صدای بلند ناامنی

مادرم می‌گفت وقتی که مادر بشوی، دیگر هیچ خواسته‌ای برای خودت نداری و تنها چیزی که دوست داری و دلت می‌خواهد، همان چیزی است که بچه‌هایت می‌خواهند.

تاریخ انتشار: 10:22 - سه شنبه 1402/10/12
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
صدای بلند ناامنی

به گزارش اصفهان زیبا؛ یک جمله ورد زبان مادرم بود: الهی گرگ بیابان بشوی و مادر نشوی.

مادرم می‌گفت وقتی که مادر بشوی، دیگر هیچ خواسته‌ای برای خودت نداری و تنها چیزی که دوست داری و دلت می‌خواهد، همان چیزی است که بچه‌هایت می‌خواهند.

این یعنی اولویت خریدکردن‌هایت می‌شود بچه‌ها، اولویت پخت‌وپزت می‌شود غذای موردعلاقه‌شان و خودت می‌شوی آدم دست‌چندم یک خانه! اما راضی هستی.

از این که باعث شوی لبخند روی لب‌های پاره‌تنت نقش ببندد، راضی هستی.من مادر دو بچه‌ام و حالا بعد از پنج سال مادری‌کردن، تقریبا دستم آمده است که بچه‌ها هرچقدر هم متفاوت باشند، نقاط اشتراکشان در چه چیزهایی است؛ مثلا می‌دانم یکی از چیزهایی که تمام بچه‌ها را می‌ترساند، صدای بلند است.

یک احساس ناامنی انگار در وجودشان ایجاد می‌شود.

من خیلی تلاش می‌کنم توی خانه‌مان سروصدای اضافه نداشته باشیم؛ صدایی که بچه‌هایم را بترساند. خیلی وقت‌ها در طول روز که عصبانی می‌شوم و ذکر و صلوات کارساز نیست و متوسل به دادوبیداد می‌شوم، شب‌ها در سکوت تا سرحد مرگ پشیمان می‌شوم.

راستش را بخواهید، در این چند ماه خیلی به بچه‌های فلسطینی فکر کرده‌ام؛به اینکه آیا راهی وجود دارد که بتوانم یک جوری بیاورمشان اینجا که بتوانند زنده بمانند، که مادرهایشان بی‌بچه نشوند؟ به‌قول مادرم که می‌گفت آدم گرگ بیابان بشود و مادر نشود!

بچه‌ها از صدای بلند می‌ترسند؛ از صدای مهیب بمب هم می‌ترسند؛ لابد از صدای آوارشدن خانه‌ها روی هم. تصویر بچه‌های فلسطینی را این چند وقت دیده‌ای؟ همین‌ها که از شدت ترس نزدیک است جانشان بیاید بالا و دندان‌هایشان دارد کرت، کرت محکم کوبیده می‌شود روی یکدیگر و می‌لرزند با سر و صورت خونی، تصویرشان را دیده‌ای؟ آخ که آدم گرگ بیابان بشود و مادر نشود.

من دیده‌ام که بچه‌هایم چقدر از صدای بلند می‌ترسند؛ بعد گریه می‌کنند و به هق‌هق می‌افتند و بعد باید با هزار ترفند نازشان را بکشی تا آرام بشوند.

راستی چه کسی ناز بچه‌های مظلوم فلسطین را می‌کشد؟ اعضای عصاقورت‌داده و بی‌مصرف سازمان ملل یا حاکمان بی‌شرم‌وحیای دولت‌های عربی؟ با چه ترفندی آرامشان می‌کنند؟ اصلا کسی به یادش مانده که یک جای دنیا بچه‌ها دارند توی فقر و ناامنی دست‌وپا می‌زنند؟ من مادرم، خوب می‌دانم که بچه‌ها احساسات مشترک زیاد دارند؛ مثلا همه‌شان خوراکی‌های رنگ‌وارنگ را دوست دارند، همه‌شان بازی را دوست دارند، همه‌شان از صدای بلند می‌ترسند؛ از صدای بمب هم… .

من مادرم، خوب می‌دانم؛ خیلی خوب! آخ که آدم گرگ بیابان بشود و مادر نشود.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

پنج × 3 =