به گزارش اصفهان زیبا؛ در دهه اخیر، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نهتنها چهره ارتباطات انسانی را دگرگون کردهاند، بلکه نظام روایتگری در سینما را نیز تحتتأثیر قرار دادهاند. سینمای اصفهان که همواره میان سنت و مدرنیته نوسان داشته، نمونهای روشن از این تغییرات است؛ جایی که روابط انسانی، زبان تصویر و حتی مضامین اجتماعی فیلمها دیگر همان ساختارهای پیشین را پیروی نمیکند.
اصفهان بهعنوان شهری با میراث فرهنگی غنی و زیستجهانی خاص، اکنون در مواجهه با جهانی مجازی قرار گرفته است که از سویی امکان بازنمایی تازهای از جامعه و شهر را فراهم کرده و از سوی دیگر، اصالت روایت را با چالشی جدی روبهرو کرده است.
سینمای این شهر از اواخر دهه ۱۳۹۰ بهتدریج وارد مرحلهای تازه شد. فیلمسازان جوان اصفهانی که اغلب در فضای مجازی رشد کردهاند و نخستین تجربههای خود را در قالب ویدئوهای کوتاه و تولیدات اینستاگرامی به اشتراک میگذاشتند، اکنون به نسل تازهای از خالقان روایت بدل شدهاند.
آنها بهجای تأکید بر تداوم داستانی کلاسیک، بیشتر تمایل دارند روایت را در فرمهای گسسته، چندصدایی و غیرخطی جستوجو کنند. این تغییر، بازتابی مستقیم از زیست دیجیتال آنان است؛ زیستی که در آن حافظه جمعی بهصورت تکهتکه و در چرخه مداوم بازنشر و فراموشی شکل میگیرد.
بسیاری از فیلمهای کوتاه تولیدشده در کارگاههای فیلمسازی اصفهان، ازجمله آثاری که در جشنوارههای منطقهای کودک و نوجوان یا جشنواره فیلمهای کوتاه اصفهان به نمایش درآمدهاند، بر مدار همین نوع روایت دیجیتالی حرکت میکنند؛ روایتی تکهوار، مبتنی بر ریتم سریع، مواجهه حسی و حضور دوربین همچون مخاطب آگاه.
تحول حقیقت در سینمای اصفهان
در آثار این نسل، روایت اغلب از دل یک «پست»، «استوری» یا یک گفتوگوی آنلاین زاده میشود. مرز میان زندگی واقعی و بازنمایی رسانهای، چنان در هم آمیخته که شخصیتها گاه تنها در صورتی معنا مییابند که در فضای شبکهای حضور داشته باشند. در فیلمهایی مانند «کات وسط»، «هیولاهای کوچولو» یا «صدای پیغام»، که توسط گروهی از فیلمسازان جوان اصفهان در سالهای اخیر ساخته شدهاند، تأثیر مستقیم زیست در شبکههای اجتماعی بهروشنی دیده میشود.شخصیتها با تلفن همراه خود زندگی میکنند، احساساتشان را نه در قالب دیالوگ کلاسیک بلکه از طریق پست، پیام و استوری ابراز میکنند و چالش اصلی روایت، نه در کنش بیرونی بلکه در حضور و غیاب دیجیتال آنها معنا مییابد. این نوع روایت، نشانهای است از تحولی عمیق در درک مفهوم «حقیقت» در سینمای معاصر اصفهان.
اما این تأثیر تنها در فرم روایت باقی نمیماند. مضامین اجتماعی نیز متناسب با منطق فضای مجازی بازتعریف شدهاند. در گذشته، سینمای اصفهان تمایل داشت بر بستر ارزشهای سنتی، خانواده و تضاد میان میراث تاریخی و زندگی مدرن حرکت کند. امروز اما مضامین غالب به سمت بحران هویت، اضطراب دیدهنشدن، اعتیاد به نمایش و گسست ارتباطات واقعی میل کرده است.فیلم کوتاه «نقطه بایگانی»، محصول سال ۱۴۰۲، نمونهای گویاست که در آن جوانی به دنبال بازآفرینی لحظههایی از زندگی خود در شبکههای اجتماعی است تا مخاطب و تأیید مجازی بیابد، اما هر بار بیشتر از خویشتن فاصله میگیرد. در این قبیل آثار، اصفهان نه صرفا شهری تاریخی، بلکه «صحنهای رسانهای» است؛ شهری که در آن میدان نقشجهان به پسزمینهای تبدیل میشود برای درامهایی درباره تنهایی دیجیتال و اضطراب گسترشیافته.
حافظه پارهپاره
واقعیت آن است که شبکههای اجتماعی، مفهوم «زمان سینمایی» را نیز دگرگون کردهاند. زمان در این فضا نه خطی است و نه علی. در روایتهای مجازی، گذشته و حال و آینده در یک لحظه واحد قابل مشاهده است. همین ویژگی به بسیاری از فیلمسازان اصفهانی امکان داده تا در ساختار روایی خود با ایده «حافظه پارهپاره» بازی کنند.استفاده از فلاشبکهای همزمان، صدای روی تصویر از فضای مجازی، یا ترکیب ویدئوهای ضبطشده با تصاویر زنده، همگی نشانههایی از این گرایشاند. در فیلم داستانی «باد پشت پنجره»، کارگردان از صحنههایی استفاده میکند که در آن ویدئوهای شبکهای بهشکل مونتاژی برهمنشستهاند تا ذهن آشفته شخصیت اصلی را نشان دهند؛ گویی شبکه اجتماعی بهجای گذشته و خاطره نشسته است. این همان نقطهای است که فضای مجازی از ابزار بیرونی به جزئی از ساختار روایی بدل میشود.
وابستگی به بازخورد فوری و زیاد
در سطح اجتماعی، شبکههای اجتماعی امکان دیدهشدن سریع و گسترده را برای فیلمسازان مستقل اصفهانی فراهم کردهاند. آینده سینمای اصفهان در گرو آن است که فیلمسازانش بتوانند بین شور تجربی شبکهها و عمق اندیشه سینمایی تعادل برقرار کنند و میان فرم تند و نوظهور فضای مجازی و روح تأملگر اصفهان پلی بزنند. اگر این توازن حاصل شود، نسل دیجیتال فیلمسازان اصفهانی نهتنها روایتگر تحولات عصر خود خواهند بود، بلکه میتوانند هویت تازهای از «سینمای شهری ایران» بسازند که هم از بطن گذشته برمیخیزد و هم در امتداد آینده حرکت میکند.
آنان بدون نیاز به سرمایهگذار یا توزیعکننده رسمی، آثار خود را در پلتفرمهایی چون آپارات، اینستاگرام و یوتیوب منتشر میکنند. این روند، از یکسو فرصتی بیسابقه برای گسترش مخاطب ایجاد کرده، اما از سوی دیگر، نوعی وابستگی به بازخورد فوری و کمیتمحور پدید آورده است.
در نتیجه، بخشی از تولیدات کوتاه شهری بهجای تأمل زیباییشناختی و تأثیر انسانی، بیشتر برای جلب توجه با ریتم تند و شوک تصویری طراحی میشوند. میتوان گفت که منطق لایک و بازدید، گاه جایگزین منطق دراماتیک شده است. چنین وضعیتی، مسئلهای جدی برای آینده سینمای اصفهان بهشمار میآید: آیا رشد مخاطب دیجیتال میتواند با عمق هنری و مسئولیت فرهنگی سازگار بماند؟
بازخوانی مسائل اصفهان از نگاه نسل دیجیتال
در عین حال، یک روند مثبت نیز در جریان است. فضای مجازی به معرفی و آموزش فیلمسازی در مقیاس محلی یاری رسانده و بستری برای همافزایی هنرمندان اصفهانی پدید آورده است. گروههای مستقل فیلمسازی در شبکههای اجتماعی، از مبادله فیلمنامه گرفته تا نقد تدوین و رنگپردازی، حلقههایی تازه از آموزش غیررسمی ساختهاند. این همکاریها باعث شده مضامین بومی شهر از نگاه نسل دیجیتال بازخوانی شود؛ از نقش زایندهرود خشکیده گرفته تا مسئله مهاجرت تحصیلی، از تنهایی جوان در آپارتمانهای نوساز گرفته تا تقابل گردشگری نمایشی با هویت فرهنگی.
در این میان، حضور پررنگ زنان فیلمساز جوان اصفهانی نیز نشانهای از بازتعریف نقش اجتماعی و هنری در عصر شبکهای است؛ نقشی که فراتر از بازنمایی کلیشهای، به تحلیل تجربه زیسته در شبکهها میپردازد.
زیباشناسی تصادف و برش
از منظر زبان سینما، تأثیر شبکههای اجتماعی به ظهور زیباییشناسی جدیدی انجامیده است؛ زیباییشناسی «تصادف و برش». دیگر لزوما همه چیز از پیش طراحیشده نیست. فیلمساز با لحظه زیسته کاربر، با خطا، لرزش، کادربندی غیردقیق یا نور متغیر بازی میکند تا حس واقعیت تولید کند.
این شاخصه که در ویدئوهای فضای مجازی جا افتاده، اکنون در فیلمهای داستانی کوتاه یا حتی مستندهای شهری اصفهان نیز مشهود است. مستندهایی چون «در مسیر بازار» یا «نور از پل خواجو» با بهرهگیری از دادههای واقعی شبکهای، عکسها و فیلمهای شهروندان، روایت مستندتجربی تازهای خلق میکنند که هم بر حافظه جمعی و هم بر نگاه شخصی استوار است. در چنین تجربههایی، مرز میان فیلمساز و مخاطب برداشته میشود؛ هر دو بخشی از دادهها و بازنماییهای یکدیگرند.
تقلیل فیلم به نمایش صفحه گوشی
با این حال، افراط در چنین شیوهای نیز معایب خود را دارد. گاه میل به بازآفرینی فضای مجازی چنان شدید است که فیلم به نمایش صرف صفحه گوشی یا گفتوگوهای پیامرسانی تقلیل مییابد؛ در نتیجه، از تأثیر احساسی و کشفگرانه خود فاصله میگیرد.
هنر سینما، برخلاف رسانههای آنی، نیازمند تفکر پسینی و تأمل در عمق موقعیت انسانی است. آنچه میتواند سینمای اصفهان را از تولید صرفِ «محتوای شبکهای» جدا کند، بازگشت به همین عنصر انسانی است: نگاهی که در سطح تکنولوژی متوقف نمیماند، بلکه از آن برای بازنمایی حقیقت روابط انسانی، بحران اخلاقی و تنهایی معاصر بهره میبرد.
میان اصالت و مجاز
نکته دیگر، قدرت بازنشر و گسترش نمادهای شهری در شبکههاست. در سالهای اخیر، سکانسهای متعددی از فیلمهای اصفهانی در فضای مجازی بازنشر یافته که بهطور مؤثری وجه هویتی شهر را گسترش داده است. از پل خواجو تا خیابان چهارباغ، از کارگاههای کاشی تا کافههای مدرن، تصویری دوگانه ساختهاند: شهری میان اصالت تاریخی و زیست دیجیتال. این تصویر بهنوبه خود بر ذهنیت جمعی فیلمسازان جوان تأثیر گذاشته و مضامین مربوط به «هویت مکانی» را پررنگتر کرده است.
به بیان دیگر، شبکههای اجتماعی نه تنها بازتابدهنده سینمای اصفهان هستند، بلکه خود در شکلدهی هویت تصویری شهر نقش فعالی دارند. این کنش متقابل میان شهر و تصویر، نسلی از فیلمسازان را پرورش داده که میکوشند از طریق سینما، معنای زیستن در «شهر-شبکه» اصفهان را بازتعریف کنند. در افق جهانی نیز، چنین تجربهای قابل مقایسه با جریانهایی در سینمای مستقل اروپا و شرق آسیاست؛ جایی که روایت دیجیتالی و کاراکترهای شبکهای همپای زندگی واقعی روایت میشوند.
ابزار تنهایی یا آفرینش جمعی
اما تفاوت اصفهان در بستر فرهنگی خاص آن است: سنت دینی و تاریخی این شهر با زبان همزمانِ دیجیتال پیوند خورده و از این ترکیب، بیانی تازه زاده شده است. فیلمها تلاش میکنند از همین تقابل میان معنویت و الگوریتم، ادبیات تصویری جدیدی بسازند؛ سینمایی که گرچه در شبکه متولد شده، هنوز در جستوجوی جوهر انسانی است.
در نهایت میتوان گفت فضای مجازی، در عین خطر گسست روابط انسانی و سطحیسازی روایت، فرصتی نادر برای زایش شکلهای تازه بیان سینمایی در اصفهان فراهم کرده است. این دوگانگی همواره همراه سینمای معاصر خواهد بود: رسانهای که میتواند هم ابزار تنهایی باشد و هم ابزار آفرینش جمعی.















