یهود و صهیونیسم یکسان نیستند

ما در روزگاری زندگی می‌کنیم که ارتباطات، بیش از هر زمان دیگری گسترش یافته است؛ ازاین‌رو، لازم است اطلاعات عمیق‌تری درباره سایر ادیان داشته باشیم تا بتوانیم در زندگی اجتماعیِ جهانی، همزیستی مسالمت‌آمیز و همدلی بیشتری نشان دهیم.

تاریخ انتشار: ۱۲:۱۵ - دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۴
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه
یهود و صهیونیسم یکسان نیستند

به گزارش اصفهان زیبا؛ ما در روزگاری زندگی می‌کنیم که ارتباطات، بیش از هر زمان دیگری گسترش یافته است؛ ازاین‌رو، لازم است اطلاعات عمیق‌تری درباره سایر ادیان داشته باشیم تا بتوانیم در زندگی اجتماعیِ جهانی، همزیستی مسالمت‌آمیز و همدلی بیشتری نشان دهیم؛ بااین‌حال، شاهد برخی نگاه‌هایی هستیم که میراث جوامع گذشته بوده و برای امروز کارآمد نیستند و ادامه آن به ایجاد شکاف بیشتر میان ادیان می‌انجامد.

همه ادیان ابراهیمی، خانواده‌ای واحد، با خویشاوندی عمیق هستند. ممکن است یک مسلمان احساس کند که با یک مسیحی فاصله زیادی دارد؛ اما از منظر دین‌شناسی، سه دین اسلام و مسیحیت و یهودیت ازلحاظ مبانی اعتقادی و آموزه‌های الهی، بسیار به یکدیگر نزدیک هستند؛ قرآن کریم نیز بر این خویشاوندی تأکید فراوان داشته و بخش چشمگیری از آیات قرآن درباره اهل کتاب، به‌ویژه یهودیان و مسیحیان، نازل شده است.

البته در آیات قرآن نقدهایی به برخی دیدگاه‌های آنان واردشده، چراکه در زمان نزول قرآن، حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ سال از آغاز مسیحیت و هزاران سال از شروع یهودیت گذشته بود. هر دینی وقتی از سرچشمه اصلی خود دور شود، دچار انحراف‌هایی می‌شود و اهل کتاب هم از این قاعده مستثنا نبودند؛ اما این، به معنای نفی اصل دین آن‌ها نیست.

قرآن در آیات متعدد، مانند آنجا که به توصیف عبادت‌های شبانه قسیسین و رهبان مسیحی و نیز مؤمنان یهودی می‌پردازند، با احترام از آنان سخن گفته است؛ همچنین، قرآن به تورات و انجیل نگاهی مثبت دارد و آن‌ها را تصدیق می‌کند؛ به‌ویژه در آیه ۴۸ سوره مائده، که از آخرین آیات نازل‌شده قرآن بر حضرت‌محمد(ص) بوده و آخرین سفارش‌های خداوند به نبی خودش محسوب می‌شود، همه مؤمنان، اعم از مسیحی، یهودی و مسلمان، به صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز دعوت شده‌اند.

دستور کلیدی قرآن این است: «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ» و سفارش می‌کند که در انجام نیکی‌ها بر یکدیگر سبقت گیرید، نه در قیاس بین ادیان و برتری‌جویی‌های نژادی.

تحلیل محتوای کتاب استر

کتب مقدس یهودی را می‌توان به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم کرد. کتاب‌های اصلی یهودیت شامل تورات، کتب انبیا و حکمت هستند؛ درحالی‌که کتب فرعی، مانند کتاب استر، درزمره «کتب قانونی ثانی» قرار می‌گیرند. کتاب استر نقاط قوت و ضعفی دارد. ازجمله ضعف‌های آن، این است که نام «یهوه» (خدای یهود) در هیچ جای آن ذکر نشده است؛ ازاین‌رو، برخی محققان گمان می‌برند که این کتاب بیشتر یک اثر تاریخی یا روایی است که برای توجیه مناسک «پوریم» نوشته شده است.

در مطالعات دین‌شناسی، می‌دانیم که مناسک گاهی ماندگارتر از اعتقادها هستند؛ برای مثال، مناسک حج در میان اعراب پیش از اسلام نیز وجود داشت. پس از نزول قرآن، اعمال جدیدی بر آن لحاظ شد که با یکتاپرستی حضرت ابراهیم(ع) منطبق باشد؛ درحالی‌که پیش از اسلام، این مناسک با عقاید بت‌پرستی پیوند و ارتباط داشت.

از سوی دیگر، ابهام‌های تاریخی نیز در کتاب استر وجود دارد؛ مثلا از پادشاه ایران، خشایارشا، نام برده شده، اما مشخص نیست که منظور، خشایارشا اول یا دوم است؛ همچنین، برخی رویدادهای این کتاب با تاریخ‌های زمینی هم‌خوانی ندارند؛ مثلا شخصیت اصلی داستان، «مردخای»، گفته می‌شود که در میان تبعیدیان یهودی به بابل حضور داشته، اما اگر حتی تصور کنیم که این وقایع در زمان خشایارشا اول رخ ‌داده باشد، اختلاف زمانی حدود ۱۲۰ سال بین مطالب ذکرشده در این کتاب و واقعیت تاریخ نمایان است که نامعقول به نظر می‌رسد.

از دیگر ابهام‌ها، تأثیرپذیری این کتاب از فرهنگ بابلی است. اسامی به‌کاررفته در آن، مانند «مردخای» (همان مردوک، خدای بابلی) و «استر» (همان ایشتار، ایزدبانوی بابلی) نشان می‌دهد که این کتاب در فضایی بین‌فرهنگی نوشته شده است.

اعداد ذکرشده در این روایت نیز (مانند کشته‌شدن ۷۵هزار نفر) اغلب جنبه نمادین دارند و نمی‌توان آن‌ها را به‌عنوان گزارش تاریخی دقیق پذیرفت.

نقاط‌قوت کتاب استر

اشاره به شخصیت منفی داستان، یعنی «هامان»، نقطۀ‌ قوتی در اعتبار این کتاب است؛ چراکه نام هامان دو بار در قرآن نیز ذکرشده؛ درحالی‌که در منابع دیگر تاریخی چنین نامی دیده نمی‌شود؛ پس باید پذیرفت که قرآن به همان هامان اشاره دارد. هرچند قرآن تصریح می‌کند که هامان وزیر فرعون بود و نه وزیر خشایارشا، باید دانست که در متون مقدس، معمولا تاریخ زمینی اهمیت چندانی ندارد و شخصیت‌ها بیشتر به‌عنوان نمادهای ارزشی مطرح می‌شوند.

در قرآن کریم، فرعون به‌عنوان نماد پادشاهان ستمگر شناخته می‌شود. دقت قرآن در این خصوص به حدی است که در داستان حضرت‌ یوسف(ع) که فرعون زمان ایشان، رفتاری مثبت و موحدانه داشته، از عنوان «ملک» (پادشاه) برای او استفاده می‌کند تا نشان دهد این فرعون با فرعون‌های ستمگر متفاوت بوده است؛ به همین ترتیب، «هامان» در قرآن به‌عنوان نماد وزیری شرور به‌کاررفته؛ بدون آنکه الزاما اشاره‌ای تاریخی به وزیر فرعون باشد.

این نشان می‌دهد که قرآن از برخی شخصیت‌های منفی کتاب‌های مقدس پیشین استفاده کرده است؛ اما با نگاهی نمادین و ارزشی. در کتاب استر، هامان به‌عنوان شخصیتی منفی است که در دستگاه حکومتی خشایارشا (پادشاه ایران) صاحب نفوذ می‌شود. دلیل دقیق این انتصاب در متن مشخص نیست؛ اما او به دلیل تکبر و خودخواهی، از مردخای (یهودیِ وفادار به اصول دین که تنها در برابر خدا سجده می‌کند) خشمگین می‌شود و تصمیم می‌گیرد تمام یهودیان را نابود کند.

از نقاط‌قوت دیگر این کتاب آن است که برخلاف روایت مشهور در فضای مجازی، بر عدم ظلم پادشاهان ایرانی بر یهودیان تأکید و تصریح می‌کند که کید هامان که اصالتی غیر ایرانی داشته و از کینه‌توزان یهود محسوب می‌شده، توسط لطف و عنایت پادشاه ایران منتفی شد. توضیح اینکه لقب هامان در روایت کتب مقدس، «هامان اوجاجی» بوده که قابل‌تأمل است.

ابتدا به نظر می‌رسد این عنوان به منطقه یا قومی خاص اشاره دارد؛ اما در کتاب سموئیل، «اوجاج» نام پادشاه عمالیقی است که شائول (همان طالوت در قرآن) علیه او جنگید. بر اساس روایت کتاب مقدس، شائول برخلاف دستور پیامبر زمان خود، اسیرانی از عمالیق را زنده نگه داشت و همین امر موجب شد بازماندگان آنان (ازجمله هامان) به دشمنی با یهودیان ادامه دهند.

از این روایت، اصالت غیرایرانی هامان نتیجه می‌شود. پس نکته مهم این است که درگیری اصلی در داستان استر، بین یهودیان و ایرانیان نیست؛ بلکه نزاعی است میان یهودیان و قوم عمالیق که تحت حاکمیت امپراتوری ایران اتفاق می‌افتد.

در این روایت، خشایارشا پادشاهی بی‌اطلاع تصویر شده است که تحت‌تأثیر هامان، فرمان قتل یهودیان را صادر می‌کند؛ اما با هوشیاری مردخای و استر (به‌عنوان ملکه انتخاب شده بود)، این توطئه خنثی می‌شود. درنهایت، هامان مجازات می‌شود و یهودیان اجازه می‌یابند دشمنان خود را مجازات کنند. در کل این داستان، هیچ نشانه‌ای از دشمنی یهودیان با ایران یا مردم ایران دیده نمی‌شود؛ بلکه تمرکز اصلی بر درگیری‌های داخلی میان گروه‌های تحت حاکمیت ایران است؛ هرچند در طول تاریخ فرقه انحرافی صهیونیسم بخواهد برداشت‌های خاص خود را به خورد تاریخ دهد.

این تحلیل نشان می‌دهد چگونه شخصیت‌های منفی و مثبت در متون مقدس یهودیت، مسیحیت و اسلام می‌توانند ریشه‌های مشترک داشته باشند. هامان نمونه‌ای از این پیوندهاست که هم در کتاب استر و هم در قرآن به‌عنوان نماد شرّ ظاهر می‌شود. چنین مشترکاتی بر اهمیت گفت‌وگوی بین‌ادیانی و درک عمیق‌تر متون مقدس تأکید می‌کند.

محور اصلی داستان کتاب استر بر این مفهوم استوار است که اراده الهی همواره حامی قوم یهود بوده است. در این روایت، مشاهده می‌کنیم که چگونه تخلف یکی از پادشاهان یهود (شائول) در عدم اجرای کامل فرمان الهی، چندین قرن بعد گریبانگیر این قوم می‌شود. درس اخلاقی این داستان تأکید بر ضرورت تبعیت کامل از احکام الهی در همه ادوار تاریخی است.

جایگاه ایران در متون مقدس

به‌‌رغم روایت مذکور در فضای مجازی، همواره نگاه مثبتی در خصوص ایرانیان در کتاب استر و در کل مجموعه کتاب‌های مقدس وجود دارد. در تورات، مادها به‌عنوان یکی از اقوام ساکن منطقه به‌صورت خنثی ذکر شده‌اند؛ اما در کتاب دانیال نبی، با نگاهی کاملا مثبت از پارسیان یاد شده است. نام پادشاهان ایرانی مانند کوروش و داریوش بیش از ۲۰ مرتبه در این کتاب تکرار شده است. جالب‌توجه اینکه کوروش کبیر در این متون با عنوان «مسیح یهوه» معرفی شده‌ است؛ کسی که از سوی خداوند مأموریت‌یافته تا قوم یهود را نجات دهد.

بنا به روایات اهل کتاب، در رؤیایی که دانیال نبی می‌بیند، امپراتوری هخامنشی به‌صورت قوچی نیرومند تصویرشده که نمادی کاملا مثبت است. در مقابل، یونانیان به‌صورت بز تک‌شاخ و نماد شرارت و عصیان نمایش داده شده‌اند که این قوچ را از پای درمی‌آورند. دانیال در تفسیر این رؤیا، امپراتوری مقدونیه را نماد طغیان و نافرمانی می‌داند.

هرچند ممکن است امروزه برخی این روایات را وارونه تفسیر کنند، اما باید توجه داشت که این متون مقدس به‌عنوان اسناد تاریخی غیرقابل تغییر باقی مانده‌اند. بررسی دقیق‌تر این متون و مراجعه به نسخ اصلی می‌تواند ما را در درک بهتر حقایق تاریخی یاری رساند.