کتاب «تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی شهر اصفهان در دوره پهلوی اول» به نوشته سیدمسعود سیدبنکدار با ویراستاری وحید امامی جمعه یکی از جدیدترین کتابهای مرکز اصفهانشناسی و خانه ملل است. در این پژوهش با توجه به تحولات عمدهای که در دوران پهلوی اول در اصفهان صورت پذیرفت و نظر به اینکه تاکنون در این مورد پژوهش عمیق و مستقلی انجام نگرفته، سعی شده تا با استفاده از مطالعات اسنادی و کتابخانهای و با تکیه بر اسناد و روزنامههای موجود، تحولات سیاسی -اجتماعی شهر اصفهان را در دوره پهلوی اول مورد بررسی وتجزیه و تحلیل قرار دهد.
در قسمت ششم یادداشتهای «درددل آثار و ابنیه تاریخی اصفهان» منتشرشده در سال 1344 نوروز جمشاد به سراغ خیابان مطهری رفته و از آنجا راهی سی و سهپل میشود. تاکنون دو قسمت از یادداشتهای منتشرشده در روزنامه اصفهان در دهه چهل با عنوان «درد دل آثار تاریخی اصفهان» به چاپ رسیده است. این مطلب حاوی دادههای بسیار جالب و ارزشمندی راجع به اوضاع این آثار و ابنیه از زبان خودشان است. ما در این قسمت به سی و سهپل و اطراف آن میپردازیم.
اصفهانیها اقبال بلندی دارند که میتوانند در یکی از زیباترین میدانهای تاریـخـی جـهـان، پا در رکـاب تـاریـخ دوچرخهسواری کنند. با پیادهراه شدن این میدان کهنسال و بافت پیرامون آن، فضای بسیار مناسبی برای رکابزدن در آن فراهم شده است. میدانی که روزگاری پر از غوغای تاختوتاز سوارکاران چوگانباز بوده، حالا با سوارکارانی از جنس دیگر روبهرو شده است. رکابزنانی که دور نقشجهان میگـردنـد و تـاریـخ ایـن مجموعه مهم را با نگاهی تازه مرور میکنند.
کتاب «چه وخدی بود» با تدوین و سرایش «حسن رشتیان»، مجموعه کاملی است ازآنچه میتوان در وصف گذشتههای اصفهان گفت؛ کتابی حاوی نزدیک به هزار و سیصد بیت اشعاری که سعی شده در وزن یکسان سروده و تنظیم شوند و وصف حالواحوال زیست پیوسته جهانشهر اصفهان باشند. در متن پیش رو نگاهی داریم به این کتاب ارزشمند که در سال 1400 توسط مرکز اصفهانشناسی و خانه ملل منتشر شده است.
رکابزدن در هر کوچه و خیابان اصفهان مانند رکابزدن در هزارتوی تاریخ است. حتی خیابانهایی که تازهساز و مدرنتر به نظر میرسند هم ریشههایی در تاریخ این شهر کهنسال دارند. خیابان عباسآباد یکی از همین خیابانهاست. گذرگاهی نود ساله با پیشینهای چهارصد ساله. این خیابان نامش را از ثروتمندترین و زیباترین شهرکهای صفوی اصفهان یعنی عباسآباد گرفته. شهری که شاه عباس برای مهاجران تبریزی در غرب اصفهان بنا کرد و خیلی زود تبدیل به شهرک طلایی پایتخت شد. شهرکی با خانهها و خیابانهای زیبا و اشرافی مسکن تاجران و ثروتمندان و درباریان صفوی. پُر از باغ و مادی و مدرسه و بازار و حتی نقارهخانه و مسجد جامع. پس دوچرخههای خود را زین کنید تا در یکی از محورهای تاریخی اصفهان رکاب بزنیم و به جستوجوی شهر گمشده عباسآباد برویم.
«اگر بهشت عدن در زمين خواهد بود، به زمين اصفهان باشد و گر بر آسمان است، برابر اصفهان است؛ به هرحال اصفهان نمودار بهشت است.» سخن را با این جملات یکی از فضلای اصفهان در کتاب راحهالصدور اثر محمد راوندی (۵۹۹ق.) آغاز میکنم که آقای حشمتالله انتخابی همواره در آغاز سخنانش در همایشها یا گردهماییها نقل میکند و نشانهای از عشق فزاینده او به اصفهان است.
اگر آثار و ابنیه تاریخی اصفهان زبان داشتند چه میگفتند؟! امروز چه حرفی برای گفتن داشتند و از دیروز چه میگفتند؟! «درددل آثار تاریخی اصفهان» عنوان مجموعه مطالبی به قلم نوروز جمشاد است که در سال 1344 در روزنامه اصفهان به چاپ میرسید. این مطالب حاوی دادههای بسیار جالب و ارزشمندی راجع به اوضاع شماری از آثار و ابنیه تاریخی اصفهان است که از زبان خودشان به قلم این طنزنویس نقل میشود. اصفهان بود که قلم طنز و زیبایی داشت او در دهه چهل و پنجاه، در روزنامههای اصفهان بهخصوص روزنامه «اصفهان» که به مدیریت امیرقلی امینی انتشار مییافت، قلم میزد و عموما مطالب طنز مینوشت.
آندره گدار که بود؟!
آندره گدار معمار فرانسوی است که در حدود سی سال در ایران زندگی و کار کرد. او سال 1260 خورشیدی در پاریس به دنیا آمد و در دانشکده هنرهای زیبای پاریس رشته معماری و باستانشناسی را انتخاب کرد و به اتمام رساند. او برای اولین بار در سال 1290 خورشیدی به منطقه خاورمیانه آمد و هدف از این سفر حفاری در سامرا بود. با روی کارآمدن دولت پهلوی، انحصار فرانسه در کاوشهای باستانشناسی ایران به اتمام رسید. بر طبق قرارداد جدید، دولت ایران تعهد داد که یک متخصص اداره اشیای عتیقه زیرخاکی از فرانسه به مدت پنج سال استخدام کند. به همین منظور از آندره گدار در سال 1308 خورشیدی درخواست شد تا برای سازماندهی و مدیریت بخش باستانشناسی ایران به این کشور سفر کند. وی در این سفر پیشنهاد اداره موزه وزارت معارف را دریافت کرد و همچنین مدیریت ادارهکل باستانشناسی ایران را برعهده گرفت.
اصفهان بهشتی بود که در عصر قاجار به واسطه بیتوجهی و کینه نسبت به صفویه که این قدر در میان مردم اعتبار داشت، بهطور عمد ویران گردید. انگیزه این ویرانی حرص بود یا عداوت، یا مخلوطی از هر دو، کسی بهدرستی نمیداند، اما حاصل این فرایند آنکه آثار و عمارات با شکوهی مانند آیینهخانه، نمکدان و هفتدست اکنون وجود خارجی ندارند. در این متن نگاهی به این فاجعه میاندازیم:
امروز نهمین سالگرد ثبتجهانی مسجد جامع عتیق اصفهان در فهرست میراث جهانی بشر است؛ روزی مهم برای ایران، برای اصفهان و برای بنایی که فخر معماری اسلامی دوران مختلف تاریخی محسوب میشود. امروز و هفته پیش رو را برای دیدار با مسجدجامع غنیمت بشمارید. شناخت دقیق این بنای مهم تاریخی بر همه مسئولان اصفهان واجب است؛ میراثی که باید بارها در زمانهای مختلف از زوایای گوناگون ببینیدش تا به اهمیت و فقط بخشی از رازهای بیشمارش پی ببرید. نــــاگفتـــههـــای فـــراوانـی دربـــاره مسجدجامع عتیق اصفهان وجود دارد و پژوهشهای مختلفی که در این بنا انجام شده، هنوز نتوانسته شناخت همهجانبهای را از این میراث مهم در اختیار ما قرار دهد. پژوهشها همچنان ادامه دارند و جالب اینکه هر بار با شگفتیهای بیشتری در تاریخ مسجد جامع عتیق اصفهان روبهرو میشویم. برخی از مهمترین و اساسیترین نکاتی که باید همه ما اصفهانیها و ایرانیان علاقهمند به میراث فرهنگی بدانیم، در ادامه این متن ذکر میکنم.
بیش از 50 سال قبل و از بخت خوب یک جوان آذری خوشذوق با تحصیلات عالیِ بهروز در آلمان و تجربههای منحصربهفرد جهانگردی در آن زمان، اصفهان را برای ماندن و همیشهماندن انتخاب کرد تا روزهای تازهای را در سرنوشت شهری ثبت کند که حالا موطن اوست. در اواسط دهه چهل، رشته جغرافیا بهتازگی از تاریخ در دانشگاه اصفهان تفکیکشده بود و دکتر جوان مؤسس، مدیر، استاد و همهکاره این رشته تازهتأسیس در دانشگاه شد؛ البته سنگینی مسئولیت و یکهبودن در انجام آن نهتنها او را ناامید نکرد که به تلاشی شبانهروزی برای تأسیس گروه جغرافی و هر چه قویترشدنش منجر شد.گروه جغرافیا خیلی زود جان گرفت و کلاسهای پرشور استاد، دانشجویان را روزبهروز افزون کرد.
آیــا مــوزهگــردی در اصفــهــان حــوصلهســربر است؟! میتواند نباشد! چرا که این روزها شاهد جریانی در تغییرات موزهای هستیم که شاید بتوان از آن بهعنوان پوستاندازی تدریجی و آرام موزههای اصفهان نام برد. سردمدار این جریان هم «موزه موسیقی اصفهان»، «موزه مردمشناسی ارامنه جلفای نو» و «گنجینه موسیقی ارمنیان جلفای نو» بودند؛ موزههایی که به سمت تعاملیشدن، تولید و ارائه متنوع و چندرسانهای اطلاعات و ارتباط بیشتر با مخاطبان پیش رفتند. یکی از شواهد این جریان هم این است که به تازگی نام شش موزه استان اصفهان در فهرست برترین موزههای کشور به انتخاب ایکوم (کمیته ملی موزههای ایران) منتشر شده است.