به گزارش اصفهان زیبا؛ شهر یک سامانه است. فلسفه وجودی سامانهها، جبران کاستیهای نظم طبیعی است. علت بروز این کاستیها، ناکافیبودن نظم طبیعی برای تحقق هدفی انسانی است.
انسان، خواسته وهمچنان میخواهد که دراین عالم، سرِ پا و البته بر پای خویش بایستد؛ برقراری سامانه، در دل یک نظم طبیعی، نوعی استقلال از طبیعت است.
درواقع سامانه، جبران نامطلوبیت آن است؛ چون طلب انسان، «راه خود را رفتن» است؛ ولی طبیعت، جز همپا برنمیتابد. پس انسان، شهر را بنا کرده که بر پای خویش بایستد تا به راه خویش برود.
هدف هر سامانهای، تبدیل شرایط، از طریق کنترل عوامل است. سامانه شهر، کنترل عوامل طبیعی برای ایجاد شرایطی انسانی است؛ به همین خاطر است که در کوهستانها و جنگلها، برای رفع تشنگی، باید به جستوجوی رودخانهها رفت؛ ولی در شهر، فقط باید قبض آب را بهموقع پرداخت کنیم.
حتی با خشکشدن رودخانه وسط شهر نیز فشار آب شیر خانههای شهر تغییری نمیکند. این استقلال چشمگیر سامانه شهر، همزمان، هم امیدوارکننده است هم وحشتآور، هم غرورآفرین است هم خفتبار و هم دوستداشتنی است هم انزجارآور؛ اما مهمتر از همه اینها، ناگزیر است برای ما و ما ناگریزیم از آن.
سامانه خوداتکای شهر، مانند یک گلخانه است که شرایط زیست گونههای غیربومی را با ایجاد بومی مصنوعی برای آنها فراهم میکند. اتمسفر متفاوت و مستقل داخل گلخانه، که از ابتدا هدف برپاییاش نیز بوده، نوعی بیخبری حاصل از بیارتباطی با دنیای بیرون از گلخانه را رقم میزند.
نشئگی حاصل از گازهای گلخانهای، منظرهای تعجبآور برای هر ناظر بیرونی رقم میزند. نمایی از دور که ساکنان شهر را با زنجیرهای سنگین بردگی بر گردن، بر روی زمینهایی که هر لحظه بیشتر زیر پایشان را خالی میکند و زیر سقفهایی که هر آن، بیم فروریختنشان بیشتر میشود، سرخوش یا سرگشته و خوابگرد نشان میدهد.
نقطه ضعف هر سامانه، همان نقطه قوت آن است.
اثر گلخانهای که پایه تشکیل گلخانه است، بر ایجاد تفکیک فضای داخلی از خارجی استوار شده؛ ولی هرچه این تفکیک شدیدتر بوده و اختلاف فضای داخلی با خارج بیشتر باشد، احتمال فروپاشی نیز قویتر است؛ زیرا ایجاد یک حفره کوچک-مثل یک سوراخ در لایه اُزون یا یک تَرَک در بدنه هواپیما یا سوراخی در کف کشتی- میتواند بهسرعت حیات کل سیستم را تهدید به نابودی کند.