به گزارش اصفهان زیبا؛ اصفهان با ردای بهاریاش، این روزها نفس میکشد، عطر شکوفهها در میان نقشونگار کاشیها میپیچد و شهر سرشار از رنگ، زندگی و زیباییهای چشمنواز است. در خیابانهایی که شور و جنبوجوش بهاری جریان دارد و شهروندان در تکاپوی روزمرهاند، تصویری بهتدریج آشنا اما همچنان تأملبرانگیز خودنمایی میکند؛ زنانی که فرمان را به دست گرفتهاند و بهعنوان راننده تاکسیهای متصل به اپلیکیشنها در شریانهای حملونقل این شهر بزرگ، نقشی فعال ایفا میکنند؛ اما در پس این حضور، دنیایی از انگیزهها، چالشها، درددلهای ناگفته و همچنین مواجهه با رفتارهای اجتماعی تأملبرانگیز نهفته است.
پدیده روبهرشد زنان راننده در پلتفرمهای آنلاین، آینهای تمامنما از وضعیت اقتصادیاجتماعی و تحولات نقش زنان در ایرانِ امروز است. این پدیده، نشانگر گسترش اقتصاد پلتفرمی است که با وعده انعطافپذیری، سهمیه بنزین و وام، نیروی کار را جذب میکند؛ اما اغلب با عدمامنیت شغلی، نبود مزایا و فشار کار طولانیمدت همراه است. از سوی دیگر، حضور این زنان در یکی از عمومیترین فضاهای شهری (خیابان و تاکسی) در حال بازتعریف نقشهای جنسیتی و به چالشکشیدن مرزهای عمومی و خصوصی زنانه و مردانه است.
رابطه پیچیده بین تکنولوژی (اپلیکیشنها)، جنسیت و فضای شهری را در تجربه این زنان بهوضوح میتوان دید؛ تکنولوژی هم امکان اشتغالزایی فراهم کرده و هم میتواند ابزاری برای کنترل یا حتی ایجاد مخاطرات جدید باشد. طبق آخرین آمار عمومی منتشرشده توسط اسنپ در سال 1402 از بیش از ششمیلیون راننده فعال در این پلتفرم، بالغ بر 233هزار نفر زن بودهاند؛ رقمی که نشاندهنده رشد چشمگیر حضور زنان در این عرصه نسبت به سالهای قبل است (این تعداد در سال 1401 حدود 150هزار نفر و در سال 1398 تنها 30هزار نفر بود). این روند فزاینده و این آمار، خود گویای حضور قابلتوجه زنان در این عرصه است.
فاطمه، سمیه، آسیه و مهین از زنان عضو ناوگان تاکسیهای متصل به اپلیکیشن هستند که پای صحبتهایشان نشستیم. «آسیه» 43ساله و مجرد هفت ماه است در اسنپ ثبتنام کرده. «سمیه» اصالتا خوزستانی، دبیر بازنشسته که بعد از بازنشستگی به اصفهان مهاجرت کرده و همراه با شوهرش بهصورت شیفتی در اسنپ کار میکند. «فاطمه» متأهل دارای دو فرزند و حدودا دو سال است که در اسنپ کار میکند. «مهین» راننده بازنشسته اتوبوسهای بینشهری با ۳۰سال سابقه که پس از بازنشستگی به این کار روی آورده و حضورش در این عرصه را بیشتر برای حفظ روحیه و فعالیت میداند تا نیاز مبرم مالی. میگوید: «زیاد کار نمیکنم. یعنی روزی یکیدو ساعت میآیم سرکار.» آسیه از سختی کار رانندگی در گرما و سرما میگوید: «کارم هزاران سختی دارد و دلخوشی من چند کلمه صحبت کردن با مسافران است.» این امر خود سؤالات مهمی را مطرح میکند؛ زنان با چه انگیزهها، چالشها و تجربیاتی وارد این عرصه که اغلب مردانه تلقی میشود، شدهاند و این شغل چه تأثیری بر زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی آنها دارد؟ این گزارش، نگاهی است به تجربه زیسته زنانی که فرمان زندگی خود و خانوادهشان را در خیابانهای پرترافیک و پرماجرای شهر به دست گرفتهاند.
نخ تسبیح بسیاری از روایتها، نیاز اقتصادی است. در شرایط تورمی و افزایش هزینههای زندگی، کسب درآمد از طریق خودروی شخصی برای بسیاری از زنان به یکی از معدود گزینههای در دسترس تبدیل شده است؛ چه بهعنوان شغل اصلی برای زنان سرپرست خانوار، چه بهعنوان کمکخرج برای خانواده و چه برای تأمین هزینههای شخصی. آسیه میگوید: «با حقوق بازنشستگی پدرم، دخلوخرجمان جور درنمیآمد. تورم امانمان را بریده بود. تنها راهی که به ذهنم رسید همین ماشین بود که سرمایهام حساب میشود.» مشاهدات میدانی و گفتههای رانندگان نیز تأیید میکند که بخش اعظم زنان فعال در این حوزه بهدلیل ضرورتهای مالی وارد این کار شدهاند؛ اما انگیزهها میتواند متفاوت هم باشد. مهین میگوید که دلیل اصلی او برای شروع کار در اسنپ پس از بازنشستگی، نیاز مالی نبوده است: «بازنشسته شدم و مدتی توی خانه نشستم. حوصلهام سر میرفت و اعصابم بههمریخته بود. رفتم دکتر. دکتر گفت که اعصابت به همریخته؛ بهخاطر اینکه قبلا کار میکردی و حالا خانهنشینشدهای این اتفاق افتاده. منم آمدم اسنپ کار کنم؛ فقط روزی دوساعت تا اعصابم سر جایش بیاید.» انعطافپذیری نیز یکی دیگر از انگیزههای مهم، بهویژه برای مادران و دانشجویان است.
فاطمه، توضیح میدهد: «میتوانم ساعت کارم را با کلاسها و مدرسه فرزندم تنظیم کنم.» اما این انعطافپذیری اغلب ظاهری است. برای رسیدن به درآمدی مکفی که کفاف هزینههای سرسامآور استهلاک خودرو، بنزین، تعمیرات و کمیسیون شرکت را بدهد، بسیاری از این زنان ناچارند ساعات طولانی حتی گاهی 12 تا 14 ساعت در روز کار کنند. آسیه میگوید: «از ساعت 8 صبح تا ۱۲ ظهر در خیابان هستم. یکیدو ساعت برای استراحت به منزل میروم و دوباره ساعت ۲ بعدازظهر تا حدود 8 شب بیرون هستم.» در کنار اینها، نبود گزینههای شغلی دیگر بهویژه برای زنانی که با محدودیتهای بازار کار رسمی مواجهند (مانند سن بالا یا نداشتن تحصیلات مرتبط) و همچنین احساس استقلال و توانمندی ناشی از کسب درآمد شخصی و حضور در اجتماع، از دیگر عوامل مؤثر هستند که این شغل با تمام سختیهایش به برخی زنان فرصتی برای کنترل نسبی بر درآمد، تعامل اجتماعی و شکستن کلیشههای جنسیتی میدهد.
دخلوخرجی که با هم نمیخواند!
زندگی یک زن راننده تاکسی آنلاین، تنها فشردن پدال گاز و ترمز نیست. حسابوکتاب دخلوخرج، خود چالشی دائمی است. درآمد ناکافی نسبت به هزینهها یکی از اصلیترین مشکلات است. سرمایه، اقساط وام، تصادفات، جریمه، استهلاک بالای خودرو در ترافیک شهری، هزینههای غیرقابلپیشبینی تعمیرات، قیمت بنزین و کمیسیونی که پلتفرمها دریافت میکنند، نوسانات درآمدی و عدم امنیت شغلی (نبود بیمه تأمین اجتماعی، مزایای شغلی، مرخصی استعلاجی یا زایمان) فشار مضاعفی بر این زنان وارد میکند و بخش زیادی از درآمد ناخالص را میبلعد. فاطمه، راننده یک خودروی قدیمی، میگوید: «این ماشین هر روز یک مشکلی دارد که بخشی از درآمدم را باید صرف آن کنم. همین هفته پیش تصادف کردم و مجبور شدم پنجمیلیون خرج ماشین کنم؛ طوری که تمام پولی که تا آخر ماه داشتم خرج شد.»
در این زمینه اما اقداماتی نیز صورت گرفته است. اخیرا هیئتوزیران آییننامه اجرایی مربوط به بیمه تأمین اجتماعی رانندگان پلتفرمهای حملونقل آنلاین ازجمله اسنپ، تپسی و سایر سکوهای مجازی را تصویب کرد یا اسنپ در سال پیش طرح «چرخ زندگی به دست تو میچرخه» با هدف تسهیل درآمدزایی برای زنان سرپرست خانوار را اجرا کرد. کاربران متقاضی که واجدشرایط استفاده از این طرح بودند، بعد از ارائه مدارک و صحتسنجی از پرداخت کمیسیون معاف شدند. اسنپ پیش از این نیز در دو دوره در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹، طرح معافیت از کمیسیون را با عنوان «همراه زنان سرزمینم» برای این گروه از کاربران اجرا کرده بود. در اولین دوره، ۴۱۷زن سرپرست خانوار از مزایای این طرح بهرهمند شدند. امسال تا میانه اجرای طرح، چهارهزار و ۶۱۷ زن سرپرست خانوار (استان اصفهان با ۲۹۱ کاربر راننده زن سرپرست خانوار) در این طرح ثبتنام کردند که طبق آمار، منجر به افزایش قابلتوجه تعداد سفرهای آنان شد و اقدامی مثبت و حمایتی تلقی میشود.
همه مصائب رانندگان زن
ورای تمام مشکلات، دغدغه امنیت چون سایهای سنگین بر کار زنان راننده سایه افکنده است؛ دغدغهای که برای آنها بهمراتب پررنگتر از همکاران مردشان است. ترس از آزار و اذیت کلامی یا رفتاری مسافران بهویژه در ساعات شب، مسیرهای خلوت، مناطق ناامن شهر همراه همیشگی آنهاست و باعث میشود بسیاری از رانندگان زن برخی سفرها را با وجود کرایه مناسب قبول نکنند. سمیه در این مورد میگوید: «همیشه لوکیشنم را برای خواهرم میفرستم.»
روایتهای متنوعی از مزاحمتها وجود دارد. البته به باور این رانندگان، مزاحمتها نسبت به گذشته کاهش یافته؛ اما همچنان یکی از دغدغههای آنها به شمار میرود. آسیه تجربه مزاحمت تلفنی از سوی مسافر مردی را بازگو میکند که حتی پس از اتمام سفر و با استفاده از شمارههای دیگر اقدام به ارسال پیامهای نامربوط و درخواست آشنایی کرده است. او اشاره میکند که پیگیری این موارد از طریق پلتفرمها نیز همیشه نتیجهبخش نیست؛ وقتی هم گلایه میکنیم، میگویند مسافر مرد قبول نکنید! اما مهین میگوید که شخصا با چنین مشکلاتی روبهرو نشده و نگاه متفاوتی به برخی تجربیات دارد: «نه، اولا که من راننده اتوبوس بودم. سیسال کار کردم و فعلا بازنشسته شدم. من خوشبختانه تا حالا هرچقدر کار کردم، هیچوقت ندیدیم که کسی به من بیاحترامی کند. خیلیها موقعی که مثلا صحبتهای من را میشنیدند، تحسین میکردند و بعد هم با تشکر پیاده میشدند.»
زنان راننده، راهکارهای خود را برای حفظ امنیت ابداع کردهاند؛ قبولنکردن سفرهای شبانه به مناطق ناامن، اطلاعرسانی دائمی به خانواده، قفلکردن درب کمکراننده برای اینکه آقا در صندلی جلو ننشیند و… . امکانات امنیتی ارائهشده توسط پلتفرمها مانند «دکمه کمک اضطراری» یا «به اشتراکگذاری سفر» گامی مثبت است. هزینه پنهان این نگرانی دائمی، فرسایش روانی و خدشهدارشدن آرامش آنهاست.نکته دیگر مربوط به تعاملات روزمره رانندگان زن با طیف وسیعی از برخوردهای اجتماعی است. از کنجکاوی و تحسین گرفته تا ترحم، تعجب یا حتی نگاههای قضاوتگر و برخوردهای نامناسب. البته فاطمه معتقد است: «آدمهای خوب و محترم هم زیاد هستند؛ اما همان تعداد کمِ برخوردهای بد، کل روز آدم را خراب میکند.»
سمیه، یکی دیگر از رانندگان، ضمن تأیید این موضوع که برخی دردسرها عمومی است و مرد و زن نمیشناسد و همسرش نیز این چالشها را دارد، اضافه میکند: «بعضی از مسافران جوری در ماشین مینشینند و دستور میدهند که حس بدی به آدم دست میدهد.» او درمورد پذیرش اجتماعی رانندگان زن معتقد است گاهی نیز پیش میآید که مسافری با دیدن راننده زن، صلاحیت او را زیر سؤال میبرند: «تصوری که آنها از رانندگی زنان دارند، این است که یا مسیر را بلد نیستند یا آهسته رانندگی میکنند و دودسته فرمان را میچسبند.» مهین نیز به این نکته اشاره میکند و تجربهای از لغو سفر توسط مسافران را ذکر میکند که ممکن است به دلیل زنبودن راننده باشد؛ اما آن را بیشتر ناشی از ترس یا پیشداوری مسافر میداند تا مزاحمت: «مثلا یکبار سرویس از اصفهان بردم شاهینشهر. از آنجا که برگشتم، سه بار درخواست گرفتم و هر سه را کنسل کردند.
بهخاطر همین من هم کلا تلفنم را خاموش کردم و دیگر کار نکردم. فکر میکنم میترسند. البته بچهها و جوانها و دانشجوها اصلا نمیترسند.»اما میگوید تعریفهایی هم از رانندگیاش شنیده است: «الان که رانندگی میکنم، مسافری که میخواهد پیاده شود میگوید ماشاءالله! چه خوب رانندگی میکنی.» حتی نگاه دیگر رانندگان (عمدتا مرد) نیز میتواند چالشبرانگیز باشد. اگرچه بسیاری از رانندگان مرد، نگاهی حمایتی و محترمانه دارند؛ اما برخی نیز با نگاههای سنگین یا رفتارهای رقابتجویانه، سعی در ایجاد محدودیت یا القای حس عدم تعلق به این فضا دارند. نگرانی یا حمایت خانواده و اطرافیان نیز بخش دیگری از تجربه اجتماعی این زنان است. برخی خانوادهها مشوق هستند و برخی دیگر نگران امنیت و شأن اجتماعی. درنهایت بسیاری از این زنان احساس شکستن یک تابو یا ورود به حیطهای مردانه را تجربه میکنند که هم میتواند منبع قدرت باشد و هم منبع فشار اجتماعی. مهین درمورد تبعیض بین رانندگان زن و مرد میگوید که شخصا تبعیض خاصی حس نکرده و معتقد است مشکلات بیشتر فردی است: «مشکلی نداشتیم تا حالا . ممکن است برخی اعصابشان خرد باشد و موقع رانندگیکردن با تشر حرفی بزنند و بروند!»
علاوه بر مواردفوق، چالشهای روزمره دیگری نیز وجود دارد که میتوان آن را چالش عملیاتی نامید. ورود به فضای عمدتا مردانه تعمیرگاهها، نیاز به تعمیرات ناگهانی، عدمدسترسی آسان به تعمیرکار مطمئن در حین کار و احتمال سوءاستفاده برخی تعمیرکاران از عدم اطلاعات فنی کافی زنان میتواند بسیار دردسرساز و پرهزینه باشد. آسیه میگوید: «الان دیگر خودم برخی از مشکلات ماشین را رفع میکنم.» در ادامه مشکلات دیگری نیز مطرح شد که میتوان آن را عامتر دانست. از عدم رعایت نظافت، آسیبرساندن به خودرو، صحبتکردن با صدای بلند با تلفن همراه که تمرکز راننده را مختل میکند تا اصرار بر تردد در کوچههای بسیار باریک و صعبالعبور به این خاطر که درِ منزل پیاده شوند؛ همچنین ترس دائمی از دریافت امتیاز پایین به دلایل واهی یا سوءتفاهم با مسافر و تأثیر آن بر کاهش تعداد سفرها استرس زیادی را به رانندگان تحمیل میکند.
بهطورمثال مسئلهای مانند مسئولیت راننده در قبال پوشش مسافران، لایه دیگری از پیچیدگی و استرس را به کار روزمره این زنان اضافه میکند. سمیه معتقد است: «در جامعه ما یکسری قوانین وجود دارد. اگر کسی میخواهد خلاف قوانین رفتار کند، نمیتواند دیگران را هم درگیر مشکلاتش کند.» او با اشاره به مسئولیت قانونی راننده، میافزاید: «من ِراننده اگر سرنشینِ ماشینم بدون روسری باشد، خب طبیعتا پلیس برای من اخطار پیامکی میفرستد و بعد من باید حضورا برم و در ابتدا تعهد بدهم و در صورت تکرار ماشین من به پارکینگ میرود. الان هم من خیلیوقتها مسافرانی دارم که میبینم روسریهایشان روی شانهشان افتاده و تاوانش را من باید بدهم و حتی درصورتیکه خیلی آرام و منطقی از آنها خواهش میکنم که شال یا روسریشان را سرشان کنند، تازه بدتر لجبازی میکنند یا امتیاز کم میدهند یا بیاحترامی میکنند.»
زنان راننده چه میگویند؟
میزان رضایت رانندگان زن از پلتفرمها متفاوت است. میزان رضایت از پشتیبانی شرکت در مواقع ضروری و احساس کنترلشدن توسط الگوریتمها (که گاهی سفرها را به شکلی توزیع میکنند که برای رانندگان زن منصفانه به نظر نمیرسد) ازجمله مواردی است که رانندگان زن به آن اشاره دارند. مهارتهای کسبشده در طول این کار ازجمله مسیریابی دقیق، مدیریت زمان، تعمیرات جزئی خودرو و بهویژه توانایی تعامل با طیف وسیعی از افراد با فرهنگها و خلقوخوهای متفاوت تجربهای گرانبهاست. مهمتر از همه، بسیاری از این زنان از شکستن کلیشهها و ایجاد الگو برای دیگر زنان احساس رضایت میکنند. حضور فعال آنها در فضای عمومی شهر بهتدریج نگاه جامعه را تغییر میدهد و نشان میدهد که زنان توانایی انجام هر کاری را دارند.
شبکهسازی و ارتباط با دیگر زنان راننده نیز هرچند ممکن است سازمانیافته نباشد؛ اما میتواند منبعی برای حمایت عاطفی و تبادل تجربه باشد.پشت فرمان زندگی برای زنان راننده تاکسیهای اینترنتی در ایران، روایتی چندوجهی از تلاش برای بقا، استقامت در برابر سختیها، مواجهه با ترسها و درعینحال تجربهای از استقلال و توانمندی است. آنها در خیابانهای شهر نهتنها مسافران، که بار سنگین معیشت و گاه آرزوهای خود و خانوادهشان را جابهجا میکنند. شنیدن صدای این زنان و درک عمیق تجربیاتشان نشان میدهد که نیاز به حمایتهای قانونی و اجتماعی بیشتری از آنان وجود دارد. صدای این زنان حاوی خواستههای روشنی است: امنیت بیشتر (هم از سوی پلتفرمها و هم جامعه و نهادهای انتظامی)، بهبود وضعیت درآمدی (بازنگری در کمیسیونها، سهمیههای بنزین کارآمدتر)، حمایتهای اجتماعی و بیمهای، آموزشهای مهارتی و فنی و مهمتر از همه احترام و پذیرش اجتماعی بهعنوان شاغلانی که سهم خود را در چرخاندن چرخ اقتصاد و جامعه ایفا میکنند.
نقش پلتفرمها در این میان بسیار حیاتی است. بازنگری در الگوریتمهای توزیع سفر برای زنان، شفافیت بیشتر در محاسبه کرایهها و کمیسیونها و تسهیل دسترسی به خدمات فنی مطمئن میتواند به بهبود شرایط کاری کمک کند. ایجاد گزینه انتخابی سفر با راننده زن برای مسافران زن با وجود چالشهای قبلی میتواند به افزایش احساس امنیت در هر دو سو کمک کند. در نهایت، بخش مهمی از راهحل در تغییر نگاه و رفتار اجتماعی نهفته است. همانطور که فاطمه بهخوبی بیان میکند: «احترام و رعایت حقوق انسانی، فارغ از جنسیت، اصلی اساسی است.» ترویج فرهنگ احترام متقابل، پرهیز از قضاوت و درک شرایط سخت کاری این زنان وظیفهای همگانی است. آینده این شغل برای زنان به میزان زیادی به نحوه پاسخگویی جامعه، سیاستگذاران و پلتفرمها به این چالشها و نیازها بستگی دارد؛ مسیری که میتواند با حمایت و درک بیشتر به جادهای امنتر و هموارتر برای زنانی تبدیل شود که شجاعانه پشت فرمان زندگی نشستهاند.




