به گزارش اصفهان زیبا؛ در مکتب شیعه دعاخوانی فردی و جمعی یک سیر انسانسازی است که با دقت در مفاهیم آن که از سوی اهلبیت القا شده، هویت دعاخوانی بیشتر معلوم میشود. امامان شیعه با یاد دادن درخواستها و آموزش آرزوها و سبک مناجات با مهربان پروردگار، آدمی را با اهداف زندگی دینی آشناتر کردهاند.
در این راستا مردم دانستند از درگاه ایزد متعال چه بخواهند؛ سپس بر اساس این خواستهها چگونه زندگی فردی خود را با هدف تعیینشده در دعا جهتدهی کنند.با همین انگیزهها عالمان دینی در دارالمؤمنین اصفهان، مردم را با فرهنگ دعا مأنوس کردند و سالیانی با برگزاری جلسات دعا، معنویت اهلبیت در شریانهای حیات شهر تزریق شد و مؤمنان بهرههای معنوی فراوان بردند.شاید بتوان گفت آغاز این حرکت به همت مرجع عالیقدر شیعه علامه حاجمحمدابراهیم کلباسی رقم زده شد.
او علاوهبر مرجعیت دینی و مقام علمی والا، عالمان بسیاری را به حوزه کهن اصفهان جذب کرد؛ بهطوریکه مکتب علمی این شهر همطراز نجف یا به رتبه بالاتر از آن اوج گرفت.او هر شب جمعه، سحرگاهان با مردم سخن میگفت و پس از موعظه کافی و شافی، دعای کمیل را تا اذان صبح برای آنان میخواند و نفوس بسیاری در مجلس او اهل نماز شب و مناجات سحری شدند.
فرهنگ بندگی و عبودیت در این شهر نهادینه شد و روزها و شبهای خاص سال نیز مثل شب و روز عرفه و شب نیمهشعبان و شب قدر، شهر حال عبادت به خود گرفت و مردم تحت نفوذ معنوی این عالم الهی قرار گرفتند.نمازهای باران این مرجع بزرگ و استجابت دعای او، این نفوذ معنوی را صدچندان کرد؛بهطوریکه مردم برای فرزنددارشدن، شفای بیماران، ادای قرض و دیگر مشکلات از او میخواستند برای ایشان دعا کند و ارتباط قلبی مردم و علامه کلباسی بهطور عجیبی گسترش یافت.
پس از وفات علامه کلباسی، علاوه بر بعضی فرزندان و نوادگان ایشان، حضرات فشارکی، روضاتی و… در مساجد مختلف یا تکایای تختفولاد، مجلس دعا همراه با موعظه و تبیین فرازهایی از دعاهای اهلبیت علیهمالسلام برگزار کردند و تمدن دینی بر اساس آموزههای امامان شیعه در تهذیب نفوس اتفاق افتاد.
این مجالس دعا منشأ کارهای خیر و کمک به ازدواج جوانان و نیازمندان و یتیمان و بیماران صعبالعلاج شده و خیریههای زیادی تأسیس شد و برکات آن، شهر را فرا گرفت.جالبتوجه اینکه از این مکتب دعایی اصفهان، افرادی به شهرهای دیگر هجرت کردند و فرهنگ دعاخوانی جمعی و برکات آن را به دیگر شهرها انتقال دادند.در خاطرههای آیتالله شیخ احمد مجتهدی تهرانی آمده است: فقیه و مرجعی از بیت کلباسی سحرگاه هر شب جمعه، در مسجد گوهرشاد مشهد مقدس، دعای کمیل را همراه با مناجات و شرح اسراری از آن به مدت سه ساعت میخواند و بیش از دههزار نفر از او استفاده میکردند و متحول میشدند.
همچنین عالمی دیگر از اصفهان در حرم و صحن حضرت عبدالعظیم علیهالسلام، سحرهای شب جمعه موعظه داشت و دعای کمیل میخواند و جمعیتی بسیار با او همراهی میکردند.
امروز جامعه دینی ما در قبال تبلیغات ضددینیِ معاندان، نیازمند همان ارتباط قلبی با پروردگار مهربان است.در این دوران هم دعا، مکتب انسانساز است و هنوز محافل دعا مشتاقان خاص خود را دارد؛ البته بسیاری از مردم این شهد مناجات را آن هم در سحرگاه ندیده و نچشیدهاند و به همین خاطر از لذت آن خبر ندارند.
شاید بعضی دلیل کسالت خود را نمیدانند و حال و حوصله این شببیداری را ندارند؛اما شیخ اجل سعدی میگوید: «اگر لذت ترک لذت بدانی، دِگَر لذت نفس لذت نخوانی»و این حکایت از آن دارد که باید لذتهای نفسانی را ترک کرد تا به لذت سحرخیزی و نماز شب و مناجات دست یابی. البته نتیجه این عبودیت فداکاری و گذشت در مال و اخلاق است و ایثار جان و شهادت ادامۀ این راه است.
حافظ شیرازی نیز میگوید:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شَعشَعه پرتوِ ذاتم کردند باده از جامِ تجلیِ صفاتم دادند
چه مبارکسحری بود و چه فرخندهشبی آن شبِ قدر که این تازهبراتم دادند
بعد از این رویِ من و آینه وصفِ جمال که در آنجا خبر از جلوه ذاتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب؟ مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
در این زمان هم هنوز محافل دعا و نیایش در پیشگاه خداوند تأثیرات بلند و مثبت خود را دارد و آنان که شرکت میکنند، نقش سازنده آن را در زندگی خود حس میکنند.















