نگاهی آسیب‌شناسانه به استفاده دانش‌آموزان از هوش مصنوعی

معلم، دانش‌آموز و هوش مصنوعی

چند روز پیش سر کلاس نگارش وقتی تکالیف درس اول را برای دانش‌آموزانم مشخص کردم، یک نفر از وسط کلاس آرام گفت: «آقا ما که همه را باهوش مصنوعی انجام می‌دهیم.».

تاریخ انتشار: ۱۰:۳۵ - شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۴
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه
معلم، دانش‌آموز و هوش مصنوعی

به گزارش اصفهان زیبا؛ چند روز پیش سر کلاس نگارش وقتی تکالیف درس اول را برای دانش‌آموزانم مشخص کردم، یک نفر از وسط کلاس آرام گفت: «آقا ما که همه را باهوش مصنوعی انجام می‌دهیم.».
چند وقت پیش نیز خودم می‌خواستم یکی از کتاب‌های موردعلاقه‌ام را پادکست کنم، پس از مشورت با دو سه نفر، فصل اول کتاب را مرور کردم و پس از مرور سناریوی کار، با صدای خودم ضبط کردم و برای یکی از دوستان فرستادم تا ویرایش کند و آماده پخش شود.

قبل از اینکه فایل نهایی را عمومی پخش‌کنم برای چند نفر فرستادم تا نظر بدهند. درست است که بارها پادکست گوش داده بودم؛ اما این اولین تجربه خودم بود. هرکدام از دوستان نظراتی دادند؛ اما یک نفر با پیشنهادش کار را یکسره کرد، گفت فلان وبگاه را هم امتحان کن که به کمک هوش مصنوعی متن را تبدیل به پادکست می‌کند.

من اولش تعجب کردم؛ اما بعد از دیدن نتیجه کار توسط آن وبگاه به این نتیجه رسیدم که شاید دنیای پادکست خیلی هم نیازی به صدا و هنر من نداشته باشد و از آن پروژه صرف‌نظر کردم.
در این مقاله صحبت از خوب یا بد بودن پدیده هوش مصنوعی نیست، ما بخواهیم یا نخواهیم هوش مصنوعی وارد زندگی‌مان شده و دیگر کم‌کم دارد به‌عنوان یک نیاز در زندگی ما جا باز می‌کند، مسئله من نوع تعاملی است که ما معلمین باید با این پدیده داشته باشیم.

هوش مصنوعی، آشنای قدیمی

ما سال‌هاست که از فناوری هوش مصنوعی استفاده می‌کنیم؛ اما طی این چند ماه اخیر فصل جدیدی از این رابطه شروع شده است.

هوش مصنوعی دیگر فقط یک امکان ساده برای جست‌وجوی بهتر نیست بلکه می‌تواند بر مبنای اطلاعاتی که دارد، استدلال کند، داده‌ها را با یکدیگر مقایسه کند و علاوه بر همه این‌ها خلاقیت به خرج دهد و محتوای کاملاً جدید تولید کند.

وقتی هوش مصنوعی از قابلیت‌های اعجاب‌آوری برخوردار است که تا دیروز آن را در انحصار نوع انسان می‌دانستیم، طبیعی است که عده‌ای هراسان شوند؛ اگرچه به نظر می‌رسد معضل آینده ما خلاق‌تر شدن آن نیست.

فناوری مانند شمشیر دو لبه است، هر فناوری جدید، مقداری از آنچه بوده و هست را به حاشیه می‌راند و کم‌کم حذف می‌کند و امکان‌های جدیدی برای نوع انسان فراهم می‌آورد. تاکنون فناوری هرچه که بوده و علی‌رغم مشکلاتی که ایجاد می‌کرده، کماکان در خدمت انسان بوده و همین‌الان نیز هوش مصنوعی در بهبود ایده‌های انسانی و بهینه‌کردن پاسخ‌های ما به مسائل، کمک شایانی می‌کند.

من بشخصه خوشحالم که در دوران ظهور هوش مصنوعی زندگی می‌کنم چرا که در مجموع نسبت به نیاکانم سطح رفاه و آسودگی بیشتری را تجربه خواهم کرد.

اما مشکل من به‌عنوان یک معلم باهوش مصنوعی چه می‌تواند باشد؟ وقتی همه افراد در سنین و گروه‌های شغلی مختلف از این ابزار استفاده می‌کنند و هرکدام به نحوی از مزایای آن بهره‌مند می‌شوند، طبیعی است که دانش‌آموزان نیز برای حل مسائل و تکالیف خود از این قابلیت‌های جدید استفاده کنند تا کارهایشان پیش برود و وقت کمتری را صرف انجام تکالیفی کنند که چه‌بسا خیلی هم به انجام آن علاقه نداشته باشند! اصلاً این درخواست عجیبی است که وقتی فناوری جدیدی در جامعه پیدا می‌شود ما بخواهیم دیگران را از استفاده از آن منع کنیم، بااین‌همه باید توضیح دهم که نگرانی من به‌عنوان یک معلم در مورد رابطه دانش‌آموزانم با آن چیست.

دانش‌آموزان و هوش مصنوعی

متأسفانه، ما عادت کرده‌ایم که تکالیف را تا سر موعد آن عقب بیندازیم، نه‌تنها از انجام تکالیف لذت نمی‌بریم و آن را مایه رشد خود نمی‌دانیم؛ بلکه سعی می‌کنیم تا جای ممکن با کمترین زحمت، تکالیف را آماده کنیم تا فقط از زیر بار نمره‌منفی و جریمه آن خلاص شویم. اگرچه نمی‌توان گفت همه محصلین این‌طور فکر می‌کنند؛ ولی اکثریت دانش‌آموزان و دانشجویان، این‌گونه به تکالیف ارسالی معلمین و اساتید خود می‌نگرند.

تکلیف اگر از روی دلسوزی و حکمت باشد که اغلب این‌گونه است، سبب رشد دانش‌آموز است و رشد همیشه ملازمت دارد با نوعی تلخی و رنج. اگر ما سختی آموزش الفبا و تکرار چندباره سرمشق‌ها را به جان نمی‌خریدیم الان از نعمت توانایی نوشتن و خواندن محروم بودیم.

اگر ما سختی حل مسئله‌های ریاضی را تحمل نمی‌کردیم الان به‌راحتی نمی‌توانستیم از حساب‌وکتاب دخل‌وخرج خودسر در بیاوریم. حال اگر هوش مصنوعی بتواند همه تکالیف را در کسری از ثانیه و بادقت بالایی انجام دهد، آن رشدی که قرار بود به واسطه و تمرین و تکرار برای ما حاصل شود چه خواهد شد؟

به دانش‌آموزانم سر کلاس گفتم، مسئله فراتر از انجام یکی دو تکلیف است، اصلاً بر فرض که همه تکالیف درس نگارش را با چت جی‌پی‌تی انجام دادید و من هم متوجه نشدم، اما بدانید خود را از این رشد محروم کرده‌اید و در بزنگاه که نیاز دارید دو خط بنویسید به مشکل می‌خورید و در نهایت بدانید که از نسل‌های قبل از خود عقب خواهید افتاد.

برتری انسان‌ها هیچگاه به‌سرعت تحلیل‌های ذهنی‌شان نبوده؛ بلکه فهم عمیق و نگاه چندبعدی و تلاشی که برای این فهم کشیده شده و تلاش مضاعفی که برای به‌کاربستن این فهم شده ملاک تفاوت نسل‌ها و ملت‌ها بوده و بدانید که شما اگر در این زمینه کاملاً وابسته به ابزار در اختیارتان شدید و از این قابلیت انسانی خلع سلاح شدید، دچار بحران معنا می‌شوید و پوچی شما را در خود فرو خواهد برد.

توهینی به زندگی خود انسان

سال 2016 در نشستی، یک دمو از انیمیشن ساخته شده توسط هوش مصنوعی را به هایائو میازاکی –از کارگردانان برتر ژاپنی- نشان داده بودند و او در پاسخ گفته بود که هرگز نمی‌خواهد این فناوری را در کار خود بگنجاند چرا که احساس می‌کند این، توهینی است به زندگی خود انسان.
او همچنین گفته بود نمی‌تواند این نمایش‌ها را جالب بداند وقتی سازنده‌اش درد را نمی‌فهمد! درست است که این صحبت‌های او در مورد یک نمایش خاص بوده و او مطلقاً همه انواع تولیدات هوش مصنوعی را رد نکرده اما جملات او حاکی از دغدغه اصیلی است که او دارد.

ریشه خلاقیت انسانی چیزی فراتر از تحلیل حالات مختلف هیجان و احساس است. آثار هر فرد، با تجربه زیسته او و معنایی که او از زندگی می‌فهمد ربط دارد، حال سؤال این است که اگر هوش مصنوعی بتواند همان موقعیت‌های ویژه انسانی که میازاکی در آثارش خلق می‌کند را شبیه سازی کند باز هم برای مخاطب ارزش دیدن دارد؟

هوش مصنوعی توسط انسانی خلق شده که با همه ناملایمات زیستی به این مرحله از حیات رسیده و تمام صفات و خلقیات و نوع ادراک او متأثر از ذخیره ژنتیکی همه انسان‌های قبل از او است، این سابقه است که به تولیدات او معنا می‌دهد، حال اگر این انسان وارد گفت‌وگو و تعامل با ابزاری شود که اگرچه احساسات انسانی را از طریق الگوریتم‌های مشخصی می‌فهمد و حتی توان پاسخگویی دارد، اما واقعاً هیچ درکی از آنها ندارد، به‌مرور چه بر سر این انسان می‌آید؟

سخن این نیست که دانش‌آموزان من، تکالیف خود را باهوش مصنوعی بنویسند، چرا که قبلاً هم برخی از طریق وبگاه‌های حل تمرین و قبل‌تر از طریق کتاب‌های منتشران و… تکالیف را طوطی‌وار می‌نوشتند تا از تنبیه معلم در امان بمانند، اما این بار کمی تفاوت می‌کند، اگر انسان‌ها یاد بگیرند که برای رفع نیازهای خود مدام به هوش مصنوعی مراجعه کنند و خود را بی‌نیاز از مراجعه به سایر همنوعان خود بیایند، به‌مرور و طی چند نسل، ما انسان‌هایی خواهیم داشت که عادت کرده‌اند به پاسخ‌های سریع و میان‌مایه، پاسخ‌هایی که شاید هیچ واقعیتی پشت آن نباشد، در نتیجه خلاقیت ناب انسانی –که محصول برخوردهای ما در تعاملمان با همنوعان خود بود – روزبه‌روز ضعیف‌تر می‌شود، در این صورت است که انسان‌ها کم‌کم فاقد آن ویژگی‌هایی می‌شوند که خود به این سیستم داده‌اند و لذا مغلوب سیستم خواهند شد.

در واقع می‌توان گفت: خطر واقعی هوش مصنوعی نه در باهوش شدن آن، بلکه در آسیب‌دیدن ویژگی‌های اساسی نوع انسان است. انسان‌ها اگر در سنین کودکی و نوجوانی یاد نگیرند که احساسات خود را بیان کنند و در جمع همگنان خود صحبت کنند و اشتباه کنند و ایرادات خود را برطرف کنند و اگر یاد نگیرند که برای به‌دست‌آوردن پاسخ سؤالات خود باید فکر کنند و تلاش کنند، ادامه حیات نوع انسان به خطر خواهد افتاد.