به گزارش اصفهان زیبا؛ اولش که رأیگیری اعضای شورای مدرسه انجام شد فکر نمیکردیم رَکب بخوریم. بچهها چنان با اشتیاق نامزد شدند و با هم رقابت کردند که به فکر افتادم چند کرسی اضافه کنم اما دست آخر منصرف شدم.
همینها معلوم نبود بعد از تکیه زدن به کرسی شورا چه دست گلی به آب بدهند و بعدا مشخص شد نگرانی من کاملا به جا بود. امیرعلی و محمد و علی از یک پایه، ابوالفضل و مهدی از پایهای دیگر و سیدهادی و ماهان از پایه نهم توانستند از خیل عظیم نامزدها قد برکشند و هفت خوان تبلیغات دوروزه را پشت سر بگذارند.
حالا زمان تقسیم مسئولیت میان خودشان بود هر کدام یک کمیسیون را دست گرفتند؛ کمیسیونهایی که از وزرای سه پایه در یک موضوع مشترک تشکیل میشد: علم و فناوری، ورزش و جوانان، فرهنگ، گردشگری، دادگستری و اقتصاد هر کمیسیون جلسات جداگانه دارد و طرح خود را در شورای دانشآموزی به تصویب میرساند تا عضو مرتبط به همراه مصوبه مکتوب در شورای دبیرستان که از کادر مدرسه تشکیل شده حاضر شده و مصوبه شورا به یک آییننامه اجرایی تبدیل شود.
یک کمیسیون و دو شورا! شورای دبیرستان (کادر)، شورای دانشآموزی و کمیسیون وزرا؛ ساختار پیچیدهای است اما مشکل اصلی این نیست. مشکل این است که ما فکر کردیم رقابت تمام شده ولی شروع شده بود! رقابت برخی برای کار و رقابت بعضی دیگر برای تنبلی! نوجوانی سنی است که فرد با پدر و مادر خود نیز که سالها همراه و همدل بوده به اختلاف نظر میرسد و میخواهد یک «خود» برابر «دیگری»ها عَلم کند.
حالا تصور کنید این «خود» باید جایگاه خود را نیز به عنوان یک مسئول به اثبات برساند و نمیداند اگر در عمل دچار خطا شود چه اتفاقی در این شرایط میافتد؟ قطعا برخی از برندگان انتخابات بیصلاحیتی خود را در جلسات نشان میدهند و برخی دیگر نیز وقتی نوبت به اجرای یک طرح برسد دچار خطا میشوند. این شرایط کادر مدرسه را در یک دوراهی دشوار قرار میدهد:
– با کنار گذاشتن او ممکن است برچسب «ناتوانی» را بر پیشانی او بزنند؛ برچسبی که شاید واقعاً حق او نباشد و از برکندن آن ناتوان باشد و بماند. شورا فقط برای کار نیست؛ برای یادگرفتن کار هم هست.
– گزینه دوم آن است که او را نگه دارند که در این صورت، مجلس شورای اسلامی مدرسه (!) برای اعضای آن و دانشآموزانی که ناظر عملکرد آن هستند فرسایشی و خستهکننده میشود.
این دوراهی چیزی شبیه انتخابهای سخت شورای نگهبان است که معمولا در نظارت بر فرایند انتخابات بین بد و بدتر قرار میگیرد و هر کاری کند ممکن است انتقادها از سوی یک جبهه بلند شود.
راهی که به ذهن ما رسیده این است:
-پیشگیری: فکر میکردیم اگر در کادر مدرسه در جلسه شورا حاضر شوند و همه چیز را پیشبینی کنند، اعضا میتوانند یک برنامه را به خوبی اجرا کنند؛ اما این کافی نبود. پس تصمیم گرفتیم برنامهها را بعضا با مشارکت دو کمیسیون برگزار کنیم تا از این راه، همفکری و همکاری نوجوانان به نتیجه بهتری برسد.
ضمن اینکه از این راه، کار تشکیلاتی را در عمل یاد میگیرند و اخلاق تشکیلاتی (مَن مَن نکردن) را نشان میدهند. دومین راه پیشگیری این بود که اصلا تعدادی از برنامهها را کادر مدرسه اجرا کند و به دست شورا سپرده نشود. در واقع تعداد برنامههایی که شورا در هر ماه میتواند اجرا کند میزان مشخصی است و بیش از آن نمیتوان انتظار داشت؛ مثل خیل عظیم طرحها و لوایحی که پشت در مجلس شورای اسلامی مانده و نمایندهها حتی اگر نزدیک به سیصد نفر هم باشند، فرصت رسیدگی نمییابند.
– خوددرمانی: در مرحله بعد مجبور شدیم یکیدو تا از اعضای شورا را نسبت به عواقب رفتار خود باخبر کنیم؛ اینکه کرسی شورا به شخص دیگری که در انتخابات به عنوان علیالبدل مشخص شده واگذار میشود. بنابراین شخص مورد نظر و حتی سایر اعضا که چنین تهدیدی را حس میکنند، خودشان نوعی خوددرمانی را پیش گرفته و فعالتر میشوند؛ چیزی که در مجلس شورای اسلامی جایش خالی است و کمکاری چند نماینده، بقیه صاحبان کرسی را به دشواری میاندازد.
-کادردرمانی: اگر این تهدیدها کفایت نکند، شاید انگیزهبخشی از سوی کادر بتواند مشوقی برای تلاش بیشتر باشد؛ به ویژه برای مدرسهای که دانشآموزان از معلم راهنما برخوردارند و چه کسی بهتر از او که با زبان رفاقت، تکانی به جسم و جانِ بیتحرکِ عضو شورا بدهد. گاهی بهتر است کادردرمانی قبل از خوددرمانی انجام شود.
هنوز راجع به مرحله بعدی فکر نکردهایم. آیا برکناری قطعی یک عضو، به صِرف اینکه چون خوب کار نمیکند، نوعی تنبیه خواهد بود؟ میدانم تنبیههای قدیمی، الان غیرمجاز است و باید برنامهها را بر انگیزههای درونی سوار کرد. میدانم که تنبیه بیرونی، از مکتب رفتارگرایی برمیآید و الان آماج انتقادات است. اما اینکه او (عضو کمکار را عرض میکنم) نتیجه عمل خود را نبیند نیز خلاف اصول تربیتی است. بنابراین به علیالبدلها مژده دهید که دائما یکسان نباشد حال دوران؛ غم مخور!