به گزارش اصفهان زیبا؛ نمایش کارآگاهیجنایی «بازگشت شرلوک هولمز (نشانه انتقام)» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی بهزاد سیفی در حوزه هنری اصفهان به اجرا درآمد. سیفی تاکنون در ژانرهای جنایی و ماجراجویی آثار مختلفی اجرا کرده است؛ از جمله «جوخه حکم» (بر اساس «۱۲ مرد خشمگین»)، «هرکول پوآرو» و دو داستان از شرلوک هولمز. «نشانه انتقام» سری دوم شرلوک هولمز است که کارگردان بهعنوان بازیگر نقش اصلی در آن حضور دارد..
نمایشنامه این اثر اقتباسی از چهار داستان کوتاه و یک داستان بلند از نویسنده معروف، آرتور کانن دوئل است که بهزاد سیفی آن را در همان بستر کلاسیک داستانهای جنایی اروپایی بازنویسی و به یک نمایش صحنهای تبدیل کرده است.داستان شرلوک هولمز بهدفعات زیاد مورد استفاده هنرمندان مختلف در سراسر دنیا قرار گرفته و تاکنون چندین کتاب و فیلم سینمایی یا سریالی از روی آن ساخته شده است. هولمز، کارآگاه جنایی ماهر در سراسر انگلیس، شخصیتی چندپهلو دارد. در حالی که قهرمان است، یک ضدقهرمان و ضداجتماع متبحر هم هست.
او به دیگران کمک میکند، اما برای پیشبرد اهدافش از احساساتشان سوءاستفاده میکند. نارسیسیسم و ایگوی درونش آنقدر قوی است که بعد از دستگیری، نام کامل خود را میگوید تا دیگران روی فرزندانشان بگذارند.
تیغ دو لبه شکست یا پیروزی بر ژانر ماجراجویانه
وجود چندین اثر تصویری ساختهشده از این شخصیت و چالشها و تضادهای درونی کاراکتر اصلی، اجرای تئاتر را با مشکلهایی روبهرو کرده و مثل یک شمشیر دولبه عمل میکند: از یک سو، پیچیدگی کاراکتر که کارگردان برای تسهیل کار خود میتوانست داستان را به سمت یک کمدی سخیف بکشاند و از سوی دیگر، مخاطبی که از قبل با این شخصیت آشنایی دارد و حالا انتظارات زیادی از دیدن نمایش دارد؛ چرا که شخصیت هولمز باید به همان اندازه یا بیشتر از بازیگران انگلیسی برایش کشش داشته باشد تا رغبتی به دیدن تئاتر بکند.
موقع تماشای نمایش، سؤالی ذهنم را مشغول کرده بود که اگر هنرمندان غیرایرانی که در این زمینه فعالیت داشتند، این اثر را تماشا کنند، چه نظری خواهند داد؟ به نظرم حتی اگر بدون فهمیدن زبان فارسی این نمایش را ببینند، آنقدر نکات مثبت در صحنه وجود دارد که نفهمیدن زبان به چشم نمیآید.
اگر مهارت هنری باشد یک داستان را میتوان صدها بار شنید!
مهمترین دلیلی که این نمایش را متمایز و برجسته میکند، در بازی بازیگرانش نهفته است. باید قبول کرد که با وجود بازنویسی، این نمایش همچنان بر اصل خود پابرجاست و قصه جدیدی پیش روی مخاطب قرار نگرفته. اما دلیل جذابیت این نمایش برای مخاطب در نحوه و کیفیت ارائه آن است.بهزاد سیفی اولین قسمت هولمز را در سال ۹۶ کار کرده و در این زمان نسبتا طولانی تا الان، ارتباط عمیقی با شرلوک به دست آورد. به همین خاطر روی صحنه تئاتر خبری از سیفی نیست، بلکه ما فقط هولمز را میبینیم؛ همانقدر خیرهسر، کنجکاو، جسور و حتی طنز.
علاوه بر کارگردان، بازیگران هم در بطن نقشهایشان فرو رفتهاند و گویی بازیگران انگلیسیتبار روی صحنه هستند. شخصیتپردازی اعضای نمایش جداگانه صورت گرفته و کاراکترها دارای عمق با کوچکترین جزئیات شخصیتی و رفتاری بوده و مثل بسیاری از نمایشها همچون مترسکهای سر جالیز نیستند، بلکه هرکدام کارویژه خود را دارند.
کارگردان در انتخاب بازیگر از آشنایان قدیمی استفاده کرده و در نوشتن نمایشنامه، با توجه به بازیگران انتخابیاش، نمایشنامه را تغییر داده است.این همسویی متن با توانایی بازیگر، مهمترین دلیل بازیهای حسابشده است. بازیگران از لحن تُند صدا که گیرایی بالا دارد گرفته تا حرکات بدن و میمیک صورت، هماهنگ عمل میکنند. تنها ایرادی که از بازیگران میتوان گرفت، در شخصیتهای زن داستان است. آنها دچار نوعی اغراقزدگی در بیان عجز، انتقام و حتی گریه و زاری شده و به همین دلیل بار عمده نمایش را بر گردن مردان انداختهاند.
همه عناصر در کنار هم برای حضور هولمزی جدید
طراحی صحنه این نمایش بسیار ساده و متشکل از چند میز و صندلی ابتدایی است که با چند حرکت کوتاه میتوان استفادههای زیادی از آن کرد و آنها را از میز کار گرفته تا گاری یک کالسکه و حتی کوپه قطار درآورد. به دلیل ژانر ماجراجویانه داستان و وجود لوکیشنهای متعدد، این نوع صحنهپردازی بسیار کاربردی است.
موسیقی آرشیوی نمایش از سریالهای ساختهشده از شرلوک هولمز است و در کنار طراحی صحنه، لباس و گریم کلاسیک، متناسب با حال و هوای اثر است. اما موسیقی دچار سکتههایی است که بین موقعیت زنده وقفه میاندازد و یکدفعه قطع میشود.
فضای جنایی نمایش جای این را میدهد که پسزمینه با صدای کمی از موسیقی همراه باشد یا از موسیقی ساختهشده استفاده شود.طراحی پوستر شاید بزرگترین نقطه ضعف این کار در معرفی و تبلیغات اثر باشد. پوستر بیش از اندازه شلوغ است و از تصاویر زیادی استفاده شده که در نگاه اول غلطانداز به نظر میرسد و برای بیننده تداعی یک تئاتر بچگانه و ردهپایین است. اگر در بحث طراحی پوستر دقت بیشتری میشد، میتوانست به تنهایی معرف خوبی برای دیدهشدنش باشد.
اقتباس از نوشتههای خارجی؛ یک اپیدمی است یا یک رویکرد شخصی؟
وقتی به آثار بهزاد سیفی نگاه میکنیم، اکثر آنها آثار اقتباسی از ادبیات جهان، مخصوصاً اروپا، هستند. موضوع اقتباس در آثار دیگر هنرمندان اصفهانی هم دیده میشود.
دلیل انتخاب نمایشنامههای اقتباسی را از بهزاد سیفی جویا شدم و آن را بیشتر شخصی دانست تا یک موضوع عمومی. او در گفتوگو با اصفهانزیبا میگوید: «این موضوع به دلیل علاقه شخصی من است. من از کودکی فیلم و سریالهای کارآگاهی تماشا میکردم و شرلوک هولمز هم جز آنها بود. تصمیم گرفتم این علاقه کودکی را در بزرگسالی روی صحنه ببرم. سعی کردم شاهکارهای ادبی جهان را که قصهمحور هستند کار کنم؛ چون قصه آن چیزی است که برای مخاطب اهمیت دارد و همه به دنبال قصه هستند. جهانشمول بودن تئاتر برایم اهمیت دارد. در صحنه تئاتر با وجود امکانات کم میتوان دنیایی خلق کرد که به جز زبانش، در گوشهگوشه دنیا با آن ارتباط برقرار بشود.»
تئاتر ایران با رویکردی احتیاطی به سراغ چنین نمایشنامههایی میرود و پیگیری سوژههایی از این دست، برخلاف ظاهر ساده آن، میتواند چالشهای فراوانی به همراه داشته باشد.سیفی اشاره میکند: «تا جایی که اطلاع دارم، نمایش شرلوک هولمز اولین نمایش از هولمز است که دستکم در سالهای اخیر در ایران کار شده. نمایشنامه شرلوک هولمز یک را ترجمه کردم، اما در دومی خودم نمایشنامهاش را نوشتم.»
ادبیات انگلیس در صدر داستانهای جنایی دنیا
کارگردان شرلوک هولمز تنها یک اقتباس از نوشتههای ایرانی دارد که آن داستانی از ایرج پزشکزاد است. او اظهار میکند که نقدهای زیادی بر آن شده که چرا از داستانهای ایرانی اقتباس چشمگیری نداشته است. بهزاد سیفی در این باره اضافه میکند: «دلیل این که نمایش ایرانی کار نمیکنم این نیست که علاقهای ندارم و نمیپسندم.
این موضوع برای من اهمیت دارد که تئاتر مرزها را از بین میبرد و همهچیز جهانشمول و جهانکشور میشود. در ایران نمایش ماجراجویی و جنایی خوب وجود دارد، مخصوصاً در سینما.
من در کودکی «کارآگاه علوی» یا در ژانر کمدی «کارآگاه شمسی و مادام» یا «سرنخ» با بازی جهانبخش سلطانی را دیدم و دوست داشتم، اما علاقه شخصیام کار کردن در این فضا است.»کارگردان نمایش شرلوک هولمز میگوید: «وقتی صحبت از ادبیات جنایی میشود، ادبیات اروپا بهویژه انگلستان در این زمینه بسیار قدرتمند است و این به خاطر وجود آگاتا کریستی یا سر آرتور کانن دوئل است که مرجع خیلی گستردهای در ژانر جنایی به حساب میآیند. به اعتقاد من، کار کردن نمایش ایرانی در این فضا با زمینه تاریخی جذاب است، اما پرداختن به موضوعات روز به قدر داستانهای جنایی قدیمی انگلیسی یا ایرانی زیبا نیست.»
گلایههای کارگردان تئاتر از وضعیت تئاتر در اصفهان!
موضوعی که کارگردان از آن شکایت زیادی داشت، مسئله کیفیت تئاتر اصفهان و خوب نبودن آن نبود، بلکه بحث اطلاعرسانی ضعیف تئاتر از سوی مراجع هنری است. وقتی مخاطب اطلاعی از برگزاری و زمان نمایش نداشته باشد، به تبع کار آنطور که باید دیده نمیشود.
سیفی میگوید: «هنر باید از سمت دولت حمایت شود. این حمایت صرفا کمک مستقیم مالی به گروهها نیست؛ چرا که آنجا هم شبهاتی پیش میآید که به بعضی از گروههای غیرحرفهای مبالغ بالا و به گروههای حرفهای مبلغ کمی داده شود. بلکه این حمایت باید بهصورت عمومی باشد. مشکلاتی در اصفهان است از جمله بازبینیهای طولانی، تأیید متون و ممیزیها که در تهران اصلاً وجود ندارد. آیا تهران جدا از دیگر بخشهای ایران است؟ ده سال پیش مصاحبهای با روزنامهای داشتم که گفتم مشکلات تئاتر اصفهان حلشدنی نیست. حالا هم همان حرف را میزنم. نهتنها چیزی بهتر نشده، بلکه ده سال به مشکلات اضافه شده است. اصلاً تئاتر این شهر موضوع و دغدغه کسی نیست و اهمیتی ندارد. از آن طرف هم خود فعالان تئاتر اتحاد ندارند و نسبت به وضعیت آشفته شکایت درستی نمیکنند.»
سالن اجرای نمایش «نشانه انتقام» پلاتو کوچکی داشت و عموما تماشاچی ردیف اول در دل بازیگر نشسته بود. آیا اجرایی با این کیفیت مستحق چنین سالنی است؟
بهزاد سیفی هم اساسیترین مشکل که باعث شرایط نابسامان تئاتر اصفهان شده را نبود سالن مناسب دانست. او بیان میکند: «در تهران شاید ۱۰۰ برابر اصفهان سالن تئاتر وجود دارد و گروههای مختلف با سبکها و سلیقههای متفاوت کار ارائه میدهند و این حجم از مشکلاتی را که در اصفهان هست ندارند. اینجا شاید دو سه سالن مناسب وجود دارد که آنها هم خالی از عیب نیستند. بعضی وقتها مسئولان برخی از مکانها را بدون برنامهریزی و اصول تغییر کاربری میدهند و میگویند بفرمایید صحنه تئاتر! اما هیچکدام از اینها استانداردهای لازم را ندارند. میبینید برق سالن اتصالی پیدا میکند و یکی از بچهها را برق میگیرد!»
این ناهماهنگیها در دستگاه اجرایی و بخشهای دولتی در پرداختن به هنر تئاتر، گریبانگیر مخاطبان هم شده است. به گفته سیفی، «مخاطبی غیرحرفهای و عادی تئاتر که در سالهای قبل تئاتر اولویت دهمش بود، الان اصلاً تئاتر را اولویت خود نمیداند و در سبد مصرفیاش جایی ندارد؛ بلکه ترجیح میدهد تفریح دیگری را امتحان کند. با اینکه نسبت به تورم سال گذشته سودی به قیمت بلیت اضافه نشده، اما همین قمیت نیز برای مخاطب زیاد است.»















