به گزارش اصفهان زیبا؛ برای فهم درست قرآن و اسلام لازم است رازِ جوهره نبوی را درک کنیم. رسولالله بهعنوان واسطه بین خدا و انسان، چند ویژگی مهم داشتهاند؛ چراکه وقتی چیزی یا کسی واسطه بین دو امر قرار میگیرد، بایستی خصوصیات هر دو طرف را داشته باشد؛ پس رسول الله بایستی هم شبیه به خداوند و هم شبیه به انسان باشند. شبیه به خداوند بودن فرستادگان خداوند، در این کلام حضرت مسیح که میفرماید: «کسی که مرا دیده، پدر [=خدا] را دیده است»، هویداست.
جوهره نبوی و شباهت آن با ذات حق
علاوه بر این، شبیه به همین جمله را نیز رسول الله بیان کرده و میفرماید: «مَن رَآنِی فَقَد رَأَی الله»؛ «هر کس مرا دیده، خدا را دیده است.»
وجود رسول الله بایستی یادآور ساحت خداوند باشد؛ به خاطر همین، یکی از اسمای ایشان «ذکر الله» است. از شمس تبریزی هم نقل شده است: «مردخدای آن است که چون او را ببینی، از خدای یاد آید.» خداوند این ویژگی پیامبر را چنین بیان فرموده است: «یقینا برای شما در [روش و رفتار] پیامبر خدا الگوی نیکویی است برای کسی که همواره به خدا و روز قیامت امید دارد و خدا را بسیار یاد می کند»(احزاب، ۲۱). بر این اساس، پیامبر اکرم اسوهای نیکو برای کسی محسوب میشود که خواهان دیدار و لقای الهی است.
عبارت «لقا الله» در آیه به معنای مطابقت و عینیت است؛ زیرا وقتی دو چیز ملاقات میکنند، از وجهی که شباهت دارند با همدیگر، ملاقات میکنند. آن دو چیز بایستی سنخیتی داشته باشند؛ بنابراین، از این حیث حضرت رسول، نسخه شبیه و منطبق با الله است.
از آیات دیگری نیز میتوان این شباهت را فهم کرد؛ جاییکه خداوند میفرماید: «خداوند نور آسمانها و زمین است»(نور،۳۵). از طرفی در آیهای دیگر چنین بیان شده که «ای پیامبر! به راستی ما تو را شاهد [بر امت] و مژدهرسان و بیمدهنده فرستادیم و تو را دعوتکننده بهسوی خدا به فرمان او و چراغی فروزان [برای هدایت جهانیان] قرار دادیم.»
با توجه به این آیه، پیامبر بهمثابه چراغی است که نورافشانی میکند و این ویژگی، نمود نورالله در رسولالله است؛ این نورانیت هم در وجود رسولالله و هم در ذات حقتعالی وجود دارد. بسیاری از اسما و صفات حضرتمحمد(ص) مشابهت زیادی با اسمای خداوند دارد؛ مانند دو صفت «رَؤُفٌ رَحِیم» که در قرآن برای رسول الله آمده، درحالیکه این اسما، از اسمای خداوند نیز هستند.
تفاوتهای رسولالله با الله
گفتیم که پیامبر واسطه بین خدا و خلق است و بایستی، هم شبیه خدا باشند و هم خلق خدا. بر این اساس و بهمنظور بیان ماهیت بشری آن حضرت، تفاوت آن جناب با خدا، در آیاتی از قرآن ذکرشده که این تفاوتها را میتوان از نوع مکملبودن دانست؛ مثلا، بارها در قرآن به حضرترسول خطاب شده است: «چرا اینقدر خودت را برای هدایت مردم به زحمت میاندازی؟» یا «تو فقط ابلاغ کن، ایمانآوردن با خداست.»
یا گاهی خداوند میفرماید: «این رسول از شما حیا میکند؛ ولی خداوند از شما حیا نمیکند.» یا گاهی بهخاطر نرمش و ملایمتی که حضرت رسول به افراد نشان دادهاند، خداوند متذکر میشود: «چرا به آنها اجازه دادی که در جنگ شرکت نکنند؟» یعنی در این قبیل آیات، خداوند نقش جلالی و قهاریت خود را ایفا میکند و حضرترسول، نقش جمالی و مکمل آن را دارند.
نمونه دیگر این نقش مکملی پیامبر را میتوان در این روایت به نظاره نشست: در شأن نزول آیاتی از سوره نسا، گفتهشده که زنی از شوهرش نزد رسولالله شکایت کرد و گفت: شوهرم من را کتک زده است. رسولالله فرمودند که مرد باید قصاص شود.
اما هنگامی که میخواستند قصاص را اجرا کنند، آیه الرجال قوامون علی النسا … نازل شد و رسولالله فرمودند که قصاص از مرد برداشته شد. اما در ادامه جمله بسیار زیبایی فرمودند که نشانگر ماهیت نرمش و ساحت جمالبودن ایشان است. ایشان فرمودند: «نمیدانم چگونه ممکن است کسی با همان دستی که همسرش را در آغوش میگیرد، او را بزند» و آن قانون را تا حد ممکن تعدیل کردند.
شباهتهای نبی با سایر انسانها
قرآن برای نمود و تبیین بیشتر شباهت پیامبر(ص) به خلق، علاوهبر بیان تفاوتهای رسولالله با پروردگار، به تبیین شباهتهای موجود بین ایشان و سایر انسانها نیز پرداخته است. در سوره توبه، خداوند عبارت «رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ» را ذکر کرده است؛ رسولی از جنس خودتان برای شما فرستادم.
توضیح اینکه، انسان وقتی در مقابل خدای قادر متعال و پادشاه مطلق قرار میگیرد، این حس را دارد که فاصلهاش با خدا بسیار زیاد است؛ ولی وقتی رسولالله را در کنار خود میبیند که از جنس خودش است و با همان سختیهایی که یک انسان دستوپنجه نرم میکند، مواجه است، احساس صمیمیت و قرابت بیشتر با پیامبر پیدا میکند.
«رسول مِنْ أَنْفُسِکُمْ»؛ یعنی این رسول، کاملا شما را درک میکند؛ همان رنجی که شما میکشید، بیماریهایی که تحمل میکنید، گرسنگی، سختیها و همان زندگی زمینی را با همه مشقاتش در شرایط جنگ و صلح، او نیز تجربه کرده است.
چنین رسولی میتواند در قلوب مؤمنان جا باز کند و برای انسانها جذاب باشد. در حاشیه این مطلب ذکر این نکته خالی از لطف نیست که از متن آیه«و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم»، اینگونه فهم میشود که حضرت محمد(ص)، رسولی به سوی انسانها بوده، نه رسولِ جنیان. البته ایشان مأموریت داشتند که برای اصلاح رابطه بین جن و انس، قواعدی را تعیین کنند که در سوره جن و سورههای دیگر به آن اشاره شده است؛ ولی اینطور نبوده که ایشان مسئول مستقیم جنیان باشد؛ چرا که رسولان جنیان نیز باید از جنس خودشان باشند.
باید دانست که رسولالله «بابالله» است؛ یعنی انسانی است که بهسوی آسمان باز است. این در آسمانی یعنی چه؟ هم رحمت خداوند را از آسمان برای ما میآورد و هم ما را بهسوی خداوند نزدیک میکند و به او میرساند. درواقع، وقتی خداوند میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ»، درواقع پیامبر آن دری است که خداوند از طریق او، درود و سلام را بهسوی ما میفرستد؛ سپس میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا»؛ یعنی ما از همان باب، به سوی خداوند درود میفرستیم و صعود میکنیم.
سخن آخر اینکه، رسولالله هم شبیه ماست و هم از حیثی با ما تفاوت دارد. در آیه ۱۱۰ سوره کهف چنین بیان شده است: «من بشری هستم مثل شما، که به من وحی میشود.» ما نباید بخش دوم جمله را کوچک بشماریم؛ «یُوحَى إِلَیَّ». درواقع، مثل این است که بگوییم ما انسانها، موجوداتی مادی هستیم؛ اما دارای شعور.
شعور داشتن، مسلما شرافت فوقالعادهای به ماهیت مادی میبخشد. اینجا هم «بَشَرٌ مِثْلُکُمْ» بودن، در کنار «یُوحَى إِلَیَّ» بودن قرار میگیرد و اینجاست که رسولالله بسیار متفاوت میشود. حضرترسول قلهای غیرقابل دستیابی برای همه انسانهای بعد از خودشان هستند.سعدی این معنا را بسیار زیبا بیان میکند:
«نگویم آب و گل است آن وجود روحانی/بدین کمال نباشد جمال انسانی
اگر تو آب و گلی همچنان که سایر خلق/گِل بهشت مُخمّر به آب حیوانی
به هر چه خوبتر اندر جهان نظر کردم/که گویمش به تو ماند تو خوبتر ز آنی
وجود هر که نگه میکنم ز جان و جسد/مرکب است و تو از فرق تا قدم جانی»















