قصه مصدق

14 اسفند در تاریخ معاصر ایران با نام دکتر محمد مصدق پیوند خورده است؛  پیوندی که به مصدق نیز خلاصه نشده و در متن مراسم بزرگداشت او در سال‌های مختلف شاهد تحولات سیاسی خاصی نیز بوده‌ایم؛ از جمله 14 اسفند 57 که اولین مراسم درگذشت او پس از انقلاب در  احمدآباد با سخنرانی آیت الله طالقانی و با حضور جبهه ملی، سازمان مجاهدین خلق، نهضت آزادی و چریک‌های فدایی خلق برگزار شد. به گفته روزنامه اطلاعات در این مراسم یک‌میلیون نفر شرکت کردند. دو سال پس از این مراسم نیز در دومین سالگرد مصدق پس از انقلاب دقیقا در 14 اسفند 1359 بنی‌صدر با سخنرانی در دانشگاه تهران جوی تنش‌آمیز را در کشور ایجاد کرد.

تاریخ انتشار: 08:25 - پنجشنبه 1399/12/14
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه

محمد مصدق در ایران به عنوان نخست‌وزیر کودتا‌زده و قهرمان ملی‌شدن صنعت نفت یاد می‌شود؛ اما این همه آن چیزی نیست که باید از زندگی پرفراز‌و‌نشیب او بدانیم. او در 26 خرداد 1261 در خانواده‌ای قجری متولد شد. در کارنامه او تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه نوشاتل، هشت دوره نمایندگی مجلس شورای ملی، مخالفت با انقراض سلسله قاجار، مبارزه در راه انقلاب مشروطه، استانداری فارس، وزارت مالیه، استانداری آذربایجان، وزارت امور خارجه، مؤسس جبهه ملی ایران، نخست وزیری و رهبر ملی شدن صنعت نفت به چشم می‌خورد. پس از قانون ملی‌شدن صنعت نفت، مصدق با پیش‌شرط تصویب خلع‌ید انگلیس از نفت ایران، نخست وزیر شد. دولت اول مصدق، مبنای فعالیت خود را بر انجام برخی اصلاحات و قانونی‌کردن اموری گذاشت که پیش از این بدون نظارت صورت می‌پذیرفت. با آغاز انتخابات مجلس هفدهم و بالاگرفتن درگیری‌ها و احتمال تقلب، اختلافات دولت و دربار زیاد شد. مصدق در دو جناح می‌کوشید: یک اصلاح امور و دوم مدیریت نزاع نفتی با انگلیس در لاهه؛ بنابراین در بازگشت از لاهه مجددا با رأی اعتماد، مأمور تشکیل کابینه شد. اما پس از چندی در تیر ۱۳۳۱ خورشیدی مصدق از شاه درخواست کرد تا مسئولیت وزارت جنگ را به او بسپارد. شاه این درخواست را نپذیرفت و مصدق نیز استعفا کرد. این استعفا و روی کار آمدن قوام باعث شد تا آیت‌الله کاشانی به حمایت از مصدق برخیزد و در ادامه با شدت عمل قوام، حادثه سی‌تیر ۱۳۳۱ شکل گرفت و دربار فردای آن روز، مجددا با عزل قوام، مصدق را مأمور تشکیل کابینه کرد و با دادن اختیارات مدنظر او، دور دوم نخست وزیری‌اش را با اقتداری بیشتر آغاز کرد. دوستان دیروز مصدق، تبدیل به مخالفان او شدند و همین مسئله در کاهش قدرت و حوزه نفوذ او مؤثر بود. امثال  مکی، بقایی و زاهدی یا مستقیما به مخالفت پرداختند یا هیچ حمایتی نمی‌کردند. توطئه قتل مصدق در نهم اسفند ۱۳۳۱ با تحریک دربار شکل گرفت و البته ناموفق بود و همچنین قتل رئیس شهربانی دولت او در سال ۱۳۳۲ وضعیت دولت او را با مشکلات فراوانی مواجه کرده بود. از سوی دیگر، مصدق در فروش نفت ملی شده دچار ناکامی بود و همین باعث ایجاد تردید در شیوه دولت‌داری او می‌شد. همچنین حمایت‌های صورت‌گرفته از سوی حزب توده به نفع او، مستمسک مطلوبی به دست دولت و ارتش داده بود تا زمینه‌های سقوط او را با کمک سرویس‌های خارجی آماده کنند.
 لازم به ذکر است که تأثیر مصدق بر منافع ملی صرفا به ایران خلاصه نمی‌شد. دکتر محمد مصدق هنگام بازگشت از دادگاه لاهه و دفاع پیروزمندانه از حق ملت ایران درباره اختیار به‌دست‌گرفتن صنعت نفت، در مصر توقف داشت و مورد استقبال بسیار گرم و صمیمانه مردم مصر قرار گرفت. سه سال بعد، دولت مصر به رهبری جمال عبدالناصر، کانال سوئز را ملی اعلام کرد. مصدق الهام‌بخش برخی از اقدامات این‌چنینی در آن دوران بود و به همین دلیل خیابانی در قاهره به نام او نام‌گذاری شده است. اجرای برنامه ریاضت اقتصادی با محوریت عدم اتکا به درآمدهای نفتی و تلاش برای مصرف نفت خام در داخل کشور، اقدام دیگری بود که دکتر مصدق برای خنثی‌کردن تحریم نفت از سوی انگلیس انجام داد و موفق شد اقتصاد کشور را در آن دوره، سرپا نگاه دارد.
البته پرداختن به حواشی ملی‌شدن صنعت نفت شاید بحث تکراری درباره دکتر محمد مصدق باشد و تنها نکته قابل تأمل درباره آن دوره همکاری جبهه ملی با فداییان اسلام در جهت ترور رزم‌آرا و چند چهره دیگر به جهت تسهیل در ملی‌شدن صنعت نفت است.
محمد عبدخدایی فعال سیاسی و از شاهدان عینی وقایع آن زمان در این باره گفته است: «جلسه‌ای در منزل حاج محمود آقایی در خیابان ایران تشکیل شد و رهبران جبهه ملی همه آمدند، دکتر فاطمی در آنجا گفت من به نمایندگی از دکتر مصدق آمده‌ام و یک قرآن را همه امضا کردند و هم‌قسم شدند که اگر رزم آرا از بین برود جبهه ملی، تشکیل دولت اسلامی را اعلام می‌کند. به همین جهت مرحوم نواب صفوی در 20 اردیبهشت سال 1330 مصاحبه‌ای کرد و گفت که من مصدق و جبهه ملی را به محاکمه دعوت می‌کنم؛ زیرا این‌ها به ما قول دادند دولت اسلامی اعلام کنند و چون دولت را اسلامی نکردند من با مصدق مخالفت می‌کنم».
پس از ملی‌شدن صنعت نفت روابط مصدق با حزب توده ایران و فداییان اسلام هرکدام به دلایلی به تیرگی رفت و سرانجام با فرار شاه در 25 مرداد 1332 کودتایی علیه مصدق شکل گرفت. حزب توده در آن زمان با حضور در خیابان‌ها و دفاع از مصدق و با استفاده از سازمان افسران حزب توده ایران مانع کودتا شد، اما سه روز بعد یعنی 28 مرداد 1332 در حالی‌که مصدق از سوی مریم فیروز از وقوع کودتا مطلع شده بود اما توجهی به گزارش‌های حزب توده نکرد و کودتا در عصر آن روز پیروز شد. پس از آن مصدق به سه سال زندان و تبعید به احمدآباد محکوم و دوره‌ای تاریک از استبداد شاه تا پیروزی انقلاب آغاز شد. در اسناد دخالت سیا در محاکمه و تبعید مصدق که در وب‌سایت «آرشیو امنیت ملی آمریکا» قابل مشاهده است، به تلگرافی اشاره شده که سیا در آن سعی می‌کند شاه را از برگزاری دادگاه علنی برای محاکمه مصدق برحذر کند، تحلیل سازمان سیا این بود که از هر حرکتی که مصدق را به یک قهرمان تبدیل کند، باید خودداری کرد. این دخالت شرم آور دولت آمریکا و وابستگی حکومت پهلوی، در روند تبعید دکتر مصدق به احمدآباد، از فرازهای مهم و دردناک تاریخ معاصر ایران است. رویدادی عبرت‌انگیز که می‌تواند چگونگی مواجهه عزتمند ایرانیان در برابر نظام سلطه و قدرت‌های بین المللی تمامیت خواه را روشن کند. از اقدامات مهم دکتر محمد مصدق می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
 موازنه منفی (قانونی برای ندادن هیچ امتیازی به دولت‌های استعماری روسیه و انگلیس) در زمان وکالت در مجلس چهاردهم، ملی شدن شیلات و کشتی‌رانی در زمان وکالت در مجلس چهاردهم، ملی‌شدن صنعت نفت ایران (اکتشاف، استخراج و بازرگانی) در زمان وکالت در مجلس شانزدهم، اجرای قانون خلع ید از انگلیسی‌ها در صنایع نفت ایران در زمان نخست‌وزیری، ملی‌شدن مخابرات در زمان نخست‌وزیری، تأسیس بندر آزاد در بوشهر در زمان نخست‌وزیری، لایحه مجازات ‌دادن پاسخ خلاف واقع (مجازات دروغگویی) در زمان نخست‌وزیری، تصویب «لایحه استقلال کانون وکلای دادگستری» در ۷ اسفند ۱۳۳۱، قانون استقلال دانشگاه تهران.
 تأسیس سازمان نقشه‌برداری، قانون صدور چک، ایجاد سازمان تربیت بدنی، بخشیدن زمین به کشاورزان در دوران اصلاحات ارضی.
مصدق در زمان تبعید به قلعه احمد آباد به نوعی والی آن منطقه محسوب می‌شد و در ده سالی که محصور احمدآباد بود دیگر در سیاست رسمی کشور دخالتی نداشت. هرچند اگر تحولات دهه 50 را دیده بود مشخص نیست چه موضع سیاسی اتخاذ می‌کرد. مصدق در دوران تبعیدش به احمد آباد، در آغاز کتابی به نام «الجزایر و مردان مجاهد» مطلبی مبنی بر تأیید مبارزه مسلحانه برای رهایی مردم ایران نوشت که این دست‌نوشته کوتاه حجتی برای برخی از جریانات چریکی در دهه پنجاه شد.
دکتر محمد مصدق سرانجام در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵، ۱۳ سال پس از سقوط دولتش، بر اثر ابتلا به سرطان در بیمارستان نجمیه، همان بیمارستانی که مادرش به عنوان اولین بیمارستان مدرن تهران وقف کرده بود درگذشت. مصدق وصیت کرده بود او را کنار شهدای ۳۰ تیر در ابن بابویه دفن کنند، ولی با مخالفت شاه روبه‌رو شد و او را در یکی از اتاق‌های خانه‌اش در احمدآباد به خاک سپردند. پیکر او توسط دکتر یدالله سحابی غسل و شست‌وشو داده شد. سپس نماز میت توسط سید رضا زنجانی بر پیکر او اقامه شد. در حال حاضر به خانه دکتر مصدق آسیب بسیاری وارد شده و خانه نیاز به مرمت دارد. همچنین باید اقداماتی برای تعیین حد و مرز خانه در نظر گرفته شود. در این خانه اسناد و اموالی نیز وجود دارند که نیازمند نگهداری جدی هستند. در سال‌های اخیر بحث‌هایی درباره تغییر کاربری منزل دکتر محمد مصدق به موزه عنوان شده است. پس از پیروزی انقلاب درباره نقش دکتر مصدق در وقایع سیاسی اختلاف نظرهایی به وجود آمد و تا سال‌ها خیابانی به نام او نام‌گذاری نشد. سال 1396 خیابان نفت تهران و در سال 1398 خیابان پیروزی اراک به نام محمد مصدق تغییر کرد.
منابع: خاطرات و تالمات دکتر مصدق نوشته ایرج افشار
ایران در دوره دکتر مصدق
ایران بین دو انقلاب

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط