آیت‌الله محمدرضا نجفی؛ شخصیتی تأثیرگذار بر امام خمینی(ره)

حافظ حوزه اصفهان

در میان اسـتادان امام خمینی (ره) نام سه اسـتاد اصفهانـی دیـده می‌شـود کـه هـر یک به‌نوعی در شخصیت علمی امام(ره) مؤثر هسـتند.

تاریخ انتشار: ۱۲:۱۲ - شنبه ۵ آبان ۱۴۰۳
مدت زمان مطالعه: 8 دقیقه
حافظ حوزه اصفهان

به گزارش اصفهان زیبا؛ در میان اسـتادان امام خمینی (ره) نام سه اسـتاد اصفهانـی دیـده می‌شـود کـه هـر یک به‌نوعی در شخصیت علمی امام(ره) مؤثر هسـتند. در درجـه نخسـت بایـد از آیـت‌الله محمدعلـی شـاه‌آبادی نـام ببریـم. امـام به‌کرات با عبـارت «روحـی لـه الفـدا» از او یاد می‌کنـد. شـخصیت دیگـر، آیـت‌الله سـید محمدصـادق خاتون‌آبادی اسـت که گفته می‌شـود وقتـی می‌خواهـد راهـی اصفهـان شـود، امام (ره) در بدرقه ایشـان اشـک می‌ریزند. امـا نفـر سـوم، آیـت‌الله شـیخ محمدرضـا نجفـی اسـت کـه در مقطعـی چندماهه امـام از درس ایشـان در قـم بهره می‌برنـد؛ درسـی کـه بنـا بـر شـواهد و آثـار بسـیار بـر حضـرت امـام مؤثـر بـوده اسـت. بـه بهانـه ایـن تأثیـر دربـاره شـخصیت و جایـگاه علمـی شـیخ محمدرضـا نجفـی بـا حجت‌الاسلام مهـدی باقـری سـیانی بـه گفت‌وگـو نشسـتیم. باقـری سـیانی ازجملـه پژوهشـگران و رجال‌شناسـان برجسـته کشـورمان اسـت. او در زمینه تصحیـح و انتشـار آثـار علامـه شـیخ محمدرضـا نجفی تلاش‌های قابل‌تقدیری داشته است.

امـام خمینـی (ره) چگونـه بـا آیـت‌الله شیخ محمدرضا نجفی آشنا شدند؟

حـوزه علمیـه قم بـه همـت آیـت‌الله شـیخ عبدالکریـم حائـری یزدی تأسـیس شـد؛ حـوزه‌ای کـه توانسـت بسـیاری از فضلا و علمـا را تربیـت کنـد. در ابتـدای دوره پهلـوی اول جمعـی از علمـای اصفهان به رهبری حاج‌آقا نورالله نجفی در اعتـراض بـه حکومـت راهی قم شـده و آنجا متحصن می‌شـوند. مرحـوم حائری از زمـان نجـف و کربلا شـیخ محمدرضا نجفـی هـم‌درس و هـم‌مباحثـه بودنـد و شـناخت کاملـی از هم داشـتند. او از شـیخ محمدرضـا کـه ازجمله علمـای مهاجـر اصفهان به قم بـوده، درخواسـت می‌کند درسـی را شـروع کننـد. وقتـی آیـت‌الله نجفـی درس خـود را شـروع می‌کننـد، همـه شـاگردان مرحـوم مؤسـس حائـری در ایـن درس شـرکت می‌کنند؛ بـرای همین، نـام بزرگانی چون امـام خمینـی، آیـت‌الله سـید محمدرضـا گلپایگانی، آیت‌الله شهاب‌الدین مرعشی نجفـی و آیـت‌الله سـید احمـد خوانسـاری در میـان شـاگردان شـیخ محمدرضـا نجفی دیده می‌شـود. البته آیت‌الله شیخ محمدعلـی اراکـی در ایـن درس شـرکت نمی‌کنند؛ زیرا همـواره در کنار اسـتاد خود مرحـوم مؤسـس بوده‌انـد. پـس در ایـن درس بسـیاری از بـزرگان و فضلا شـرکت می‌کننـد کـه یکـی از ایـن شرکت‌کنندگان مسـتمر امـام خمینـی بوده‌انـد.

امـام خمینـی(ره) از ایـن اسـتاد خـود تأثیراتـی هـم پذیرفته‌انـد ؟ آیـا شواهدی در این باره وجود دارد؟

امـام خمینـی از شـیخ محمدرضـا نجفـی اجازه روایتـی دریافت می‌کننـد. تعبیراتی کـه حضـرت امـام دربـاره ایشـان بـه کار می‌برند، تعبیـرات فوق‌العـاده عجیبـی اسـت. من این تعبیرات را درباره شخص دیگـری در سـخنان امـام ندیـده‌ام. ایـن تعبیـرات در ابتـدای کتـاب «چهـل حدیـث» این‌گونه آمـده اسـت: أخبرنـی أجـازة، مکاتبـة و مشـافهة عدة مـن المشـایخ العظـام و الثقـات الکـرام منهـم الشیخ العلامة المتکلـم الفقیـه الأصولـی الأدیـبّ المتبحـر الشیخ محمدرضا؛ یعنـی برخی از بـزرگان بـه مـن اجـازه نقـل روایـت و حدیـث داده‌انـد؛ هـم به صـورت کتبـی و هـم به صـورت شـفاهی. یکـی از آن بـزرگان، شـیخ محمدرضـا نجفـی اسـت.

امـام خمینـی دربـاره مرحـوم آیـت‌الله شـیخ محمدرضـا نجفـی ایـن تعبیـرات را دارد: «العلامـه»، «المتکلـم»، «الفقیـه»، «الاصولـی» و «الادیـب المتبحر». تعبیـر بـه علامـه، متکلـم، فقیـه، اصولـی و ادیـب چیره‌دسـت دارنـد. مـن در کلام امـام راحـل، چنیـن تعبیرهایـی را دربـاره شـخص دیگـری ندیـدم.

آیا در نظرهای فقهی و معرفتی هم ردی از تأثیرگـذاری شـیخ محمدرضـا نجفی بر امام(ره) دیده می‌شود؟

نه تنهـا در ایـن مـوارد، بلکـه حضـرت امام در درس‌هایـی هـم کـه دارنـد، یعنـی در مـواردی کـه از ایشـان به‌صورت مکتـوب باقی مانـده اسـت، می‌بینیـم کـه نـگاه ویـژه‌ای بـه آیـت‌الله شـیخ محمدرضـا نجفـی دارنـد؛ مثلا در مکاسـب محرمـه در بحـث ربـا، مطلبـی از ایشـان نقـل می‌کنـد و نظـر ایشـان را می‌پذیـرد. در بحـث غنـا همین‌طور. در اصـول فقـه در بحـث حقیقـت و مجـاز، می‌فرمایند مـا رأی ایشـان را قبـول داریـم. البتـه ایـن مطلـب کـه امـام خمینـی چگونـه مطالب را رد یا تأیید می‌کنند و درنهایت نظری را بـه نحـوی می‌پذیرنـد، روشـی تخصصی دارد که در این فرصت به‌صورت عمومی مجـال توضیـح آن نیسـت.

آیا از بزرگان و غیر از شاگردان شیخ محمدرضـا اشـخاص دیگـری هـم بوده‌انـد کـه دراین‌باره گفته‌ای داشـته باشند؟

تعبیرهایـی هـم مرحـوم مؤسـس حائـری دربـاره شـیخ محمدرضـا نجفـی دارنـد کـه بـه نظـر مـن ایـن تعبیرهـا هـم مؤثـر بـوده تـا مرحـوم امـام حضـور در درس ایشـان را مغتنـم بشـمارند. ایـن تعبیرهـا، تعبیرهـای بسـیار بلنـدی اسـت. مرحـوم مؤسس حائری در جایی گفته‌اند: «شیخ محمدرضـا اگـر ذی‌فنـون نبـود، شـیخ مرتضـی انصـاری زمـان مـا بـود.» ایـن تعبیـر بـه آن معناسـت کـه او در رشـته‌های مختلـف تبحـر دارد و ا گـر در یک رشـته تمرکز می‌کـرد، شـخصیت اول زمـان خـودش می‌شـد.

اگـر بخواهیـم نمونـه‌ای مشـابه آن مثـال بزنیـم، می‌توانیم بگوییـم شیخ بهایی این‌گونه بوده است؟

شـیخ بهایی این‌گونه بـوده اسـت. هنگامی که آثار شـیخ بهایی را می‌بینیم، متوجـه می‌شویم در هـر عرصـه‌ای شـیخ بهایی وارد شـده حـرف اول را زده اسـت. مرحـوم شـیخ محمدرضـا نیـز همین‌گونـه اسـت.

می‌دانیم که در سال‌های ابتدایی قرن چهاردهم شمسی حوزه علمیه اصفهـان دچـار افتـی می‌شـود؛ یعنـی زمانی که رضاشاه قواعد شبه‌مدرن خـود را در ایـران حاکم می‌کند. رسـالت سیاسی اجتماعی شـیخ محمدرضـا نجفـی در ایـن دوران چـه بوده است؟

مـن تاریخچـه ایـران از 1300 تـا 1325 بـه مـدت ربـع قـرن، یعنـی در زمـان تسـلط رضاخـان را بررسـی کـردم. در ایـن مقطـع نقـش چنـدنفـر بسـیار ممتـاز اسـت. یکـی از ایـن افـراد، مرحـوم آیـت‌الله شـیخ محمدرضـا نجفـی و مسئله حفـظ حـوزه اصفهـان اسـت. حـوزه علمیـه اصفهـان، حـوزه‌ای بسـیار کهـن اسـت. ایـن حـوزه را بـا بـزرگان زمـان صفویـه می‌شناسیم؛ امـا اگـر بـه عقـب برگردیـم، متوجـه می‌شـویم از همـان زمانـی که مسـلمان‌ها وارد اصفهـان شـدند، شـخصیت‌های تأثیرگـذاری اصفهـان دارد کـه نامشـان در طـول تاریـخ مانـده اسـت. تـا پیـش از بـر سـرکارآمـدن رضاخـان، حـوزه علمیـه اصفهان دوران اوج و شـکوفایی را سپری می‌کنـد. رضاخـان قصـد دارد بسـاط حوزه‌هـا، ازجملـه حـوزه اصفهـان را جمـع کنـد. در ایـن زمـان اسـت کـه می‌بینیـم مرحوم شـیخ محمدرضا نجفی به‌عنوان شـخصیتی کـه جامـع اسـت؛ یعنـی فقیـه و اصولـی اسـت، ادیـب اسـت و بـه علـوم و مقتضیات زمان هم آ گاه است، به همـراه علمای دیگـر، حـوزه اصفهـان را حفـظ می‌کننـد؛ اگرچه مـا بـزرگان دیگـر را در کنـار شـیخ محمدرضـا می‌بینیـم.

ایشـان وارد مسـائل اداری و مالـی حوزه نمی‌شوند؟

نمی‌شوند؛ اما با شـاگردپروری و بـا دادن اجـازات حوزه اصفهـان را حفـظ می‌کنند.

دربـاره اجـازات ایـن بحـث هـم وجود دارد که ایشان برای آنکه تعداد نفراتی که لباس روحانیت می‌پوشند زیاد شـود، در اجازه دادن آسـان‌گیری می‌کردند. می‌دانیـم کـه در مقطعـی از زمـان، حکومـت پوشـیدن لبـاس روحانیـت را ممنـوع می‌کند و در اصفهـان فقـط بـه کسـانی کـه از بزرگانی مانند شیخ محمدرضا اجازه داشـته‌اند، مجـوز اسـتفاده از لبـاس روحانیت را می‌داده‌اند.

ایـن شـیوه در آن زمـان خـاص تنهـا به‌وسیله ایشـان دنبـال نمی‌شـده اسـت؛ در نجف مرحوم آیت‌الله سـیدابوالحسـن اصفهانـی، آقـاضیاءالدین عراقی و شـیخ محمدحسـین کاشـف‌الغطا را داریـم. در قـم مرحـوم مؤسـس حائـری را داریـم و در اصفهـان شـیخ محمدرضـا. ایـن بزرگـواران همـه دست‌به‌دسـت هـم دادنـد تـا آن برنامـه‌ای را کـه رضاخـان بـرای نابـودی حوزه‌هـای علمیـه دارد، برهـم بزننـد. شـیخ محمدرضـا نجفـی بـا دو عمـل ایـن مهـم را دنبـال کـرد: بـا شـاگردپروری و دیگـری، دادن اجـازات. البتـه اجـازات ایشـان بی‌حساب‌وکتاب نبوده اسـت. برای هرکسـی تعبیـر خاصی بـه‌کار می‌برده‌اند. تعـدادی از افـرادی که از بـزرگان یادشـده اجـازه اجتهـاد گرفتند، بعدهـا صاحـب توضیح‌المسـائل و رسـاله شـدند. نمی‌توانیـم بگوییـم هرکسـی کـه از ایـن بـزرگان اجـازه دارد، بـرای حفـظ لبـاس بـوده اسـت. البتـه نمونه‌هایـی از اجـازه بـرای حفـظ لبـاس داشـته‌ایم؛ امـا ایـن نمونه‌هـا بسـیار محـدود بوده‌انـد و شاگردان ایشـان ازلحاظ علمـی ممتـاز بوده‌انـد.

چـه دلیلـی داشـت کـه ایشـان بـه سـمت نـگارش کتـاب نقـد فلسـفه داروین بروند؟

حقیقتا نگارش چنین کتابی را می‌توانیم به‌عنـوان برگـی زریـن در حیـات علمـی شـیخ محمدرضـا نجفـی بررسـی کنیـم. آن را می‌تـوان در حـوزه دفـاع از عقایـد دانست؛ آن‌هم نه‌تنها اعتقادهای شیعی یا اسلامی، بلکه کل کسانی که خودشان را موحـد می‌داننـد و به‌نوعـی معتقـد بـه توحیـد هسـتند، بهره‌منـد از ایـن نقـد هسـتند؛ زیرا هنگامی‌که دارویـن فرضیه خود را مطرح کرد، بحثش در کشـورهای مختلـف، ازجملـه مناطـق عربـی ماننـد مصر هـم جلو رفـت و جالـب آنجاسـت که از دانشـمندان و ناموران عرب هیچ‌کسـی پیش‌قدم نشـد کـه جوابـی بنویسـد.

آن کسـی کـه جـواب داد و محکـم هـم جـواب داد، مرحـوم شـیخ محمدرضـا نجفـی اسـت. بـرای همیـن می‌بینیـد زمانـی کـه آیـت‌الله شـیخ محمدرضـا نجفـی فـوت می‌کننـد، در مصـر بـرای ایشـان جلسـه فاتحـه می‌گیرنـد؛ یعنـی در ایـن کتـاب از اعتقادهـای دینـی دفـاع شـده اسـت و همـه ادیـان بـه یـک نوعـی مدیـون شـیخ محمدرضـا نجفـی هسـتند. ایشـان گوشـه‌ای از اصفهـان هسـتند؛ امـا بـا زبان و قلـم عربـی بسـیار زیبـا جـواب دارویـن را می‌دهند؛ آن‌هم نـه فرضیـه را بلکـه کلا فلسـفه دارویـن را زیـر سـؤال می‌برند.

ایـن کتـاب تـا چـه محـدوده‌ای تأثیرگـذار بـوده اسـت؟ دکتر حامـد ناجی در پیشـگفتار خود بر این کتاب نوشـته اسـت کـه حاج‌آقـا روح‌الله خمینـی ایـن اثـر را تدریـس می‌کـرده است.

این کتـاب در نقاط مختلف جلـو می‌رود. بعدها دیگران در جهان اسلام نقـد دوم و سـوم را بـر دارویـن می‌نویسـند؛ امـا اولیـن کسـی که به‌طورجدی دسـت‌به‌قلم شـد، شـیخ محمدرضـا نجفـی بـود. از ایـن کتـاب بسـیار خـوب اسـتقبال شـد. مرحـوم امـام خمینـی هـم کتـاب را ترویـج کردنـد.

ایـن کتـاب اخیرابـه فارسـی ترجمـه و بـا اسـتقبال هـم روبـه‌رو شـده است. بایـد دقـت کنیـد کـه نه‌فقط مسـلمانان، بلکه یهودیان و مسـیحیان هم بهره‌مند از ایـن تلاش علمـی هسـتند. ابعـاد ایـن مسـئله بسـیار فراگیـر بـوده اسـت. اینکـه الازهـر بـرای یـک عالـم شـیعه مراسـم بگیـرد، مطلـب بسـیار مهمـی اسـت و نشـان‌دهنده عمـق تأثیرگـذاری ایـن کتـاب و وسـعت شـخصیت آن مرحـوم اسـت.

فرمودیـد امـام خمینی(ره) لقـب ادیب را درباره ایشان به‌کار برده‌اند.

درباره مقـام ادبی ایشـان باید به آثارشـان در حـوزه ادبیـات عربـی اشـاره‌ای داشـته باشـیم. ایـن آثـار چـاپ و معرفی‌شـده اسـت. «السـیف الصنیـع لرقـاب منکـری علـم البدیـع» و «اداء المفـروض فـی شـرح ارجـوزه العـروض» هـر دو به همـت جناب حجت‌الاسلام مجید هادی‌زاده تحقیق و نشر شد و من هم این دو را در دو مقاله در مجله «آیینه پژوهش» معرفی کـردم. توضیحات مفصلـی آنجـا آمـده اسـت و می‌شـود مـورد مراجعـه قـرار بگیـرد.

نکته دیگـر آنکـه، یـک اثـر هرچنـد از حیث علمی قوی باشد، اگر از بعد ادبی ضعیف باشد، مورداستقبال قرار نمی‌گیرد؛ یعنی آثار ایشـان که با اسـتقبال روبه‌رو شـد، آن بعد قوی‌بودن ایشـان در ادبیـات عرب را نشـان می‌دهد.

ریشه این قوت ادبی کجاست؟

جایـی دیـدم از ایشـان سـؤال شـده اسـت شـما چگونـه شـعر عربـی را این‌قدر زیبـا می‌سـرایید کـه تشـخیص آن سـخت اسـت؛ یعنـی متوجـه نمی‌شـویم کـه ایـن شـعر را کـدام شـاعر عـرب در کـدام قـرن سـروده اسـت. جـواب می‌دهند کـه مـن در نجـف چشـم بـه جهـان گشـودم و در آن شـهر تـا ده‌سـالگی بـزرگ شـدم. ایـن هـم نکتـه مهمی اسـت کـه بایـد بـه آن توجـه کـرد.

آیـا بانـو امیـن هـم شاگرد ایشـان بوده‌اند؟

بلـه؛ اجـازه مفصلـی هـم از جانـب آیت‌الله شـیخ محمدرضـا نجفـی بـرای بانو امیـن صادرشده و نـام آن «الاجـازه الشـامله للسـیده الفاضلـه» اسـت.

اجـازه دهیـد در فرصـت پایانـی نگاهی به یکی از آثار ایشـان که درباره رد بهائیت است، داشته باشیم.

از کارهـای فوق‌العـاده ارزشـمندی کـه آیـت‌الله شـیخ محمدرضـا نجفـی انجـام داد، رسـاله‌ای اسـت کـه در رد بهائیـت می‌نویسـند. ایـن کتـاب توسـط کسـی نوشـته می‌شـود که «وقایة الاذهـان» را در اصول نوشته و صاحب آرای فقهی است؛ امـا هنگامـی کـه می‌بینـد عقایـد مـردم جامعـه در حال خطر اسـت، دسـت‌به‌قلم می‌شود و بـا بیانـی روان، کتابـی در رد بهائیـت می‌نویسـد.

نام این اثر «گوهر گران‌بها در رد عبدالبها» اسـت. خـدا توفیـق داد سـال پیـش ایـن اثـر منتشـر شـد. ایشـان در آن کتـاب اندیشـه‌های بهائیت را با زبانی علمی که قابل‌فهم بـرای عمـوم اسـت، بـه چالـش می‌کشـد.

بسـیاری از شخصیت‌های مطـرح و تأثیرگـذار معاصـر، کسـانی هسـتند کـه افتخار می‌کنند مـا در درس آیت‌الله شـیخ محمدرضـا نجفـی شـرکت داشـته‌ایم. یکـی از کسـانی کـه در ایـن درس شـرکت کرده‌انـد، پـدر آیـت‌الله شـبیری زنجانـی هسـتند کـه همیـن الان تقریـرات درس شـیخ محمدرضـا نجفـی بـه قلـم ایشـان موجود است. سال‌ها قبل این کار را بنده چـاپ کـردم. از مرحوم آیت‌الله شیخ محمدرضا نجفی تعبیـر بـه «اسـتاد المراجـع» می‌شود. برخـی از شاگردان ایشـان بعدهـا بـه مقام مرجعیت تقلید رسـیدند؛ مانند آیات عظام امام خمینی، سید محمدرضا گلپایگانی، سید شهاب‌الدین مرعشـی نجفی، سید احمد خوانسـاری، حاج‌آقـا رضا مدنی کاشـانی، سـید علی علامـه فانـی و شـیخ محمدرضا طبسـی نجفـی.

از دیگـر شـاگردان ایشـان می‌تـوان از آیات سـید مصطفی صفایی خوانسـاری، شیخ حیدرعلی محقق، سید مصطفی مهدوی هرسـتانی، شـیخ محمدباقـر کمـره‌ای، شیخ عباسعلی ادیب حبیب‌آبادی، سید عطـاءالله فقیـه امامـی و شـیخ محمدرضا جرقویـه حائـری نـام بـرد. در کتاب‌های «تاریـخ علمـی اجتماعـی اصفهـان»، «قبیلـه عالمـان دیـن» و «احـوال و آثـار شـیخ محمدتقـی رازی نجفـی اصفهانـی و خاندانش» اسـامی بیش از یکصدنفر از کسانی که درس آیت‌الله شیخ محمدرضا نجفـی را شـرکت کـرده یـا از ایشـان اجـازه اجتهـاد و روایـت داشـته‌اند، آمـده اسـت. در اصفهـان نیـز وجـود ایشـان باعـث شـد حـوزه علمیـه اصفهـان حفـظ شـود. از میـان شـاگردان فـراوان ایشـان در حـوزه علمیـه اصفهـان می‌تـوان بـه بـزرگان زیـر اشـاره کـرد:

میـرزا محمدابراهیـم نـواب، سـید ابوتـراب مرتضـوی درچـه‌ای، میـرزا ابوالحسن قهی، شیخ ابوالقاسم اشراقی، شـیخ ابوالقاسـم نورایـی سـدهی، سـید احمـد مقـدس بیدآبـادی، سـید اسـدالله مسـتجاب‌الدعواتی، شـیخ احمـد فیاض سـدهی، شـیخ اسـماعیل گـزی، سـید اسـماعیل هاشـمی، شـیخ اسـماعیل کلباسـی، شـیخ امـان‌الله کوجانـی، حـاج امیـر آقـا فلاورجانـی، سـید محمدباقـر آیت‌اللهی، شیخ محمدباقر نجفی، شیخ محمدباقـر کمـره‌ای، سـید محمدباقـر رجــایـــی، شـیــخ مـحمـدبـاقــر امـیـنــی نطنـزی، سـید جلال‌الدیـن فارقلیطـی، شـیخ محمدجـواد اصولـی فریدنـی، سـیدحسـن علـوی خوراسـگانی، سـید حسـن مـدرس هاشـمی، شـیخ محمدحسـین فاضـل کوهانـی، شـیخ محمدحسـین شـریعت هرنـدی، سـید محمدحسـین مهـدوی اردکانـی، سـید حسـین موسـوی بیدآبادی، شیخ حیدرعلی صلواتی، شیخ داود مصاحبـی نائینـی، سـیدمحمدرضـا خراسـانی، شـیخ مصطفـی ارسـطویی، شـیخ نورالدیـن اشـنی قودجانـی و شـیخ هبـةالله هرنـدی.