به گزارش اصفهان زیبا؛ نظام آموزش هنر در اصفهان نیازمند استانداردسازی جدی است. آموزش هنری باید به دست افراد متخصصی سپرده شود که توانایی پرورش خلاقیت را دارند، نه اینکه آن را سرکوب کنند.
با آنکه «اقتصاد هنر» دانشی با پیشینهای دیرینه در جهان است، به نظر میرسد هنوز آنگونه که انتظار میرود، در شهر و جامعه اصفهان شناخته نشده باشد. گاهی این تصور رایج وجود دارد که هنر به ساحتی فراتر از مسائل اقتصادی تعلق دارد و از اینرو، واژه «اقتصاد» در کنار «هنر» نمیگنجد. در نگاهی دیگر، این باور ریشهدار وجود دارد که «هنر برای هنر» است؛ یعنی هنر نباید ابزاری برای اهداف اخلاقی، سیاسی، دینی یا اجتماعی باشد، بلکه باید صرفا بهخاطر زیبایی و ذات خودش خلق شود.
با این حال، نگاهی به تاریخ نشان میدهد که «اقتصاد هنر» ریشه در تمدنهای کهن دارد و از دوران رنسانس به بعد، بهتدریج در قالب نظامی ساختارمند و بازار محور شکل گرفته است.
در همین راستا، برای بررسی اینکه هنر چگونه میتواند در شکلگیری فرصتهای اقتصادی در شهر اصفهان نقشآفرین باشد، اصفهان زیبا به گفتوگو با دکتر «رضا نصراصفهانی»، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان پرداخته است.
مسئلهای که در ارتباط با هنر اکنون مطرح میشود، جنبه کاربردی بودن آن است. آیا در جامعه کنونی میتوان به هنر از منظر اقتصادی نگاه کرد و به آن اتکا داشت؟
بخشی از هنر، جنبهای کاربردی دارد. اگر به گذشته نگاه کنیم، میبینیم که بسیاری از ابنیه تاریخی و صنایعدستی جلوههایی از هنر را در خود جای دادهاند. نکته مهم این است که این جلوههای هنری تا امروز پایدار ماندهاند، چراکه در زمان خود در بازار خرید و فروش میشدند. برای مثال، ظرفی زیبا که در گذشته برای نوشیدن آب استفاده میشد، اگر دارای عناصر هنری بود، خریداران بیشتری پیدا میکرد.
اگر از همین نکته ساده آغاز کنیم، به فضایی میرسیم که در آن کسبوکارهایی بر پایه هنر بنیان نهاده میشوند؛ کسبوکارهایی که بهدلیل پیوند هنر با نیازهای روزمره، از پایداری بیشتری برخوردار بودهاند. بنابراین، هنر کاربردی نهتنها در گذشته وجود داشته، بلکه امروز هم حضور دارد و در آینده نیز وجود خواهد داشت.
در نتیجه، میتوان گفت فضای هنر بهلحاظ اقتصادی، قابلیت پاسخگویی به بخش قابل توجهی از نیازهای زندگی بشر را در ابعاد مختلف دارد و ما میتوانیم به آن اتکای جدی داشته باشیم، البته به شرط آنکه زیرساختهای لازم، همراه با قوانین و مقررات مناسب برای پشتیبانی از آن فراهم شده باشد.
با این اوصاف، چگونه میتوان به هنر اصفهان بهعنوان یک فرصت اقتصادی نگاه کرد؟
بُعد کاربردی هنر، در واقع یک فرصت اقتصادی پنهان و بالقوه است؛ چرا که باید بهدرستی عرضه شود تا بتواند مشتری خود را پیدا کند، البته نه در جایگاههای سنتی، بلکه در زمینهها و کارکردهای جدید.
یک مثال در این زمینه بزنید!
برای نمونه، هنر قلمزنی را در نظر بگیریم؛ هنری که در آن یک قطعه فلز به کالایی زیبا و هنری تبدیل میشود، در گذشته با کاربردهای مشخص. اما امروز این سؤال پیش میآید که قلمزنی در زندگی معاصر چه کاربردهایی میتواند داشته باشد؟
پاسخ زمانی روشن میشود که این هنر با زندگی روزمره ما عجین شود. میتوان از قلمزنی در طراحی دستگیرههای کابینت، دستههای یخچال، بخشهایی از تزئینات داخلی خودرو یا حتی در قسمتهایی از میز کار و مبلمان استفاده کرد. اینها فضاهایی هستند که هنر سنتی میتواند بهزبان امروز ترجمه شود و در زندگی روزمره ما حضور پیدا کند.
این کاربرد چگونه قابل تحقق است؟
تحقق چنین امکانی، نیازمند خلاقیت و حضور شرکتهای نوآور و ریسکپذیر است؛ شرکتهایی که جرأت تجربه دارند و میتوانند ظرفیتهای بالقوه هنرهای سنتی را در قالبهای جدید عرضه کنند. بیتردید همه این شرکتها موفق نخواهند شد، اما بخشی از آنها میتوانند بازار خود را پیدا کنند، بهشرط آنکه بستر مناسب برای این تحول فراهم شود.
این بستر چگونه فراهم میشود؟
بر اساس آمار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در استان اصفهان بیش از ۴۰۰ رشته صنایعدستی وجود داشته که از این تعداد، تنها حدود ۲۰۰ رشته همچنان فعال هستند و مابقی به فراموشی سپرده شدهاند.
اگر تصور کنیم که از هر یک از این ۲۰۰ رشته فعال تنها ۱۰ ایده خلاقانه استخراج شود، به عدد قابلتوجهی در حدود ۲۰۰۰ ایده نوآورانه میرسیم. این ظرفیت، نشاندهنده فرصت بیبدیلی است که میتواند زیرساختی برای راهاندازی چندین کسبوکار خلاق و پایدار در شهر اصفهان باشد.
اما نکته کلیدی این است که چنین ظرفیتی بدون پشتیبانی و بسترسازی امکان تحقق ندارد. برای شکوفایی این ایدهها باید زمینهتأمین مالی، تدوین قوانین و مقررات حمایتی و ایجاد بستر مناسب برای فعالیت شرکتهای ریسکپذیر فراهم شود. این مهم نیازمند مشارکت و همفکری نهادهایی همچون اتاق بازرگانی، شهرداری و استانداری اصفهان است.
شهری مانند اصفهان که بهلحاظ فرهنگی و هنری، چنین فرصتها و ظرفیتهای بالقوهای داشته باشد، وجود ندارد. برای نمونه، هنر نقاشی دیواری در گذشته یکی از جلوههای بصری مهم در خانههای تاریخی و بناهای میراثی اصفهان بوده است. بسیاری از این خانهها هنوز با نقاشی دیواری، آیینهکاری و تزئینات ظریف تزئین شدهاند؛ آثاری که روزگاری نهتنها وجه زیباییشناسانه داشتند، بلکه منبع اشتغال و درآمد برای هنرمندان آن دوره محسوب میشدند. امروز نیز میتوان با طراحیهای نو و هماهنگ با سبک زندگی آپارتماننشینی، این هنرها را وارد زندگی معاصر کرد. البته به شرط آنکه کاربرد عمومی و هزینه مقرونبهصرفه داشته باشند و از حالت اختصاصی خارج شوند.
آیا مسیر هنر و اقتصاد به نوع آموزش هنر نیز مربوط میشود؟
قطعا بله. آموزش هنر یکی از پایههای اصلی در مسیر پیوند هنر با اقتصاد است.
خب در حال حاضر وضعیت نظام آموزش هنر در اصفهان چگونه است؟
به نظر میرسد که نظام آموزش هنر در اصفهان نیازمند استانداردسازی است. یعنی باید کسانی هنر را آموزش دهند که توانایی ارائه مسیر آکادمیک و پرورش خلاقیت را داشته باشند. امروزه بسیاری از خانوادهها نمیدانند فردی که به فرزندشان هنر آموزش میدهد، واقعا در حال تقویت خلاقیت اوست یا ناخواسته خلاقیتشان را سرکوب میکند. در واقع، استانداردسازی آموزش هنر خود یکی از زیرساختهای مهم اقتصاد هنر است. زیرا اگر آموزش در مسیر درستی قرار گیرد، میتواند هنرمندان خلاق، حرفهای و آگاه به بازار را پرورش دهد.
چه کاری باید برای این استانداردسازی انجام شود؟
در این شرایط، آموزشگاههایی که در زمینههایی مانند موسیقی، نقاشی، عکاسی، نویسندگی یا دیگر رشتههای هنری فعالیت دارند، میتوانند در قالب ساختاری مشخص و حرفهای عمل کنند. وقتی آموزش هنر اصلاح و استانداردسازی شود، این امر خود به رشد اقتصادی کمک میکند. در این راستا، ما نیازمند چیزی شبیه به «نظام حرفهای هنر» هستیم، ساختاری مشابه نظام مهندسی که نبود آن در حال حاضر بهشدت احساس میشود.
به جز تغییر در ساختار، چه کار دیگری میتوان برای بهبود اقتصاد هنر انجام داد؟
حمایتهای قانونی از هنرمندان، یکی دیگر از موضوعات مهم در این زمینه است. یکی از جنبههای مهم این حمایت، حفظ حق مالکیت فکری، کپیرایت و حقوق مالکین است. به این معنا که اگر فردی اثری هنری خلق کند، باید امکان ثبت زمان خلق و تولد آن اثر را داشته باشد تا مالکیتش به رسمیت شناخته شود.
بستر این حمایت در حال حاضر در کشور وجود دارد؟
در حال حاضر به نظر میرسد چنین بستری در کشور ما فراهم نشده. این در حالی است که ایجاد زیرساختهای ثبت رسمی آثار، نقطه آغاز ورود به عرصه بازار برای بسیاری از هنرهای تزئینی یا غیر کاربردی است؛ آثاری که برخلاف صنایع دستی یا هنرهای کاربردی، قابلیت تولید انبوه ندارند و معمولاً در نسخههای منحصربهفرد خلق میشوند.




