به گزارش اصفهان زیبا؛ شعر، یکی از راههای اصیل بیان تجربه انسانی است؛ راهی برای روایت زیستن، اندیشیدن و احساسکردن. قافیه
در میان هیاهوی زندگی معاصر، شعر هنوز میتواند پناهگاهی باشد برای کسانی که واژه را جدی میگیرند و در آن به دنبال معنا، ارتباط و کاوش درونیاند؛ در دنیایی که گاه سرعت و سطحینگری، مجال تأمل را کمرنگ میکند.
شاعر کسی است که ایستادن، نگاهکردن و واگویی لحظهها را تمرین میکند؛ نه لزوماً برای پاسخ دادن، بلکه برای دیدن و فهمیدن.
زهرا صرامی متولد نیمه اول دهه شصت است. او از سال 1378 بهطور جدی وارد فضای ادبی اصفهان شده و در این مدت، در بیشتر انجمنهای ادبی شهر، حضوری فعال داشته است.
شرکت در نشستها، کنگرهها و جشنوارههای مختلف همیشه برای او بخشی از مسیر رشد بوده است.
صرامی در حال حاضر عضو فعال انجمن خانه هنرمندان حوزه هنری اصفهان است که زیر نظر عباس شاهزیدی (خروش) برگزار میشود. به گفته صرامی، جلسات فعلی انجمن به تفسیر و شرح مثنوی مولانا اختصاص دارد که برای او بسیار الهامبخش و آموزنده است.
تاکنون سه مجموعه شعر از این شاعر منتشر شده است:
«فردا همیشه روزهای بهتری هست» (انتشارات نزدیکتر، ۱۳۹۶)؛ «زخم لبخند» (سارات، ۱۳۹۹)؛ «آجرهای بیدیوار» (فصل هفتم، ۱۴۰۳). این کتاب چندی پیش با همکاری مؤسسه نگارستان امام خمینی (ره) با حضور عباس شاهزیدی و امیر ادیب رونمایی شد.
به بهانه انتشار سومین مجموعه شعر زهرا صرامی با عنوان «آجرهای بیدیوار» از سوی انتشارات فصل هفتم، گفتوگویی با او ترتیب دادیم تا از تجربههای شعریاش، از نگاهش به نوشتن و از جایگاه شعر در زیست امروزی بگوید.
این گفتوگو تلاشی است برای شنیدن صدای یکی از کسانی که سالها با شعر زیسته و همچنان این مسیر را دنبال میکند.
در شعرهایتان بیشتر به چه مضامینی میپردازید و چرا این موضوعات برایتان اهمیت دارند؟
مضامین شعرهایم برخاسته از درون مناند. صداقت برایم اصل اساسی در شعر است. هرآنچه سرودهام، انعکاسی از وجود خودم بوده و هیچگاه تلاشی برای «شاعر بودن» نداشتهام.
شعرهای آیینی و عاشقانه سهم بیشتری از آثارم دارند.
شعر گفتن برای شما بیشتر یک نیاز شخصی و درونی است یا راهی برای ارتباط با دیگران و بیان دیدگاههایتان؟
شعر برای من تنها یک نیاز درونی نیست؛ بلکه راهی برای بیان دیدگاهها و نیز ارتباطی انسانی با مخاطب است. این سه جنبه درهمتنیدهاند و نمیتوان آنها را از هم تفکیک کرد. شعر، آینه تمامنمای زندگی، تفکر، مطالعه و ناخودآگاه شاعر است.
روند نوشتن شعر برای شما چگونه است؟ آیا الهام ناگهانی نقش دارد یا با نظم و برنامه مینویسید؟
شعر بیشتر اوقات ناگهانی به سراغم میآید و ناگهان از درونم میجوشد. البته اگر موضوع خاصی در ذهنم باشد، پیش از سرایش به مطالعه و اندیشه دربارهاش میپردازم تا محتوای دقیقتری شکل بگیرد.
از میان شاعران گذشته یا معاصر، چه کسی برای شما تأثیرگذارتر بوده و چرا؟
بیتردید شعر هر فردی، خواهناخواه، تحتتأثیر مطالعات و تجربههای ادبی اوست. من هم سعی میکنم آثار شاعران مختلف، چه شناختهشده و چه کمتر شناختهشده، را بخوانم.
در میان شاعران کلاسیک، بیش از همه از سعدی، نظامی، عطار و مولانا تأثیر گرفتهام.
در شعر معاصر، آثار بسیاری را مطالعه کردهام. از میان شاعران امروز، بهویژه تحتتأثیر سعید بیابانکی، عباس شاهزیدی و برخی شاعران بزرگ اصفهان قرار گرفتهام.
همچنین از شعرهای جناب حمیدرضا برقعی نیز بسیار بهرهمند شدهام.
آینده شعری خودتان را چطور میبینید؟ چه آرزوها یا هدفهایی در این مسیر دارید؟
نمیتوانم با قطعیت بگویم در آینده چه خواهد شد؛ اما تمام تلاشم را برای بهبود زبان شعری و تقویت پشتوانه مطالعاتیام به کار میگیرم.
به گمان من، شاعر آنچه را زندگی میکند، به شعر بدل میسازد. اگر جز این باشد، شعر تصنعی و ناپایدار میشود و مخاطب بهراحتی بیصداقتی را درک خواهد کرد.
در حال حاضر، مشغول برنامهریزی برای نوشتن چهارمین کتابم هستم که با محوریت وقایع عاشورا خواهد بود. قصد دارم آن را به حضرت امام سجاد (ع) تقدیم کنم.
راه دشواری است؛ اما تلاش میکنم تا با صداقت و از عمق دل پیش بروم؛ چون باور دارم شعر وقتی ارزشمند است که از ضمیر ناخودآگاه بجوشد. خودِ شعر گفتن هدف است، نه ابزاری برای رسیدن به هدفی دیگر.
آیا شاعران جوان در فضای فعلی شعر در اصفهان، فرصت دیدهشدن و رشد دارند؟
فضای شعر در اصفهان، نسبتاً فضای مطلوبی است. شاعران جوان اگر از ابتدا مسیر درستی را انتخاب کنند، میتوانند در این فضا رشد کنند. البته تلاش شخصی، مطالعه و نقدپذیری هم از ارکان اصلی این مسیر است.
وضعیت شعر اصفهان در مقایسه با گذشته چه تغییراتی کرده است؟ قوتها و ضعفهای این فضا چیست؟
شعر اصفهان نسبت به گذشته پیشرفت خوبی داشته و انجمنهای متعددی در آن فعال هستند. از قوتهای شعر اصفهان میتوان به حضور شاعران برجسته و پیشینه پرمایه شعر در این شهر اشاره کرد. اما متأسفانه، گاهی خودِ شاعران این سرمایه عظیم را بهدرستی درک نمیکنند.
منظور شما از درک نکردن این سرمایه چیست؟
اولین قدم در بهرهبردن از سرمایه ادبی، دیدن آن است. بیتفاوتی نسبت به این سرمایه، پیامدهای جبرانناپذیری دارد. باید ابتدا این میراث را دید، سپس شناخت و در نهایت از آن بهره برد.
اصفهان سرشار از شاعران بزرگ معاصر است که باید قدرشان را دانست.
این بزرگان سرمایههای شعر شهر هستند و جوانان باید در مکتبشان بیاموزند، تا بر دانش و تجربه خود بیفزایند.
حمایت نهادهای فرهنگی، رسانهها یا مطبوعات از شاعران اصفهانی را چطور ارزیابی میکنید؟ چه چیزی کم است؟
معتقدم شعر اگر قدرتمند باشد، خودش راهش را پیدا میکند و نفوذش را نشان میدهد؛ بااینحال، حمایت نهادهای فرهنگی هم لازم است و خوشبختانه این حمایت تا حدی در اصفهان وجود دارد.
امیدوارم در آینده نزدیک، نهادها نقش پررنگتری در رشد شعر ایفا کنند.
داشتن یک روزنامه تخصصی شعر در اصفهان که به نقد و بررسی آثار شاعران جوان بپردازد، میتواند نقطه عطفی باشد. شعر بدون نقد و تأمل، نه شاعر میسازد و نه شعر ماندگار خلق میکند.
شعرای اصفهانی در سطح ملی چقدر اثرگذار هستند؟
اصفهان همواره یکی از قطبهای شعر فارسی بوده و هست. هر جا اثری از شعر دیده شود، میتوان ردپایی از شاعری اصفهانی در آن یافت.
بنابراین صحبت تنها از تأثیرگذاری نیست؛ بلکه اصفهان خاستگاه و مبدأ شعر فارسی است؛ شعری جریانساز که همواره پیشتاز بوده و در سطح ملی نقش پررنگی ایفا کرده است.
اصفهان از نظر ادبی، در دوره فعلی چه مفاهیم و ارزشهایی را به فضای ادبی کشور تزریق کرده است؟
ادبیات اصفهان با تکیه بر پشتوانه غنی فرهنگی، تاریخی و اعتقادی، مفاهیم عمیق انسانی، عرفانی، اجتماعی و فرهنگی را به شکلی شفاف و هنرمندانه به فضای ادبی کشور ارائه میدهد. بخش زیادی از تلاشهای شعری در این شهر معطوف به حفظ میراث ادبی آن است.
البته میزان موفقیت در این زمینه بستگی به پیشینه مطالعاتی، عمق نگرش و نحوه تلاش شاعران دارد.
شعرای اصفهانی چقدر در بین مردم شناختهشده و اثرگذارند؟
با اینکه شعر هنوز هم در میان مردم محبوب است، متأسفانه بسیاری از مردم، شعرای اصفهان و تاریخ ادبی آن را نمیشناسند.
این ناآشنایی ممکن است ناشی از کمبود وقت، کمبود مطالعه یا دلایل دیگر باشد.
مثلاً درصد کمی از مردم میدانند مقبره صائب کجاست یا میتوانند بیتی از شعرای کهن را بخوانند و توضیح دهند؛ بااینحال، نمیتوان منکر این شد که روح مردم اصفهان با شعر پیوندی عمیق دارد.
چقدر شعر در بین جوانان اصفهانی شناختهشده است؟
شعر هنوز هم جزء جداییناپذیر زندگی جوانان علاقهمند به آن است؛ چه در فضای واقعی و چه در فضای مجازی. استقبال چشمگیر از محافل ادبی و همایشهای فرهنگی شهر گواهی بر این علاقه است.
بااینحال، برای تداوم و رشد این علاقه، نیاز به هدایت صحیح، آموزش از اساتید و ممارست وجود دارد. بدون این مسیر روشن، ممکن است شاعر سالها در نقطهای ثابت بماند.
اصفهانیها بیشتر به شعر تمایل دارند یا رمان؟ بهنظر شما دلیل این گرایش چیست؟
اصفهانیها به طور سنتی گرایش بیشتری به شعر دارند و این را میتوان به پشتوانه تاریخی و فرهنگی شعر در این شهر نسبت داد. شعر نهتنها بخشی از فرهنگ محلی، بلکه اساس آن است.
البته رمان نیز طرفداران زیادی دارد؛ بهویژه میان شاعران جوانی که برای گسترش دایره لغات خود رمان میخوانند؛ اما ریشههای قوی شعر در اصفهان باعث شده همچنان این قالب محبوبتر باشد.
چرا بسیاری از مخاطبان امروز شعر را کمتر دنبال میکنند؟ آیا خود شاعران هم در این دور شدن نقش دارند؟
یکی از عوامل اصلی این دوری، فضای مجازی است؛ جایی که برخی شاعران جوان بدون پشتوانه مطالعاتی و بدون حضور در انجمنهای ادبی، صرفاً به دلیل جذابیتهای بصری و تعداد لایکها مطرح میشوند.
این روند، توقع مردم از شعر را پایین آورده و تعریف آن را سطحی کرده است. دغدغههای روزمره و ناآشنایی مردم با شاعران و شعر شهر نیز مزید بر علت شدهاند.
به نظر شما در شعر فرم و زبان اولویت دارد یا محتوای آن؟ کدام مهمتر است و چرا؟
فرم و محتوا هر دو اهمیت دارند و یکی را نمیتوان فدای دیگری کرد.
یک شعر موفق، محتوایی عمیق دارد که ارتباطی درونی با خواننده برقرار میکند و فرمی جذاب که به تأثیرگذاری آن میافزاید. تعادل میان این دو، شرط لازم برای خلق اثری ماندگار است.
آیا در فضای شعر معاصر، به اندازه کافی اصالت وجود دارد؟
شعر امروز میتواند اصالت خود را حفظ کند، مشروط بر اینکه شاعران جوان تحتتأثیر فضای مجازی یا سلیقههای گذرا قرار نگیرند.
از نظر من، منبع اصالت، صداقت شاعر است. اگر شعر از عمق وجود شاعر برخاسته باشد، مخاطب آن را درک میکند.
شعر بدون صداقت، حتی اگر از نظر فرم و محتوا کامل باشد، بیاصالت خواهد بود. آنچه بر دل مینشیند، صداقت درونی شعر است.




