تعاریف متعددی درباره «شهر سالم» و مؤلفههای آن شکل گرفته تا به دنبال آن الگو و ساختاری برای تأمین سلامت شهرها ارائه شود و در دسترس مدیران شهری قرار گیرد؛ ساختاری که در آن نه فقط متولیان و مدیران شهر بلکه شهروندان نیز سهم قابل توجهی دارند.
امروزه با افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی و در پی آن تسریع ساختوسازهای خارج از قــاعــده و همچنین بیتوجهی به بازآفرینی بافتهای تاریخی و فرسوده در برخی مراکز شهری، این بــخـشها به حوزههایی ناامن برای زیستن تبدیل شدهاند.
از دیدگاه لینچ، محیط شهری مطلوب محیطی است که در آن به پدیدههایی چون دسترسی به فعالیتها، فضاها، خدمات، اطلاعات و اماکن توجه شود و عدالت بین آحاد اجتماعی چون زنان، تناسب و سازگاری با الگوهای رفتاری و نقش آنها، انطباق محیط با توانایی های احساسی و ذهنی افراد و ساختارهای فرهنگی توجه کنند؛ از این رو فضای شهر مطلوب باید حامی نقشها و عملکردهای حیاتی، نیازهای بیولوژیک و توانایی زنان باشد و بقای همه آحاد اجتماعی از جمله زنان را ممکن کند. شهر سالم و مطلوب، جایی است که فضاهای عمومی آن دارای عملکرد بوده است و کارایی نیز داشته است. از این نظر، فعالیت در جایی رخ میدهد که پیشتر در آن رخ داده است و به وقوع پیوسته باشد.
از آن دوران که پیشرفتهای صنعتی و راهاندازی کارخانههای بزرگ و پرتولید، ملاک و معیاری برای رشدیافتگی و توسعه شهــرهـــــا بـهشـــمـار میآمد، دهـههـــا گذشته است. حالا مدتهاست که دودکشهای بلندقامت کارخانههای صنعتی از متهمان اصلی ایجاد مانع بر سر رشد شهرها محسوب میشوند و در زیر سایه سنگین مؤلفههایی همچون «حفاظت از محیطزیست»، «زیبایی بصری شهرها» و «حفظ سلامت جسمی و روحی شهروندان»، بهعنوان متر و معیارهای اصلی حفاظت از شهرها دانسته میشوند. ازسوی دیگر، امروز در شهرهای بزرگ جهان که مدتهاست از تبوتاب صـنـعـتگــرایــی مـحـض رهــا شــده و راهکارهای دیگری را بهعنوان منابع سرشار درآمدی برای خود برگزیدهاند، حفظ شهرها در قالب بافتهای سنتی و تاریخی، تأمین امنیت و نظافت و تضمین سلامت آنها بهعنوان ارکانی مهم در راستای توسعه گردشگری پـایـدار شنـاخـتـه میشوند.