اشاره به اینکه در قدیم شش مادی از محله دنبه عبور میکرد، ادامه میدهد: «این مادیها دمای این محله را کاهش میداد. غوره پر آب دنبه در بهار بسیار معروف بود. قبل از آمدن نوروز و سال جدید تقریبا حدود دهم اسفند «بیدمشکها» اولین گلهایی بودند که در باغهای محله دنبه رویش داشتند؛ درواقع روییدن گلهای درختان بیدمشک در محله دنبه قدیم، اولین سوغاتی بود که نوید آمدن بهار، سال جدید و نوروز را به اهالی قدیمی این محله میداد. آن زمان بیشتر مردمان دنبه کشاورز بودند و از اوایل اسفند کار کشت را شروع میکردند. کاشت خیار مهمترین کشت این محله در حوزه کشاورزی بود. معمولا پانزدهم اردیبهشت خیار را برداشت میکردند. گاهی اوقات سرما به این خیارها میزد و این اتفاق برای اهالی بسیار غمانگیز بود که زحمت آنها را به هدر میداد.»
این فرد قدیمی محله و بازنشسته نیروگاه برق اصفهان تصریح میکند: «اهالی قدیمی دنبه بسیار معتقد بودند برای استقبال از بهار و نوروز به حمام قدیمی بروند. دوست داشتند با آمدن سال جدید همگی نوپوش و تمیز باشند. پلوی شب عید هم تقریبا سالی یکبار بود. پختن این پلو در عیدهای نوروز دنبه قدیم بسیار معروف بود؛ کاشتن سبزهها و انداختن آن در آب رودخانه در روز سیزدهم نوروز نیز از اعتقادات مردمان این محله بود.»
او خاطرنشان میکند: «مردمان این محله در قدیم سعی میکردند در سال جدید هر نوع کدورت و خصومت را فراموش کنند. اعتقاد داشتند همه فامیل و خویشاوندان به شکل دستهجمعی به دیدوبازدید همدیگر بروند. رسم بر این بود که اگر دختری ازدواج میکرد، حتما سال اول را برای دیدوبازدیدهای نوروزی با خانواده شوهرش به خانه اقوام و خویشاوندان برود.»
«کبابشامی» غذای سنتی اهالی دنبه برای سیزدهبهدر
لطفی درباره پختن غذاهای سنتی مردمان دنبه برای سیزدهم نوروز و تفریح در طبیعت عنوان میکند: «در دنبه قدیم شوروشوق خاصی برای سیزدهبهدر وجود داشت. برای ظهر سیزدهبهدر تهیه کبابشامی (شبیه کتلت امروزی است) که از غذاهای اصلی خانوادههای دنبه قدیم بود، رواج داشت. یادم میآید در آن زمانها چرخگوشت وجود نداشت. معمولا خانوادهها گوشت لخم را در هاونگ سنگی (به آن یانِه میگفتند) بهوسیله یک استوانه دمبلمانند چوبی به نام “دستهیانِه” میکوبیدند و بعد با نخوچی و تخممرغ مخلوط کرده، بهصورت گرد درمیآوردند و با روغن سرخ میکردند و بعدازآن شکر، رب گوجه و آب هم به غذا اضافه میکردند و شامی را در آن قرار میدادند؛ به همین دلیل از یکیدو روز قبل از سیزدهبهدر صدای تاپتاپ برخورد دستهیانه با یانه سنگی در محله قدیمی دنبه میپیچید.»
او عنوان میکند: «اگر نوروز با ماه رمضان مصادف میشد، بعد از مراسم افطاری خانوادهها گروهگروه به دیدوبازدید فامیلی میرفتند. معمولا در ایام روزهداری در روزهای نوروزی مراسم استقبال از سیزدهبهدر هم تعطیل میشد. اهالی دنبه به ایام ماه رمضان بسیار معتقد بودند و در مسجد قدیمی محله پایین در دل دنبه در برنامههای نمازجماعت و روضههای خانگی شرکت میکردند. در اوایل انقلاب مسجد بالای این محله هم ساخته شد.»