به گزارش اصفهان زیبا؛ تحولات سریع اجتماعی، فرهنگی و رسانهای در دهههای اخیر، موجب شکلگیری الگوهای جدیدی از پوشش و سبک زندگی در جوامع مختلف شده است؛ ایران نیز از این روند جهانی بیتأثیر نمانده و ظهور پدیدههایی همچون «حجاباستایل» نمونهای روشن از مواجهه نسل جوان با مدرنیته، رسانههای مجازی و نیازهای زیباییشناختی جدید است.
پديده «حجاباستايل» يا بلاگر محجبه، اولينبار شايد با هدف جذب بانوان به حجاب و ترويج عفاف و حجاب در فضای مجازی شكل گرفت و در نظر اول، بهعنوان جریان مطلوب فرهنگ در جهت ترويج حجاب تلقی شد؛ اما وقتی این پدیده سود كلانی را از آنِ طراحان صنعت مد و مزونها کرد، از مقیاس و معیار یک حركت فرهنگی خارج شد و بلاگرها بهدنبال جذب فالوور و كسب درآمد بيشتر، در ورطه زيبا نشاندادن خود، فرو رفتند و به جای ترويج حجاب، به «استحاله حجاب» رسيدند.
شهید مطهری چهار اصل، مبتنی بر سه محور اجتماعی، فردی و خانوادگی برای فلسفه حجاب مطرح میکند و میگوید: «حجاب آرامش روانی میآورد، موجب حفظ ارزش و بالا بردن زن میشود، باعث استحکام پیوند خانواده شده و استواری اجتماع را چند برابر میکند.»
اما این معیارها با ویژگیهای حجاباستایلها همخوانی ندارد و اساسا گرهخوردن حجاب به مد یا حجاباستایل، با فلسفه حجاب در اسلام در تعارض است. صفحه اندیشه این هفته، با رویکردی علمی و متوازن، جنبههای مثبت و منفی حجاباستایل را بررسی کرده تا تصویری واقعبینانه از فرصتها و تهدیدهای آن ارائه دهد.
پرسش اصلی در این واکاوی این است: حجاباستایل چه نقشی در بازتعریف یا تغییر مفهوم حجاب در فضای معاصر دارد و حد مطلوب ایجاد جذابیت برای حجاب بهمنظور گرایش نسل نو به پوشش، تا به کجاست؟ بر این اساس، گفتوگویی با حوریه ربانیاصفهانی، پژوهشگر حوزه مطالعات زنان و استادیار دانشگاه اصفهان ترتیب داده شد تا موضوع حجاباستایل، بیشتر در بوته نقد و واکاوی قرار گیرد.
حجاباستایل چیست و این پدیده محصول چه تحولات اجتماعی در جامعه امروز ماست؟
واژه «حجاباستایل» به مجموعه پوششهایی اشاره دارد که در عین حفظ ظاهری از حجاب، با عناصر مد، زیباییشناسی معاصر، تنوع رنگ، فرمهای طراحیشده و هماهنگی اجزای لباس همراه است. این سبک، بیش از آنکه صرفا پوشش باشد، فرهنگی از بازنمایی هویت زن مسلمان در فضای دیجیتال است.
پیدایش حجاباستایل را باید محصول سه عامل دانست:رسانههای اجتماعی و الگوسازی بلاگرها، نیاز نسل جدید به هماهنگی میان پوشش دینی و زیبایی روز ورشد صنعت مد اسلامی در ایران؛ بنابراین حجاباستایل یک پوشش ایستا نیست، بلکه یک حرکت فرهنگی پویایی است که معنای پوشش محجوب را در فضای بین سنت و مدرنیته بازتعریف میکند.
حجاباستایل در نگاه نخست، ترکیبی جذاب از پوشش شرعی با زیباییشناسی مدرن است؛ اما در عمق، پدیدهای چندهویتی است که ابعاد گوناگونی از دین، فرهنگ، اقتصاد و رسانه را به هم پیوند میدهد. همین پیچیدگی باعث شده است این پدیده محل بحث گسترده میان پژوهشگران، نهادهای فرهنگی، خانوادهها و فعالان حوزه زنان باشد.
امتیازها و فرصتهایی که حجاباستایلها در مقوله پوشش ایجاد کردهاند تبیین کنید؟
حجاباستایلها دارای امتیازها و کارکردهای مثبتی نیز هستند که نمیتوان آنها را نادیده انگاشت.
افزایش جذابیت حجاب برای نسل جوان:یکی از مهمترین دستاوردهای حجاباستایل، افزایش انگیزه در دختران نوجوان و جوان برای استفاده از پوشش محجوب است. حجاب در قالب سنتی، گاهی برای نسل جوان ناکارآمد، غیرجذاب یا دور از فضای زیباییشناختی روز احساس میشد. حجاباستایل این فاصله را کم کرده و امکان انطباق سلیقه جوانان با پوشش دینی را فراهم ساخته است.
بازتعریف هویت دینی در قالب مدرن:حجاباستایل تصویری از «زن مسلمان مدرن» ارائه میدهد، زنی که ارزشهای دینی خود را حفظ میکند؛ اما در عین حال در تعامل با جامعه، شبکههای اجتماعی، محیط کار و دانشگاه ظاهر هماهنگ و بهروز دارد. این رویکرد، برای بسیاری از زنان محجبه، حس هویتمندی و دیدهشدن در فضای مدرن ایجاد میکند.
تقویت صنعت مد اسلامی و فرصتهای اقتصادی: رشد حجاباستایل موجب رونق فروشگاههای آنلاین، طراحی لباسهای اسلامی، تولید اکسسوریهای ویژه و اشتغالزایی برای زنان شده است. این پدیده به شکلگیری برندهای جدید، کسبوکارهای خانگی و اشتغال پایدار در حوزه پوشاک محجوب کمک کرده و حتی بر صادرات پوشاک اسلامی نیز اثرگذار بوده است.
افزایش خلاقیت و تنوع در طراحی پوشش اسلامی: تعدد رنگها، فرمها و سبکهای جدید در پوشش اسلامی، حاصل حضور طراحان جوان و خلاق است که با الهام از فرهنگ ایرانی و معیارهای مدرن، مدلهای جدیدی خلق کردهاند. این تنوع باعث ارتقای سطح کیفی زیباییشناسی پوشش اسلامی در ایران شده است.
اما فعالیت حجاباستایلها معایب و آسیبهایی در مسیر انحراف مفهوم و فلسفه حجاب نیز دارد؛ آنها را شرح دهید.
مهمترین نقد به حجاباستایل، فاصلهگرفتن آن از روح حجاب در آموزههای اسلامی است. حجاب در ظاهر پوششی است که نگاهها را کاهش میدهد؛ اما در باطن، نماد تواضع، وقار و پرهیز از خودنمایی است؛ در صورتیکه در حجاباستایل، بخش زیادی از این فلسفه معنوی رنگ میبازد.
وقتی طراحی حجاب بر جذابیت بصری، رنگهای تند، فرم بدننما یا اکسسوریهای جلبتوجهکننده متمرکز میشود، پوششی که باید پوشاننده باشد، خود به عامل جذب نگاه تبدیل میشود. این تغییر جهت، معنای حجاب را از «پوششِ بازدارنده از نگاهها و توجهها» به «پوششِ افزایشدهنده نگاهها و توجهها» تبدیل میکند.
این روند، بهمرور زمان سبب میشود نسل جدید، حجاب را نه به مثابه یک اصل اخلاقیمعنوی، بلکه بهعنوان «شیء زیباشناسانه» بشناسد. کالاییشدن حجاب و استفاده ابزاری از پوشش دینی از دیگر چالشهای حجاباستایلهاست.
رسانههای اجتماعی، حجاباستایل را به بستری برای فروش محصولات و افزایش دنبالکننده تبدیل کردهاند. در این فرایند، حجاب از یک «ارزش» به یک «کالای تجاری» تنزل مییابد. این کالاییشدن در سه سطح اتفاق میافتد: لباس به محصولی فصلی و وابسته به ترند تبدیل میشود؛بدن زن به بستر نمایش و تبلیغ کالا بدلشده وهویت دینی به ابزار بازاری و پرستیژی تبدیل میشود که قابل فروش و معامله است. این روند، تضادی جدی با هدف معنوی حجاب دارد و سبب سطحیشدن آن در فرهنگ عمومی میشود.
علاوهبراین، ترویج فرهنگ نمایش و نمایانسازی پرزرقوبرق، تهدید دیگر این پدیده است.
ماهیت شبکههای اجتماعی بر اساس نمایش و جذابیت بصری است و حجاباستایل نیز عمدتا در این فضا رشد کرده، اما این ویژگی، بهطور مستقیم با فلسفه حجاب که بر وقار و کاستن از خودنمایی تأکید دارد، در تضاد است. در بسیاری از نمونهها، ژستهای عکاسی، نورپردازی حرفهای و استایلهای طراحیشده، حجاب را به ابزار نمایش جذابیت بدل میکند. این روند میتواند تدریجا عمق اخلاقی حجاب را از ذهن مخاطب پاک کند و آن را به «پروژهای نمایشی» تبدیل سازد.
فروکاستن حجاب به سطح «زیباییشناسی»، نه «ارزششناسی» نیز چالشی مهم و عمیق است. وقتی حجاب در قالب «استایل» مطرح میشود، ارزش دینی آن در کنار سایر مدها و الگوهای زیبایی قرار میگیرد. این بازتعریف، حجاب را از یک اصل توحیدی و اخلاقی، به یک سبک پوشش زیباشناسانه تنزل میدهد. نتیجه این فرایند آن است که حجاب زیبا، مهمتر از حجاب با معنا و ظاهر، جایگزین فلسفه میشود و زیبایی قبل از اخلاق موردتوجه قرار میگیرد. این نگاه، حجاب سنتی و معنوی را در حاشیه قرار میدهد و جایگاه آن را تضعیف میکند.
افزون بر موارد قبل، تشویق به مصرفگرایی و مدگرایی افراطی هم، قابل طرح و تأمل است. بخش بزرگی از محتوای حجاباستایلی، بر مصرفگرایی استوار است. ترندهای پیدرپی و تبلیغات گسترده، زنان را به خریدهای مداوم، تعویض استایل و پیروی از مدهای کوتاهمدت تشویق میکنند. این روند، با ارزشهای دینی مانند قناعت، پرهیز از اسراف و سادهزیستی در تضاد است و موجب شکلگیری نگاه مادیگرایانه به حجاب میشود. چنین محوریتی برای حجاب، عملا هویت زن را به میزان خریدها و هماهنگی رنگها تقلیل میدهد.
ایجاد استانداردهای نادرست و فشار بر حجابهای ساده آسیبی دیگر برای حجاباستایلها محسوب میشود. حجاباستایل، نوعی استاندارد زیبایی برای زنان محجبه ایجاد کرده است که دستیافتنی نیست. زنانی که پوشش ساده، کلاسیک یا چادری دارند، ممکن است احساس کنند از «مدرن بودن» یا «زیباشدن» فاصله دارند. این احساس باعث کاهش اعتمادبهنفس بانوان محجبه ساده،ایجاد نگاه طبقاتی به حجاب و کنارزدن حجاب سنتی از فضای رسانهای شده و درنتیجه، گستره اقسام حجاب بهطور ناعادلانه ارزشگذاری میشود.
ایجاد تعارض هویتی و فشار روانی نتیجه منفی دیگر این پدیده است. وقتی حجاباستایل تبلیغ میشود، زنان با دو فشار متضاد روبهرو میشوند: از یک سو، ارزشهای اخلاقی حجاب، و از سوی دیگر، فشار به زیبا بودن، جذاب بودن و پیروی از ترندها. این تضاد، خصوصا برای نوجوانان و جوانان، موجب اضطراب،نارضایتی از ظاهر،احساس ناکافی بودن و فشار دائمی برای رقابت در زیبایی میشود و آرامش روانی را کاهش میدهد.
یکی از خطرناکترین پیامدهای منفی این پدیده میتواند تهیشدن مفهوم حجاب در ذهن نسل آینده باشد. وقتی حجاب تنها در قالب تصویرهای زیباشناسانه معرفی شود، نسل جدید ممکن است آن را صرفا یک سبک مد بداند، نه یک مفهوم اخلاقی و دینی. به این ترتیب، پوششی که بخشی از نظام معنوی و اخلاقی اسلام است، به یک تزیین ظاهری تبدیل میشود.
درنهایت به نظر شما چه رویکردی در مواجهه با پدیده حجاباستایلها باید اتخاذ کرد؟
حجاباستایل پدیدهای چندوجهی است که هم میتواند فرصتی برای ارتقای پوشش دینی و جذابیت آن برای نسل جوان باشد و هم میتواند موجب انحراف از مفهوم اصیل حجاب و تبدیل آن به کالایی نمایشی شود. رویکرد درست، نه رد کامل آن است و نه پذیرش بیقید آن؛ بلکه فهم عمیق، مدیریت فرهنگی و هدایت رسانهای این پدیده لازم و ضروری
است.




