به گزارش اصفهان زیبا؛ فیلم کوتاه «گربه سیاه» ساخته حمید عزیزی، نماینده استان اردبیل در سیوهفتمین جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان، اثری کمنظیر است که در دل روایتی ساده، به موضوع پیچیده هویت، تبعیض و ترس در جامعه کودکان میپردازد.
داستان فیلم حول پسربچهای میچرخد که به دلیل شیطنتهای زیاد، از سوی ناظم مدرسه لقب «گربه سیاه» را دریافت کرده و این لقب ناخوشایند به عنوان بار روانی و نمادی از محرومیت و استیصال بر دوشش سنگینی میکند. آنچه ظاهرا قصهای درباره یک قلدری مدرسهای به نظر میرسد، در پس خود لایههای روانی عمیقتر و نقدی اجتماعی را به تصویر میکشد.
فیلم با انتخاب رنگ و نورپردازی خاص، فضای ملتهب و در عین حال رازآلودی ایجاد کرده است. قابهای بسته و نمای نزدیک چهره پسربچه با نورهای کم و سایههای سنگین، بیانگر انزوای او در برابر جامعهای است که لقب «گربه سیاه» به او چسبیده است و این انگاره به مثابه بار سنگینی عمل میکند که شخصیت را از درون تحت فشار قرار میدهد. میزانسن دقیق و انتخاب نماها در ترکیب با بازیهای طبیعی کودکان، فضای روانی فیلم را بسیار قابل لمس کرده و حس همدلی مخاطب را با شخصیت اصلی دوچندان میکند.
یکی از نکات برجسته «گربه سیاه» رسیدن به تعادل میان روایت کودکانه و پردازش موضوعات اجتماعی است. در لایههای زیرین، فیلم به مسائلی مثل زخمهای روانی ناشی از قضاوتها و برچسبزنیها در محیط مدرسه پرداخته و ترس و سوءتفاهمهایی را که از این برچسبها بر میخیزد، به شکلی شاعرانه و پر رمز و راز بازگو میکند. برای نمونه، مواجهه کودکان با پیرمردی که پلاستیکهای پر از باندهای خونی را بیرون میآورد، به صورت استعاری، تصویر ترسها و خرافات کودکانه و همچنین واقعیتهای تلخ اجتماعی است.
میزانسن حرکتی و طراحی صحنهها در فیلم از هوشمندی و ظرافت خاصی برخوردار است. جابهجایی دوربین از نماهای محکم و محدود در فضای مدرسه به کادرهای بازتر و تغییر زاویهها در مواجهه با پیرمرد و گربه سیاه، بیننده را وارد دنیای دوگانه واقعیت و خیال میکند. این تکنیکها در ترکیب با بازیگری بدون تکلف و طبیعی کودکان، عمق روایت و تأثیرگذاری آن را افزایش داده است. در حالی که فضای فیلم در اغلب لحظات تا حدی سنگین و ملتهب است، نگاه کارگردان هرگز از کودکان فاصله نمیگیرد و با اعتمادی که به مخاطب خود دارد، آنها را در یک سفر روانی هدایت میکند.
فیلمبرداری «گربه سیاه» با استفاده از ترکیبهای رنگی سرد و خاکستری، فضایی ناامیدکننده، اما واقعی را به تصویر میکشد که در تقابل با انرژی متلاطم کودکانه قرار دارد. این تضاد، حس درونی کودک را که بین تمایل به بازیگوشی، ترس و وحشت قرار گرفته است، به خوبی بازتاب میدهد. همچنین فضای صوتی فیلم، شامل صداهای طبیعی محیط، سکوتهای معنیدار و نریشنآسان، بر عمق بازیگر و میزانسن افزوده و مخاطب را در حس تعلیق و انتظار قرار میدهد.
روایت فیلم در عین سادگی، پیچیدگیها و چندلایه بودن خود را حفظ کرده است. کمگویی و عدم استفاده از دیالوگهای طولانی، فضایی جانبی برای درونیسازی احساسات و تفکر فراهم آورده که در بسیاری از فیلمهای کوتاه نادر است. با این حال، گاه سردرگمیهایی در روند روایت دیده میشود که ممکن است تماشاگران کوچکتر را دچار ابهام کند، اما این ویژگی میتواند نقطه قوتی برای مخاطبان بالغتر باشد که به دنبال معناهای عمیقتر هستند.
بازیگر اصلی، با نگاهی پر از ترس و در عین حال کنجکاوی و خشم پنهان، توانسته تجربه کودکانه بسیار باورپذیر و تأثیرگذاری ارائه دهد که بسیاری از احساسات متنوع و متضاد کودکی را از پس برچسب «گربه سیاه» به نمایش میگذارد. حضور سایر بازیگران نیز به هماهنگی کامل فضای فیلم کمک کرده است، به ویژه در صحنههایی که تعاملات کودکانه و واکنشهای گروهی به حوادث فیلم نمایش داده میشود.
از منظر نمادین، گربه سیاه خود به یک الگو تبدیل شده است؛ نه فقط بیانگر ترسها و قضاوتهای کودکانه بلکه نمادی از آسیبها و تبعیضهای اجتماعی در جامعه بزرگتر. پیرمردی که در ظاهر ترسناک نشان داده میشود، در واقع نمادی از واقعیتهای تلخ و ترسناک اجتماع است که کودکان ناخواسته با آنها مواجه میشوند و فیلم در اینجا هنر خود را به نمایش میگذارد که چگونه میتوان با زبان تصویری و میزانسن هوشمندانه مفاهیم پیچیده را در قالب یک داستان کودکانه انتقال داد.
موسیقی و صداگذاری «گربه سیاه» نقشی مکمل و تقویتکننده دارد. حذف موسیقی زمینهای گسترده و بهرهگیری از صداهای محیطی، باعث شده که فضای فیلم خاص و مستندگونه باقی بماند و مخاطب بیش از پیش با موقعیت و احساسات شخصیتها همراه شود. تکانها و لرزشهای دوربین در زمانهایی به شکل دقیق انتخاب شدهاند تا حس عدم آرامش و اضطراب را به تصویر بکشند، که در نهایت به تقویت استحکام فرم فیلم کمک کرده است.
در پایان، «گربه سیاه» فیلمی است که توانسته است با بهرهگیری از تبحر کارگردان در ترکیب میزانسن، بازیگری و فرم روایت، اثری منسجم، هنری و پرمغز بسازد. فیلم با وجود ظرافتهای فراوان، نقاط ضعف و چالشهایی نیز دارد، اما در کل نمایانگر یک تجربه موفق در سینمای کوتاه کودک و نوجوان است که با زبان دلنشین و جدی، مخاطب را به اندیشیدن و همراهی کردن دعوت میکند.















