به گزارش اصفهان زیبا؛ نخستین بار، در سال 72 و در جریان انتخابات ریاستجمهوری با دیدگاههای مرحوم دکتر احمد توکلی آشنا شدم. دیدگاههای اقتصادی او را چندان دنبال نمیکردم؛ چرا که سررشتهای نداشتم. اما دیدگاهها و فعالیتهای او را در حوزه مبارزه با فساد اقتصادی و اداری پیگیری میکردم و علاقمند بودم. چون به مرور، این باور در اندیشهام شکل گرفت و همچنان بدان معتقدم که آنچه میتواند موریانه پایههای کشور و نظام شود، دو عنصر فساد و ناکارآمدی است و این دو از هر دشمن خارجی خطرناکتر است.
در اوایل دهه 90 که رد پای این دو عنصر، در سیستم مدیریتی محل کارم رخ عیان کرد، به مصداق «أَنَا رَبُّ اَلْإِبِلِ وَ لِهَذَا اَلْبَيْتِ رَبٌّ» همراه با جمعی دیگر، گزارشی از آن وضعیت، به مقامات ذیربط ارائه کردیم. اثری نداشت. به واسطه بزرگی از اهالی اصفهان که معتمد دکتر توکلی بود، مطالب را به آن مرحوم رساندم. در آن ایام، اعداد و ارقام فسادهای اقتصادی به شدت حیرتانگیز بود و دکتر توکلی هم به سبب حساسیتش به فساد، درگیر موضوعات بود. او همچنین نماینده تهران و رئیس مرکز پژوهشهای مجلس هم بود.
با آن همه مشغله، گمان نمیکردم وقتی برای پرداختن به مواردی که ارسال کرده بودم، پیدا کند. در کمال
تعجب، اما او پیگیری کرد، شخصا تماس گرفت و مرا به تهران فراخواند. وعدهگاه ما ساختمان مجلس بود. سلوک شخصیاش برایم جالب بود. برای کسی که تاکنون او را ندیده بود، تا دم ورودی آمد، بسیار صمیمانه برخورد کرد و با او داخل مجلس شدم. در ساختمان مجلس، دقایقی گفتوگو کردیم و مستندات تازهای تحویلش دادم. گفت که از وزیر مربوطه پیگیری کرده و وقت ملاقات گرفته است. البته همانجا توضیحاتی داد و به پروندههایی اشاره کرد که فهمیدم مواردی که من ارائه دادهام، در برابر ارقام و اعداد فساد که به نزدش میآورند، قطره در برابر دریاست.
او اما معتقد بود وقتی در هر گوشهای از کشور، دلسوزانی یافت میشوند که پیگیر مبارزه هستند، نباید ناامیدشان کرد. او البته برخی از مواردی را که از مجموعه ما ارائه شده بود، در جای خود به لحاظ فساد علمی، تعجبآور و کمنظیر میدانست. چند روز بعد تماس گرفت و زمان ملاقات را اعلام و تأکید کرد که نتیجه را به او بگویم.
به همراه چند نفر دیگر از پیگیران، با قائممقام وزیر وقت ملاقات کردیم. آن مقام خوابآلود، تندی کرد که خستهام و دیشب نخوابیدهام و جلسه پشت جلسه داشتهام و اصلا توکلی کیست و من نمی شناسمش و چرا موارد را به جای وزارت، به او دادهاید و بعد هم وعده سرخرمن داد. بلافاصله پس از پایان ملاقات، به دکتر توکلی زنگ زدم و پاسخ داد. شرح ماوقع کردم و با همان لحن صمیمانهاش گفت: «حیدری جان، نگران نباش. پیگیری میکنم. کاری میکنم که توکلی را بشناسد.» چند روز بعد، تماس گرفتم و گفت: «کار تمام است.
قرار شد وزیر، رئیس مربوطه را برکنار کند». باور نکردم. گفتم: «رئیس مجموعه هفته پیش با وزیر صحبت کرده و وزیر تصمیم به ابقای او دارد و اکنون هم در تدارک یک همایش دیگر است.»
دکتر توکلی با قاطعیت گفت: «حیدری جان! تمام است.» چند روز بعد دستور برکناری صادر شد و نفس آن برکناری، چقدر اصلاح و سالمسازی به دنبال خود داشت بماند.پس از آن و در قالب کمکهای اندک به سازمان دیدهبان شفافیت و عدالت که مرحوم توکلی تأسیس کرد، توفیق رفیق راهم بود که با او مرتبط باشم و در برخی جلسات خصوصی او در سفرهایش به اصفهان حضور یابم و از نزدیک شاهد پیگیریهایش برای مبارزه با فساد باشم. در برخی از این جلسات، دکتر توکلی رازهای مگوئی را از فساد اداری و اقتصادی بازگو میکرد که حقیقتا حیرتآور بود؛ مسائلی که مجاهدانه پیگیر آنها بود، اما رسانهای نمیکرد.
در یکی از همین جلسات اشارهای داشت به تماس تلفنی هشدارآمیزی که با یک مسئول مشهور به دلیل حمایت از پسرش در یک موضوع فسادانگیز داشته است. این مورد، خیلی سال پیش از آن بود که داستان فرزند آن مسئول نقل محافل شود. یک بار هم داستان نامهنگاریهای مهمش را تعریف کرد که شرح آن ناگفتنی است و به امانت نزد شنوندگان ماند.
مرحوم دکتر توکلی یا به قول دوستان، احمدآقا، منفذ بسیار مهم «فساد» برای ورود موریانه به پایههای نظام و کشور را خیلی خوب شناخته بود و تا حد امکان و وسعش برای «روشنگری، افشاگری و مبارزه» علیه آن تلاش کرد. این تلاش او چه به صورت شخصی و چه در قالب سازمان دیدهبان شفافیت و عدالت، تا آخرین روزهای حیاتش و حتی در ایام سخت بیماری ادامه داشت. سینه احمدآقا صندوق اسرار بزرگ و حیرتآوری از فساد اداری و اقتصادی بود و شاید بخشی از درد جسمیاش، ناشی از دردی بود که از مشاهده فسادها به روح و روانش افتاده بود.
او زیاد میدانست، اما از این دانستن برای امتیازگیری، زدوبند سیاسی و مصلحتتراشی بهره نمیبرد. احمدآقا برای جریان مردمی مبارزه با فساد، یک فرصت بزرگ و وزنه و غنیمت بود و فقدانش بی گمان، ثلمه ای جبران ناپذیر خواهد بود. خدایش رحمت کند.















