ماندگار
تعطیلات، تکلیفات و تکلفات!
۱۱:۲۱ - پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۲

تعطیلات، تکلیفات و تکلفات!

دومین باری که از کلاس اخراج شدم، مربوط به تکالیف عید بود (اولین بار به این یادداشت مربوط نبود!) بیست سال پیش از امروز، وقتی پایه دوم دبیرستان‌ نظام قدیم بودم …

هیچ ربطی به من ندارد!
۱۱:۳۳ - شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲

هیچ ربطی به من ندارد!

بر منکرش لعنت! حتما همین‌طور است آقاپسر نوجوان! اکثر کارهای مفید، به ویژه اگر برای جمع هم مفید باشد، با چنین جمله‌ای از سمت برخی از شما نوجوانان روبه‌رو می‌شود.

مجلس شورای اسلامی مدرسه
۱۰:۴۹ - چهارشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۲

مجلس شورای اسلامی مدرسه

اولش که رأی‌گیری اعضای شورای مدرسه انجام شد فکر نمی‌کردیم رَکب بخوریم. بچه‌ها چنان با اشتیاق نامزد شدند و با هم رقابت کردند که به فکر افتادم چند کرسی اضافه کنم اما دست آخر منصرف شدم.

کارهای خیلی عمیق در دهه فجر مدرسه!
۱۰:۵۵ - دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲

کارهای خیلی عمیق در دهه فجر مدرسه!

از یک ماه پیش شروع شـده بــود. گاهی در نشست شورای مدرسه کسی چیز جدیدی به ذهنش می‌رسید و دوباره بحث شروع می‌شد؛‌ حالا که ماه بهمن آمده و بازارش داغ‌تر هم شده.

تحول را از دانش‌آموز آغاز کنیم
۱۱:۴۰ - سه شنبه ۳ بهمن ۱۴۰۲

تحول را از دانش‌آموز آغاز کنیم

این جمله می‌تواند دو معنا داشته باشد …

و ناگهان تمام می‌شوم!
۰۹:۴۲ - یکشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۲

و ناگهان تمام می‌شوم!

گرم و بالبخند، مثل هر صبحِ شنبه با مدیر سلام و علیک کردم. دست داد امام چیزی پشت نگاهش بود که توجهم را جلب کرد.

تا وقتی پرسش هست چه نیازی به تدریس پاسخ؟!
۰۹:۳۱ - پنجشنبه ۱۴ دی ۱۴۰۲

تا وقتی پرسش هست چه نیازی به تدریس پاسخ؟!

سرش را روی میز می‌گذارد و می‌خوابد؛ آن‌هم نه در کلاس، بلکه در دفتر منِ معلم راهنما.

عزت‌زیاد آقازاده!
۰۹:۰۱ - یکشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۲

عزت‌زیاد آقازاده!

دوره می‌افتاد و به همه می‌گفت اگر مشکلی که داشت هر چه زودتر حل نمی‌شد. حق هم داشت که ناراحت باشد. بنده خدا که بنده هرکس و ناکس نیست که بشود به او هر چیزی گفت. معلم هم شاید کم و زیاد او را سر کلاس دیده باشد اما دلیل نمی‌شود کم و زیاد او را سر کلاس بگوید!

ماجرای انتخاب در مدرسه
۱۳:۵۴ - سه شنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۲

ماجرای انتخاب در مدرسه

ماجرا از آنجا شروع شد که مدرسه تصمیم گرفت دست دانش‌آموزان را بازتر بگذارد و چه ظرفیتی بهتر از گروه‌ها برای این کار؟ کدام کار و چرا گروه‌ها؟ تا آقاسید، نانوای محله ما، خمیرش را به عمل بیاورد، من هم محتوایم را بار گذاشته‌ام.

سه پایه برای گروه پایدار
۱۳:۰۶ - سه شنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۲

سه پایه برای گروه پایدار

«جاگیری مناسب، علم و تعهد به وظایف در کنار انعطاف‌پذیری!» این را به دانش‌آموزانی گفتم که یک بار گروه تشکیل داده بودند و دست از پا درازتر برگشته بودند؛ چون آن گروهی که می‌خواستند نبود.

کارگروه وارسی کارِ گروهی
۱۴:۲۲ - شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۲

کارگروه وارسی کارِ گروهی

خدا از قدت بردارد و روی عقلت بگذارد. این ضرب‌المثلِ کمترشنیده‌شده را هرگاه می‌شنوم، یادم می‌افتد به دانش‌آموزانم یاد بدهم یادشان نرود که با من و همکلاسی‌های خود در یک کلاس درس می‌خوانند و این یعنی چند تهدید و چند فرصت.

کلاس بانشاط یا زنگ تفریح شاد؟
۱۲:۵۴ - سه شنبه ۷ آذر ۱۴۰۲

کلاس بانشاط یا زنگ تفریح شاد؟

صدای زنگ تفریح مدرسه همسایه ما گوش محله را کر کرده. نه خود زنگ؛ آن که چند ثانیه بیشتر نیست. صدای موسیقی پرهیجانی که در طول زنگ تفریح پخش می‌شود را می‌گویم.