در گفتوگو با اصفهانزیبا ضمن طرح مشکلات این گروه از افراد، میگوید: «به دنبال توصیههای سازمان بهداشت جهانی در مورد کرونا، کشورها مجبور به رعایت پروتکلهای بهداشتی شدند، در حالی که این مسئله ارتباط را برای افراد دارای معلولیت سختتر کرد و پیامدهای نامطلوبی در جنبههای جسمی، اجتماعی، روحی و شغلی زندگی این افراد، نسبت به افرادی که معلولیت ندارند، به دنبال داشت.» این مشکلات به صورت کلی در حیطه «برقراری ارتباط» قرار دارد و به گفته او «به نظر میرسد که مسئولان در این زمینه تدبیری نیندیشیدهاند.» این در حالی است که قانون حمایت از حقوق معلولان در سال ۱۳۸۳ تصویب شده و در اردیبهشت سال 97، بازنگری و مورد تصویب شورای نگهبان قرار گرفت و کلیه ۳۴ مفاد آن الزامآور شد، اما… .
چه شد که شما متوجه مشکلات معلولان در دوران کرونا شدید؟
شروعش با مشکلاتی بود که برای خودم پیش میآمد. من معلولیت جسمی حرکتی دارم و از ویلچر استفاده میکنم که مشکلاتی را ایجاد میکند. اما اصلیترین دلیلی که توجه مرا جلب کرد و باعث شد به صورت گستردهتر بر این موضوع تمرکز کنم و انگیزهای باشد تا کاری در این زمینه انجام شود، طرح موضوعی بود که با یکی از اساتید دانشکده روانشناسی دانشگاه اصفهان داشتم. خانم دکتر تقوی استقبال کردند و این موجب شد تا با همکاری هم، مقالهای را دربرگیرنده همه انواع معلولیتها کار کنیم؛ یعنی چه افرادی که معلولیت جسمی حرکتی دارند و چه افرادی که معلولیت بینایی دارند و چه افرادی که معلولیت شنوایی دارند. مقاله حاضر به زبان لاتین ترجمه شده و اکنون در دست داوری و چاپ است. به نظرم آمد ایده خوبی است که بتوانیم این اطلاعات را همرسانی کنیم تا توجه دیگران نیز به مسائل و مشکلات معلولان در دوران حاضر معطوف شود.
این موارد چیست؟
بسیاری از کشورها به دنبال توصیههایی که سازمان بهداشت جهانی ارائه کرد، اقدامات بهداشتی برای جلوگیری از شیوع بیماری کرونا را در دستورکار قرار دادند که شامل استفاده از ماسک، دستکش، شستوشوی مرتب دستها، حفظ فاصله اجتماعی و اعمال قرنطینه بود. این پروتکلها ارتباط را برای افراد دارای معلولیت سختتر کرد و پیامدهای نامطلوبی در جنبههای جسمی، اجتماعی، روحی و شغلی زندگی این افراد، نسبت به افرادی که معلولیت ندارند، به دنبال داشت. به صورت کلی این مشکلات در حیطه برقراری ارتباط قرار دارد که به تفصیل خواهم گفت. اولین مورد دسترسی دشوار افراد دارای معلولیت به اطلاعات است. چالش بزرگ دیگر، بحث سلامتی این افراد در قرنطینه است که جدای از بیماریهای زمینهایشان، این وضعیت را تشدید کرده است. خانهمانی نیز برای آنها مشکلات متعددی را به وجود آورده است.
نابینایان با چه مشکلاتی روبهرو هستند؟
طی مصاحبههایی که در پژوهشمان داشتیم، دریافتیم که دستکش به طور اساسی مانعی برای بینایی نابینایان است و باعث میشود حس لامسه آنها مختل شده و دیگر نتوانند با چیزهای پیرامون خود مانند قبل ارتباط برقرار کنند؛ بنابراین زندگی برای آنها سختتر شده است. از دیگر مشکلات، بحث افزایش «عجزندیدن» است. به طور مثال اگر نابینایان بخواهند به صورت جمعی در شهر تردد کنند، به دلیل معلولیتشان مجبورند که مدام به هم دست بزنند و دست یکدیگر را بگیرند، مسئلهای که موجب تماس نزدیک آنها میشود و حالا بیشتر به چشم میآید و موجب دامنزدن به این نگرانی شده که کرونا سریعتر شیوع پیدا کند. این مسئله همچنین موجب اضطراب این دسته از معلولان و خانوادههای آنها شده است. مورد دیگر، بحث «فروپاشی نشانهگذاری» هایی بود که نابینایان پیش از کرونا داشتند و حالا دیگر ندارند. به عنوان نمونه، فرد نابینا طبق نقشهای که در ذهن دارد، میداند که عصا، کلاه یا دیگر وسایلش در کجای محیط زندگی او قرار دارد اما شیوع کرونا موجب شد تا برای جلوگیری از انتقال بیماری، این نقشه به هم بریزد و به طور مدام، جای وسایل تغییر کند؛ بنابراین نشانهها نیز دچار تغییر و فروپاشی شدهاند. آنها دیگر نمیتوانند به آنچه میخواهند، دسترسی سریع داشته باشند. مورد بعدی بحث «احساس ناامنی» است؛ یعنی اضطراب و ترس جاری در زمان حاضر، موجب ایجاد حس ناامنی در فرد نابینا میشود. او احساس میکند که در محیطی ناشناخته و ناامن زندگی میکند. این مسئله برای نابینایان بار روانی ایجاد کرده است. آخرین مورد نیز، بحث «کمکنکردن دیگران» به این افراد است. پیش از کرونا اگر فرد نابینایی برای گذر از خیابان از مردم کمک میخواست، دستی به دوستی دراز میشد، اما حالا به خاطر کرونا نمیتوانند دست هم را بگیرند که این نیز به معضلی مهم تبدیل شده است.
و مشکلات ناشنوایان؟
ماسکزدن افراد جامعه در دوران کرونا به سدی برای لبخوانی صحبتهای دیگران مبدل شده است. پیش از این اگر فرد ناشنوایی برای انجام کاری اداری به دستگاهی مراجعه میکرد، تا درصد زیادی متوجه منظور دیگران میشد اما اکنون این امکان دیگر وجود ندارد. همین عامل موجب شد تا ما در شهرداری اصفهان از کمک مترجمان زبان اشاره برای حل مشکلات آنها بهره بگیریم. خوشبختانه دو ماهی است که این مترجمان در مناطق 15 گانه و معاونت شهرسازی مستقر شدهاند. مورد بعدی، «محرومیت ناشی از ارتباط» بود؛ به عنوان مثال، ارتباط مفهومی نزدیکی که میان ناشنوایان و شنوایان تا پیش از شیوع کرونا وجود داشت، از سویی با وجود ماسک سد شد و از سوی دیگر به واسطه پوشیدگی صورت ارتباط حسی و عاطفی آنها با افراد پیرامونشان به خصوص در محل کار از دست رفته است. فرد ناشنوا صبح رهسپار کار میشود و بعداز ظهر هم به خانه برمیگردد، بیاینکه باکسی رابطهای برقرار کرده باشد. مورد دیگر، «فقر علم به زبان اشاره» بود. ناشنوایان گفته بودند حتی وقتی برای حل مشکلی به اداره بهزیستی مراجعه میکنیم، مترجمی نیست تا بتواند مشکل ما را بشنود و انتقال بدهد. این معضل در دیگر ادارات هم وجود دارد. آخرین مورد، وابستگی به مترجم است. ناشنوایان برای مراجعه به هرجا، از رجوع به پزشک تا کار اداری، حتما باید مترجمی به دنبال میداشتند. به عنوان نمونه، کافی است تا آنها به بیماریای جز کرونا مبتلا شوند، وقتی به بیمارستان مراجعه میکردند، کسی نبود تا با آنها صحبت کند. از طرف دیگر چنانچه قائل به حضور همراهی شنوا هم بودند، بامشکلاتی دیگر روبهرو میشدند. متأسفانه در این باره نیز اقدامی انجام نشده است.
از مشکلات معلولان جسمیحرکتی هم بگویید.
«توقف فـیزیوتــراپی و کــاردرمــانــی» از معضلات اساسی معلولان جسمیحرکتی در دوران کروناست. این موضوع موجب تشدید مشکلات جسمی مانند زخم بستر شده است. نکته غمانگیز ماجرا اما این است که معلولان جسمیحرکتی، حتی پیش از شیوع کرونا هم شرایطی مشابه را تجربه و قبول کردهاند. به طور مثال، یکی از افرادی که در اثر تصادف قطع نخاع و در نتیجه معلول جسمیحرکتی شده بود، در مصاحبه میگفت من مجبور شدم زمانی طولانی در خانه به تنهایی زندگی کنم.
مشکلاتی عمومی نیز در میان این سهدسته وجود دارد. در این باره توضیح دهید.
اولین مورد بحث «بیکاری شدید» است. متأسفانه بسیاری از معلولان با شیوع کرونا شغلشان را از دست دادند. به عنوان نمونه، بسیاری از معلولان جسمیحرکتی با ماشینهای مناسبسازیشده مشغول کار در تاکسیهای اینترنتی بودند. بیکاری در میان این افراد به دلیل ضعف شدید بدنی و آسیبپذیری در برابر کرونا بیشتر بوده است. یا اینکه فرد، کلینیک یا نهاد مددکاری برای ناشنوایان داشته یا حتی کلاسی برای آنها دایر میکرده که به اجبار، تعطیل شده است. متأسفانه به دلیل نبود حمایت نیز نتوانستهاند کلاس آنلاین برگزار کنند؛ بنابراین عملا بیکار شدهاند. از دیگر مشکلات، موضوع «تهیه داروها و وسایل درمانی مورد نیاز معلولان» است که در همه دستهها دیده میشود. برای مثال، معلولان جسمیحرکتی در این دوران استرس تهیه دارو و این که چه کسی برای آنها این کار را انجام بدهد، داشتهاند. در مورد ناشنوان نیز بحث سمعک و باتری و… همیشه یک معضل بوده است. به موضوع بیحرکتی و چاقی معلولان هم اشاره کردم. آنها به دلیل اجبار به خانهنشینی، تقریبا حرکتی ندارند، به ویژه معلولان جسمیحرکتی که نمیتوانند به فیزیوتراپی و کاردرمانی بروند. مسئله دیگری هم که وزارت بهداشت، صدا و سیما و بهزیستی برای مرتفعکردن آن درباره ناشنوایان اقدامی انجام ندادهاند، بحث «اطلاعرسانی درست» بود. وقتی میگوییم برای این دسته از افراد باید تمهیداتی در نظر گرفته شود، به این موضوع اشاره داریم که به عنوان مثال، تلویزیون به جز زبان اشاره به طور مرتب زیرنویس داشته باشد و اطلاعات را منتشر کند. اگر برای دانشآموزان برنامه آموزشی ضبط و پخش میکنند، باید به زبان اشاره هم ترجمه شده باشد تا درک مطلب به خوبی اتفاق بیفتد. این در حالی است که در ابتدای شیوع کرونا، معلولان اطلاعاتی در این زمینه نداشتند و نمیدانستند وقایع به چه منوال پیش میرود و چگونه باید سبک زیستیشان را با وجود کرونا متحول کنند. از وزارت بهداشت یا حتی بهزیستی تحرکی در زمینه «تهیه و توزیع بستههای اطلاعاتی» ندیدم تا آنها نسبت به وضعیت موجود آگاهی داشته باشند. معلولان به شبکههای مجازی مثل اینستاگرام و تلگرام پناه برده بودند. بسیاری از آنها هم زبان انگلیسی نمیدانند، به همین خاطر در حرکتی خودجوش، کسانی که زبان میدانستند به ترجمه متون مرتبط پرداخته، از آن فیلم تهیه و منتشر کردهاند. بسیاری از افراد نابینا نمیتوانند «دورکاری» انجام دهند، زیرا اتوماسیون مناسبسازی نشده است؛ بنابراین مجبورند تا در محل کارشان حضور داشته باشند. از طرف دیگر هم سامانه شاد برای نابینایان مشکلات متعددی را ایجاد کرده، زیرا برای این افراد دسترس پذیر نیست و بسیاری از آنها نمیتوانند از این سامانه و سامانههای مشابه استفاده کنند.