در بعضی از فیلمها مختصات رعایت نشده بود. همچنین ما شاهد قدمی فراتر از فیلم کوتاه هستیم. در بعضی روایت داستانی شکل نگرفته یا روایت کامل نشده است. همچنین عمدتا این فیلمها با یک پایان شوکبرانگیز بسته شدهاند و مقدمهچینی بسیار طولانی دارند. همچنین عطیه سلطانی افزود: فیلمسازها باید توجه داشته باشند روایتی که انتخاب میکنند به ساختار مرتبط باشد. در ادامه جداگانه برای بیان بهتر این موضوع به بررسی فیلمها میپردازیم.
فیلم کوتاه «گارسون»
سلطانی با اشاره به خلاصهای از فیلم کوتاه «گارسون» گفت: اتفاقی که در این فیلم میافتد استراق سمع یک گارسونی است که صدای مراجعهکنندگان به کافی شاپ را ضبط میکند و ما متوجه میشویم که یک نفر متوجه شده که گارسون صدا را ضبط میکند و با او حرف میزند. ماجرای فیلم به یک تراژدی منجر میشود. فیلم گارسون تلاش کرده شاکله متفاوتی داشته باشد. اما این موضوع باعث اضافهشدن پلانهای زیادی شد که شاید بودن آن لزومی نداشت و کارکرد دراماتیک هم نداشت. همچنین گلشیری افزود: فیلــــــم گارسون یکی از فیلمهایی است که مقدمهچینی طولانی دارد و مسئله اصلی شخصمحور مشخص نیست. در نمونههای مشابه این فیلم که به استراق سمع اشاره دارند هم ما شاهد این موضوع هستیم. یکی از ایرادهای دیگر این اثـــــــر پایانبندی مستقل است که انگار با قسمتهای دیگر فیلم ارتباطی ندارد.
فیلم کوتاه «تابستان به کوچه آمدیم»
سلطانی با اشاره به فیلم کوتاه «تابستان به کوچه آمدیم» گفت: این فیلم برای خود من چیزی بود بین خردهپیرنگ و یک شاهپیرنگ که هیچکدام کامل نبود. از طرفی عنوان فیلم میگوید که قرار است یک نوستالژی را ببینیم. اتفاق بعد از بحرانی که شخصیتهای فیلم درگیر آن میشوند اتفاقی متفاوت نیست. و حتی شاید اگر این پلان نبود هیچ تغییری در فیلم ایجاد نمیشد و چهبسا بهتر هم بود. گلشیری ادامه داد: ما در این اثر با داستانی روبهرو هستیم که قرار است به یک تغییر منجر شود. اما متاسفانه اثر فراتر از یک ایده نمیرود.
«موهایم را بباف»
سلطانی با اشاره به خلاصهای از فیلم کوتاه «موهایم را بباف» گفت: این فیلم داستان خانم جوانی است که باردار است و با شوهرش به اختلاف رسیده و میخواهد بچه را سقط کند. در حالی که آخر فیلم متوجه میشویم مادر دختر باردار است که ضربه نهایی فیلم است. همدل نبودن بازی دختر و مادر باعث میشود که ما نتوانیم با دختر همذاتپنداری کنیم و متوجه کشمکش بین مادر و دختر نمیشویم.
همچنین گلشیری ادامه داد: ما درک میکنیم که فیلمسازان به دلایل مختلف نمیتوانند به طراحی لباس و فضا دقت کنند. اما برای رسیدن به پرداخت درست از فیلم، بعضی از اقدامات الزامی است. متاسفانه سطحیبودن موقعیـــــــتهایی که کاراکترها در آن قرار میگرفتند منجر به رابطه ضعیف بین کارگردانی و فیلمنامه شده است.
فیلم کوتاه «صندلی»
سیاووش گلشیری گفت: فیلم «صندلی» به پارامترهای یک فیلم کوتاه نزدیک شده و به بسیاری از موقعیتهای کنونی نزدیک است. این اثر در رابطه با اشغال است. مسئله اعتراضی را نشان میدهد که تمام اجزای فیلم در خدمت آن است. این اثر از جمله آثاری است که بارها و بارها میتوان آن را دید و لایههای متفاوتی از آن را کشف کرد. فیلم ایرادهایی داشت اما پایانبندی بسیار هوشمندانهای داشت. همچنین سلطانی اضافه کرد: شاید میشد قاب و تدوین متفاوتی برای این فیلم انجام داد. اما به طورکلی فیلمی است که بهراحتی حرفش را میزند و این برای مخاطب جذاب است، همچنین کشمکش بین بازیگرها که دو دسته هستند قابل باور است.
فیلم کوتاه «پناه»
سلطانی با اشاره به خلاصهای از فیلم کوتاه «پناه» گفت: پناه داستان خواهر و برادری است که پدر و مادر خود را از دست دادهاند و چند خانواده بر سر نگهداری از آنها به مشکل برخوردهاند. کارگردان زمان ساخت این فیلم تقریبا پانزدهساله است و قطعا مدیریت چند بازیگر برای این کارگردان کار مشکلی است. قصه گنگ نیست؛ اما به صورت قوی به این روایت پرداخته نشده است. همچنین گلشیری افزود: این اثر میل به فیلم بلندشدن دارد و شاید اگر مخاطب میدانست که مسئله چیست داستان بهتر شکل میگرفت. چندین مسئله در اثر وجود دارد و اتفاقا بر همه آنها تأکید شده است، اما بهخوبی به همه مسائل پرداخته نشده؛ به همین دلیل میتوانیم بگوییم که فیلم میل به فیلم بلندشدن دارد. این فیلم دریچه جدیدی برای ما باز نمیکند.
فیلم کوتاه «پنج و نیم»
سلطانی کارشناس سینما گفت: در فیلم «پنج ونیم» با صحنههایی روبهرو میشویم که از یک موقعیت به موقعیت دیگر نقل میشود. مسلما در این فیلم با پیرنگ و شاهپیرنگ مواجه نیستیم و شاید یک فیلم پست مدرن ببینیم. اما این فیلم کامل است و آیا چیز جدیدی به گونههای خود اضافه میکند یا نه. همچنین گلشیری ادامه داد: این اثر با ارادت به آثار کیارستمی ساخته شده، اما چند مسئله را باید مورد توجه قرار داد. فیلم وقایع طبیعــــــی را به تصویـــــــر میکشد و اما نشانههای عقیمی هستند که روی هم انباشته شدهاند و حتی پایانبندی هم نتوانسته این انباشتگی را برطرف کند.
کسی که این کار را ساخته باید یک درکی از کیارستمی و آثارش داشته باشد اما متاسفانه فیلمساز درک خوبی از این آثار نداشته است. در پایانبندی تأکید روی جملات کیارستمی سعی در تکمیل این فیلم دارد اما این موضوع پاسخ خوبی برای ضعف کیفیت فیلم ندارد.
فیلم کوتاه «رز آبی»
سلطانی با اشاره به خلاصهای از فیلم کوتاه «رزآبی» گفت: این فیلم مردی را نشان میدهد که معشوقش را از دست داده و سعی دارد خاطره آخرین دیداری را که با معشوقش دارد با افرادی که استخدام کرده بازسازی کند. همیشه توصیه شده که پایان از یاد مخاطب نرود و شوکبرانگیز باشد. اما ما نباید فراموش کنیم که پایان هوشمندانه باشد. متاسفانه توزیع اطلاعات دیر هنگام انجام شده و پایان فیلم آنقدر برای کارگردان مهم بود که ایده اصلی عقیم شده است. همچنین گلشیری ادامه داد: این فیلم ایده تکاندهندهای دارد. شخصیتی را نشان میدهد که در یک موقعیت گیر کرده و نتوانسته آن را بپذیرد. اما مقدمه این فیلم بی خاصیت و طولانی است. شوک برانگیز بودن پایان فیلم منجر شده تا مقدمه طولانی شود و صبر مخاطب کم شود. فیلمساز نتوانسته صحنه پایانی را شوکبرانگیز کند و از ایده آنطور که باید استفاده شده و داستان از دست رفته است.
فیلم کوتاه «تله»
گلشیری با اشاره به فیلم کوتاه «تله» گفت: فیلم تله به لحاظ ساخت و به لحاظ تولیدات سینمایی فیلم موفقی است، اما از آن دسته فیلمهایی است که فیلمساز میخواهد خودش را در آن نشان بدهد. این موضوع حتی در المانهای آخر زمانی که در طول فیلم مشاهده میکنیم قابل فهم است. در نهایت و به نظر من در بستر فیلم کوتاه قرار ندارد. سلطانی افزود: فیلم از نظر تولید فیلم کاملی است. اما این سؤال پیش میآید که فیلم در نوع خود چه چیز جدیدی به هم نوعهای خود اضافه کرده یا نه.
فیلم کوتاه «فنگ شویی وارونه»
سلطانی با اشاره به خلاصهای از فیلم کوتاه «فنگ شویی وارونه» گفت: ما در این فیلم با کودکی مواجه هستیم که کودک در ابتدای فیلم با دیدگاه مادرش زاویه دارد، اما پایان دراماتیک ما را با متعجب میکند. مکان غیر طبیعی و غیر نرمال است. ترکیب یک بافت سنتی و مدرن در لوکیشـن برای مخاطب ایرانی ناآشناست. ترکیبی که درست شده منجر شده ما این پایان عجیب را باور کنیم اما فیلم میتوانست در لوکیشن دیگری هم فیلمبرداری شود. گلشیری ادامه داد: ضربه بزرگ این فیلم شخصیت مادر است که متاسفانه بهخوبی به آن پرداخته نشده است و حتی ضعف بازی بازیگر منجر شده فیلم با ضعف روبهرو شود. مکان بهشـدت مصنوعی است و اصرار بر مخروبهبودن و در حال ساختبودن نتوانسته مسئله فیلم را مشخصتر کند. روایت کودکِ من راوی که داستان را به دست گرفته قابل تأمل است و ای کاش بیشتر به این موضوع پرداخته میشد. اشتیاق برای رسیدن به پایانبندی منجر شده تکههایی به فیلم اضافه شود که شاید وجود آنها الزامی نبود.
فیلم کوتاه «اغما»
سلطانی با اشاره به فیلم کوتاه« اغما» گفت: متاسفانه سکانسهای فیلم همگن نیست. همچنین لوکیشنی که انتخاب کرده در خدمت فیلمنامه نیست. لحظهای که شخصیت محوری با لحظه مرگ خودش روبهرو میشود فیلم برداری و کارگردانی و حتی تدوین خوبی صورت گرفته و این موضوع برای کارگردان به سن کارگردان این فیلم قابل توجه است. در این فیلم کارگردان ریزهکاریهایی انجام داده است و لازم است با ذرهبین آن را ببینیم اما مخاطب این کار را نمیکند. کارگردان باید به این موضوع توجه داشته باشد. همچنین گلشیری ادامه داد: در اصل این فیلم مردی را نشان میدهد که از گذشته خود رنج میبرد و کارگردان سعی دارد به این موضوع بپردازد تا نشان دهد که این موضوع چقدر در آینده این شخص تأثیر گذاشته، اما این اتفاق بهخوبی نیفتاده و نتوانسته گذشته را به خوبی به زمان حال وصل کند.
فیلم کوتاه «تیرمست»
سلطانی گفت: در فیلم «تیرمست» کاراکتـرها در صحنههایی در کنار یکدیگـر نشان داده میشـود و شخصیتها به واسطه دیالوگها برای مخاطب برملا میشود. تا جایی که به جدال نهایی میرسیم. این فیلم از نظر دکوپاژ و کارگردانی مینیمال است و از منظر کلامی فالسمحور است. همچنین گلشیری اضافه کرد: ما با اثری مواجه هستیم که فرم، ساختار و مفهوم دارد. کارگردان سعی کرده مخاطب را در طول فیلمنامــــه متوجه کنـــــــد که شخصیت محوری قتل کرده؛ اما مخاطب در همان ابتدا متوجه این موضوع میشود.
اگر کارگردان سعی دارد نشان دهد که شخصیت دوم میخواهد خونخواهی کند شاید بهتر بود جور دیگری فیلم را پیش میبرد. به نظر من اگر این فیلم در خدمت این شخصیت پیش میرفت موفقتر میبود.