به گزارش اصفهان زیبا؛ دو سال پیش بود. وارد دفتر یکی از اساتید دانشگاه اصفهان که شدم، سؤالی ذهنم را به خود مشغول کرد: اینهمه درس بخوانم تا سرانجام در چنین دفتری و با این وضعیت محصور شوم؟ واقعا عاقبت کسی که تا بالاترین مدارج علمی تحصیل کرده، پژوهشهای متعددی انجام داده و چهبسا کتابی هم در دست انتشار دارد، باید این باشد؟!
از دفتر اساتید هیئتعلمی و غیر هیئتعلمی گرفته، تا کلاسهای درس، همگی نشانی از کمبود امکانات بر خود دارند؛ دلیل همیشگیشان هم کمبود بودجه است که دانشکدهها را حتی برای کارهای خرد و جزئی، نیازمند خیران و نیکوکاران میکند.
از سوی دیگر، قسمت عمده همین منابع اندک نیز با دقتی که باید، تخصیص پیدا نمیکند؛ برای مثال سال گذشته دانشکده ما مبلغ گزافی برای سیستم سرمایش کلاسها پرداخت؛ درحالیکه مصرف برق در این نوع از خنککنندهها بسیار بالاست و با این ناترازی در برق و قطعی مداومش، عملا مخرب است، نه مفید.
حتما میدانید که امروزه وجود لپتاپ، دیتاشو و نظایر آنها در کلاسها ضروری است. از حق نگذریم، کلاسها به این تجهیزات مجهز هستند؛ اما امان از وقتیکه بخواهیم از آنها استفاده کنیم! اینجاست که زمان زیادی از کلاس به راهاندازی سیستم، رفع مشکلات اتصال و… اختصاص مییابد و در برخی موارد با شکست نیز مواجه میشود. همچنین لپتاپ هم به تعداد کافی تأمین نشده است و امکان استفاده چند کلاس از لپتاپ گروه درسی وجود ندارد.
به یاد میآورم زمانی را که بهعنوان مهمان در یکی از کلاسهای دانشگاه علوم پزشکی حاضر شدم. کلاس مجهز به مانیتور و کیس مستقر در مکان بود و نیاز نبود مدام به جاهای گوناگون منتقل شود.
از طرفی بهجای دیتاشو که عموما با اختلال مواجه میشود، السیدی بزرگی قرار داشت که بهراحتی اسلایدهای آموزشی را نمایش میداد و بدین صورت از اتلاف وقت جلوگیری میکرد.
همانطور که اشاره کردم، سادهترین پیامدِ این کاستیها، ایجاد بیانگیزگی است. استادی که در دفتر کار کوچکش با همکارش سهیم است و ناچار به استفاده از کامپیوتری قدیمی است و دانشجویی که ساعتها بر روی صندلیهای ناراحت مینشیند و امکانات بهروزی هم در دسترس ندارد، کمتر به سمتوسوی نوآوری میروند. خلاصه آنکه دانشگاه تابهحال با سیلی صورتش را سرخ نگه داشته؛ وگرنه این خانه از پایبست ویران است.















