روبرت صافاریان هدف برگزاری این نظرسنجی را ایجاد کنجکاوی و هیجان برای نسل جوانتر درباره کتابهای مهم ادبیات داستانی ایران میداند: «در زمینههای دیگر به خصوص در حوزه سینما از این مدل کارها زیاد انجام میشود. درواقع انواع و اقسام نظرسنجیهای مختلف از سالانه و دهسالانه و…درباره فیلمها برگزار میشود، اما عجیب است که این اتفاق برای ادبیات تابهحال نیفتاده بود. به همین خاطر، به نظرمان رسید که فرصت و بهانه خوبی است که در سال آخر سده شمسی، از طریق نظرسنجی ده داستان فارسی یک صد سال اخیر را انتخاب کنیم. این جور کارها و این مدل نظرسنجیها البته جایگزین نقد جدی نمیشود و بیشتر وسیلهای برای ایجاد کنکاوی و هیجان است تا یک سری از کتابهایی را که بهخصوص جوانترها نمیشناسند معرفی کند و در اصل نوعی بازارگرمی برای کتابهای ادبیات داستانی به حساب میآید.» او البته اعتقـــــاد دارد که این نظرسنجیهـا میتوانـد منشأ ایدههای پژوهش درباره ادبیات هم باشد: «فکر میکنم نظرسنجیهایی مانند پویش “صدسال شمسی ده داستان فارسی” قابلیتهایی هم در زمینه پژوهش دارد. برای مثال با بررسی مسیر یک رمان میتوان پرسید که چگونه این کتاب طی سالیان متمادی توانسته در مرکز توجه باشد و چه پارامترهایی به این کتاب امکان این مسئله را داده است؟ یا چه مسائلی اهمیت یک کتاب را به مرور کمرنگ کرده است؟ نکته مهمی که باید در نسبت میان این نظرخواهیها و نقد جدی ادبیات مطرح شود، این است که خیلی از دوستان نویسنده احتمالا در این پویش شرکت نمیکنند، چراکه معتقدند ادبیات با رأی و ستارهدادن نسبتی ندارد، اما من معتقدم قرار نیست این نوع نظرسنجیها جایگزین نقد جدی ادبیات شود، بلکه اتفاقا درباره آثاری که در این رأی گیری ها بیشتر اسمشان میآید میتوان پژوهشهایی را انجام داد و کتاب و مقاله نوشت و حتی سمینار برگزار کرد.»
صافاریان از پارامتر انتخاب افراد برای نظرخواهی در این پویش هم صحبت میکند: «ما این گونه در ذهن خودمان فرض کردیم که نویسنده کسی است که کتابی به زبان فارسی در حوزه ادبیات داستانی داشته باشد. البته بعضیها هم به این معنا در نظرسنجی حاضر نیستند، بلکه منتقد ادبی یا صاحب نظر در حوزه ادبیات هستند و همچنین کسانی که کار نوشتن را در مدیوم سینما انجام میدهند و فیلم نامهنویس هستند هم در این رأیگیری آرایشان لحاظ خواهد شد.» این منتقد و مترجم سینما به یکی از ایدههای مهم و تازه این پویش یعنی پرسش از داستانهای ایرانی به زبانی غیر از زبان فارسی هم اشاره میکند: «در مطلبی که در این رابطه در سایت وینش نوشتم به این مسئله پرداختم و از دو حالت درباره کتابهای ایرانی غیر زبان فارسی صحبت کردم؛ یکی اینکه کتابی اصلا به این زبانها نوشته نشده است که ذهن را به این سمت میبرد که چرا داستانی به زبانهایی غیر از زبان فارسی در ایران نوشته نشده است؟ احتمالا به این خاطر است که زبانهای غیر فارسی آرام آرام به زبانهای شفاهی تبدیل شدند. البته نه به صورت کامل ولی عمدتا به سمت شفاهیشدن رفته اند. حالت دوم هم این است کتابهایی در زمینه ادبیات داستانی وجود دارند اما ما یعنی علاقهمندان ادبیات و عموم مردم آنها را نمیشناسیم. این وضعیت هم خود به خود این پرسش را مطرح میکند که چرا این کتابها را نمیشناسیم؟ و چرا به مخاطبان معرفی نشدهاند؟ این حالت دوم جایی است که اهل ادب و فرهنگ زبانهای غیرفارسی باید راهنما باشند و از این کتابها در صورت وجود داشتن خبر دهند.» صافاریان اضافه میکند: «ایده من در زمان طرح مسئله کتابهای ایرانی غیر فارسی این بود که شاید این پرسش جرقه باشد تا اهل ادب زبانهای دیگر ایران به این فکر برسند که چنین نظرخواهی را در میان هم زبانان خودشان برگزار کنند تا کتابهای داستان زبانهای دیگر ایران را مخاطبان بشناسند.»
نویسنده کتاب «خانه دوطبقه خیابان سنایی» در پاسخ به این پرسش که چرا انتخاب نویسندگان و صاحبنظران در این نظرسنجی بیشتر ناظر بر کتابهای دهههای دورتر و نویسندگان قدیمیتر است میگوید: «هر کتابی برای اینکه به تاریخ بپیوندد و با اطمینان در لیست کتابهای امتحان پس داده و مهم قرار بگیرد، نیاز به زمان دارد و احساس عمومی در نظردهندهها این گونه است که حتی اگر کتابی را در همین یکی دو سال خوانده باشند و دوست داشته باشند، با اطمینان نمیتوانند از کیفیت کتاب در یک بازه بلندمدت صحبت کنند. ایده انتخاب داستان در یک بازه صدساله هم خود به خود نوعی گفتوگو درباره تاریخ داستان فارسی است و برای رفتن به این تاریخ طبیعتا نیاز به زمان وجود دارد. این را هم باید اضافه کنم که این نظرسنجی به تدریج تبدیل به نوعی نظرخواهی از نسل جوانتر نویسندگان در مورد نسل قدیمیتر شد و نویسندگان نسل تازهتر درباره کار خودشان نظری نمیدهند و بیشتر تمرکز بر نویسندگان نسلهای پیش است.»
صافاریان ادامه میدهد: «من معتقدم دلیل این انتخابهای قدیمیتر ضعیفترشدن داستان فارسی نیست. شاید در مواردی به تکرار افتاده باشد که دلیل آن هم تعدد کتابهایی است که در سال منتشر میشود، اما داستان فارسی ضعیف نشده است. همیشه گفته میشود که زبان فارسی در ادبیات داستانی بر خلاف شعر سنت ندارد. این سنت در معنایی به تعداد زیاد آثار هم برمیگردد، یعنی وقتی تعداد آثار ادبیات داستانی افزایش پیدا کند و تولید شود خود به خود و در بلندمدت کیفیت نوشتار بالا میرود و طبیعتا نسبت تعداد آثار شاخص و شاهکار در بین تعداد بیشماری کتاب داستان کمتر خواهد شد.»