شاهحسینی با اشاره به ظرفیت فضای مجازی برای انتقال پیام خاطرنشان کرد: یکی از فعالیتهای عمیق فرهنگی که باید به آن توجه بیشتری داشت و برنامهریزیهای اساسی در خصوص آن انجام شود، همین حضور فعال و درست در فضای مجازی است. «مهدی وطنخواه» از دیگر راویان آزاده که هشت سال و یک ماه را در اسارت گذرانده معتقد است همه آزادهها، راوی هستند؛ چراکه همه آنها از دوران اسارت خود خاطره دارند؛ولی به دو دسته تقسیم میشوند؛ دسته اول کسانی که در صحبتکردن مهارت بالاتری دارند و دسته دوم کسانی که دارای فن بیان ضعیفتری هستند؛ درنتیجه باید از روشهای مختلف برای توانمندتر کردن گروه دوم تلاش کرد.
او برگزاری دورههای آموزشی را برای توانمندسازی راویان مؤثر دانست و افزود: دورههای آموزشی مختلفی از قبیل دورههای فن بیان، مخاطبشناسی، زبان بدن و دیگر دورهها میتواند تأثیرات بسزایی در افزایش کیفیت روایتگری راویان داشته باشد. وطنخواه مخاطب امروزی را هوشمند دانست و تأکید کرد: در جامعه امروز در جلساتی که قرار است راویان در آن روایتگری کنند، مخاطب بدون هوشیاری در جلسه حاضر نمیشود؛ بلکه قبل از حضور، همهچیز را در اینترنت جستوجو میکند. در نتیجه ما باید مخاطبشناسی کنیم و متناسب با مخاطب، اطلاعات لازم را به او انتقال دهیم.او با بیان اینکه انتخابِ برشی از سالهای اسارت و تعریف خاطرات آن دوره بسیار حائز اهمیت است، گفت: باید در جلسات هوشیار باشیم و بتوانیم متناسب با جمع و مخاطب خود آن مقطع از سالهای اسارت را انتخاب کرده و بیان کنیم که برای جامعه هدف ما جذاب و پرکشش باشد و بتواند تأثیر عمیقی ایجاد کند. وطنخواه افزود: یک سری از مسائل ما در دوران اسارت ناگفتنی است؛ چرا که قبول آن برای مردم غیرقابل باور است. در نتیجه ما باید به صورت جمعی، از گفتن برخی از این خاطرات صرفنظر کنیم. آن خاطرات فقط برای کسانی که در آن جمع حضور داشتهاند قابل پذیرش است.
آزادگان میروند و ناگفتهها میماند
«علیرضا لطفی» یکی دیگر از راویان آزاده حاضر در جمع به اهمیت پاسبانی از خاطرات آزادگان اشاره کرد و گفت: به مرور زمان کمکم از جمع آزادگان ما کاسته میشود، تعدادی از آزادهها را از دست دادهایم و ناگفتهها همچنان ناگفته میماند. او با بیان اینکه از حدود 40 هزار آزاده، قریب به پنجهزار آزاده را از دست دادهایم، اذعان کرد: ما بسیاری از خاطرات را از دست دادهایم؛ خاطراتی که باید از همان روزهای اول به آن اهمیت میدادیم ولی کوتاهی کردهایم. آزادههایی مثل حاج اکبر نصر دیگر در جمع ما نیستند و از مجموع خاطرات آنها فقط اندکی گفته شده؛ در صورتی که باید اطلاعات و خاطرات آزادگان ثبت و ضبط شود و پیام آنها به نسلهای آینده منتقل شود.
لطفی با اشاره به اینکه بیان خاطرات و تکرار آنها باعث تداعی ارزشها و رشادتها میشود، خاطرنشان کرد: باید در جلسات، خاطرات آزادگان بیان شود؛ برای مثال، آزادهای به نام پرویز ریاحی خاطرهای از حاج حسین گودرزی که رحمت خدا بر او باد، تعریف میکرد، میگفت حاج حسین گودرزی مسئول اردوگاه بود و عراقیها غذا را که میآوردند داخل انباری قرار میدادند. گربهای داخل انباری رفته بود و بیرون نمیآمد. افسر عراقی به حاج حسین گودرزی گفته بود گربه را بیرون کن. حاج حسین گودرزی با لهجه شیرین اصفهانی خودش گفته بود: «سیدی، عربهس، زبون ما سرش نیمیشه». گفتن همین خاطره کوتاه در درجه اول یاد یک آزاده را در ذهن ما دوباره زنده میکند و در درجه دوم زیرکی و ذکاوت آزاده ما در جوابگویی به دشمن را نشان میدهد. تکتک این خاطرات ارزشمند هستند و باید بیان شوند.
او استفاده از فضای مجازی را برای بازگویی خاطرات و ثبت آنها مؤثر دانست و گفت: در فضای مجازی باید هوشمندانه عمل کنیم و الا دشمن منتظر است با کوچکترین خطایی ما را دستمایه تمسخر قرار دهد.
«اکبر حقیقی» آزاده اردوگاه شماره هشت عنبر با بیان اینکه هنگام روایت باید در میان راویان در عنوان مطالب هماهنگی لازم وجود داشته باشد، اظهار داشت: راویان باید مطالب همدیگر را تأیید کنند. اگر مبحثی را نشنیدهایم یا با آن برخورد نکردهایم، دلیل بر این نیست که آن واقعه رخ نداده باشد؛ چرا که هر فرد آزاده مسیر جداگانهای را در اسارت طی کرده است. از طرف دیگر در عراق مسائل هر اردوگاه با اردوگاه دیگر متفاوت بود؛ سیستم فرماندهی و تنوع عملکرد هر اردوگاه تفاوت داشت. در نتیجه ممکن است وقایعی برای برخی غریب باشد؛ اما نباید همدیگر را رد نکنیم.
او افزود: باید راویان خاطرات را برای یکدیگر بازگو کنند تا برخی مشکلات اصلاح شود. همچنین آموزشها باید به صورت مجازی و حضوری هردو در کنار هم برگزار شود. سرهنگ حسین حسینی که نزدیک به 10 سال است در زمینه روایتگری در ارتش فعالیت میکند، بیان داشت: در هنگام روایتگری باید با ظاهری آراسته حاضر شویم و خودمان را به صورت کامل معرفی کنیم، وقتشناسی بسیار اهمیت دارد و باید زودتر از موعد سر قرار حاضر شویم. او افزود: هنگام صحبت باید به اصل صداقت توجه کنیم، افسانهسرایی نکنیم؛ واقعیتها را بگوییم تا واقعیات برای نسل آینده به جا بماند.
حسینی مخاطبشناسی در روایتگری را امری ضروری دانست و ادامه داد: باید ابتدای امر مخاطب را بشناسیم و پس از آن ابتدا ذهنها را برای گفتن مطالب آماده کنیم. ما شهیدی داریم به نام شهید رمضان روحی که 24 سال بر روی تخت روی شکم خوابیده بود، برای گفتن و نمایش مستند این شهید لازم است ذهنها را آماده کنیم و پس از آن شهید رامعرفی کنیم.
اوبا اشاره به اینکه ارائه تصویر واضح از دوران اسارت و شرایط آن اهمیت ویژه دارد، اظهار داشت: باید بتوانیم اردوگاه و تشکیلات آن را به مخاطب بشناسانیم تا درک واضحتری از رویدادها داشته باشند. مخاطب باید بداند اردوگاه ما به چه شکل بوده، چند نفر در اردوگاهها بودهاند و اطلاعاتی از این قبیل تا شرایط در ذهن مخاطب به صورت درست شبیهسازی شود. سرهنگ حسینی با بیان اینکه پیوندزدن قدیم به زمان حال بسیار ضروری است، بیان کرد: در حال حاضر باید حمله روسیه به اوکراین، حمله طالبان به افغانستان و موارد این چنینی را با نوع دفاع خودمان مقایسه کنیم. این که ما چطور در چه شرایط سختی با کمترین امکانات از کشور خود دفاع کردیم، چطور در خرمشهر مقاومت کردیم و جنگیدیم. 34 روز پشت دروازههای خرمشهر بودیم و این کشورها چطور به راحتی تسلیم میشوند.
نور دیدم و امید
بانوی آزاده، شمسی بهرامی که چند سال از عمر خود را به همراه سه بانوی دیگر در اسارت گذرانده با حضور در جمع راویان آزاده گفت: متولد آبادان هستم. برای یک مأموریت سه روزه به شیراز رفته بودیم، مهرماه 59 در راه بازگشت از شیراز در 7 کیلومتری جاده آبادان ماهشهر به همراه خانم معصومه آباد اسیر شدیم.
او افزود: یک سال و 9 ماه در زندان الرشید بودیم. بعد از آن به مدت 19 روز اعتصاب کردیم که البته میشود گفت 25 روز طول کشید و 19 روز آن در زندان بود. پس از آن ما را بردند بیمارستان الرشید، آنجا برای اولین بار صلیب سرخ را بعد از 1 سال و 9 ماه دیدیم و توانستیم برای خانواده نامه بنویسیم و آنها از وجود ما مطلع شدند. شمسی بهرامی خاطرنشان کرد: بعد از بیمارستان ما را به اردوگاه موصل 1 آوردند. حجتالاسلام علیاکبر ابوترابی را آنجا دیدیم. بعد از آن، ما را منتقل کردند به اردوگاه عنبر و الانبار و بقیه اسارت را آنجا گذراندیم و در نهایت بهمن سال 1362 به میهن بازگشتیم.
بهرامی و سه بانوی دیگر در دوران اسارت الگوی تمامعیاری از شیرزنان ایرانی بودند، این بانوی آزاده خاطرهای از آن دوران تعریف میکند: گاهی حتی میدیدیم موشها در غذاهایی که به ما میدادند (مخلوطی از آب و رب گوجه فرنگی) شناور بودند. ماه رمضان بود و غذای ظهرمان را برای افطار نگه میداشتیم، موشها سراغ ظرف غذا میرفتند. به نگهبان گفتیم این جا موش دارد، ما را اذیت میکنند، باعث بیماری میشوند، کفشهایمان را میخورند ولی او گفت نه، خیالاتی شدهاید. هرچه اصرار کردیم، انکار میکردند. نتیجهای نگرفتیم. از نگهبان خواستیم رئیس زندان را ملاقات کنیم، قبول نکرد. گفت اگر راست میگوئید باید موش را بگیرید و به ما نشان بدهید. ناچار شدیم موش را بگیریم. یک روز وقتی موش رفت روی پتو، چهار نفری چهار گوشه پتو را گرفتیم و جمع کردیم وچند بار محکم به دیوار کوبیدیم. بعد به دریچه سلول زدیم تا نگهبانها بیایند. صدای پای چند نفر را شنیدیم. به محض اینکه دریچه باز شد، بدون این که چیزی بگوییم، موش را از دریچه به بیرون پرتاب کردیم. نگهبانها انگار بمب منفجر شده باشد، با هیاهو و وحشت از هم جدا شدند و فرار کردند. برای ما خیلی جالب بود که عراقیها از موش بترسند، خندهمان گرفته بود، برادرهای سلول بغلی هم متوجه شده بودند و میخندیدند. چند روز بعد، رئیس زندان آمد و گفت شما میخواستید سرباز ما را اذیت کنید، موش گرفتید و انداختید به جان سرباز ما. نگهبان عراقی برای سلول بغلی قضیه را کامل تعریف کرده بود و گفته بود که این زنها، زن نیستند، نظام حکومتی شما زنسالار است. اینها خصلت زنانه ندارند، موش میگیرند، میاندازند به جان سرباز ما. برادرها میگفتند هیچ حادثهای اشک ما را در نیاورد جز این که به وجود شما خواهرها افتخار کردیم و برای آن نگهبان قسم خوردیم که همه زنان ما این چنین هستند. شمسی بهرامی افزود: در دوران اسارت فرق من و نگهبانم این بود که وقتی نگهبان درِ سلول را باز میکرد، تاریکی و غم میدید ولی زمانی که من به بیرون نگاه میکردم نور بود و امید. میشود با این دید هم اسارت را نگاه کرد.
این بانوی آزاده در پایان، خدمت به مردم را مهم دانست و اذعان کرد: همه باید به مردم خدمت کنیم و خوشی خود را برای مردم بدانیم؛ چون هرچه داریم از آنهاست. مردم دیگر نمیتوانند با وعده و وعید زندگی کنند؛ آنها خدمتگزاران شایسته و لایق میخواهند.
انتقال فرهنگ جهاد مقدس و مقاومت
مدیر بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) استان اصفهان در جمع راویان آزاده گفت: امروز دشمن به صورت گسترده در جنگ نرم وارد شده و متأسفانه فتوحاتی هم داشته است؛ دشمن در حال حاضر پشت دروازههای شهر نیست؛ بلکه درون خانههاست، در مغز و فکر و دل جوانان ما. خیلی هم اسیر میگیرد. یکی از علل موفقیت دشمن این است که سازماندهیشده وارد عمل میشود.
حجتالاسلام مهدی نیلیپور با بیان اینکه ما برای هر حرکتی به سه عامل سازماندهی، ارزش و روش نیاز داریم، خاطرنشان کرد: در مواجهه با دشمن باید سازمان و سازماندهی بهروز و کارآمدی داشته باشیم. وقتی دشمن کاملا سازماندهیشده وارد عمل میشود، اگر ما بدون سازماندهی وارد شویم، تلفات زیادی میدهیم؛ حتی اگر پیروز شویم. او افزود: باید از پراکندگی پرهیز کنیم و ذیل یک سازمان به صورت منظم وارد عمل شویم تا اثر کار ما چند برابر شود و بتوانیم اثر دشمن را هم خنثی کنیم.
رئیس بنیاد مهدویت و آیندهپژوهی استان اصفهان گفت: ارزش به عنوان عامل دوم حرکت، همان محتواست. انتقال فرهنگ جهاد مقدس و مقاومت، ارزشی است که راویان آزاده باید روی آن کار کنند و چون آن شرایط را با پوست و گوشت و استخوان خود درک کردهاند، به راحتی میتوانند انتقال دهند.
حجتالاسلام نیلیپور روش انتقال ارزشها را بسیار مهم دانست و تأکید کرد: ارزشها نیازمند روشها هستند. رهبر معظم انقلاب میفرمایند روشها به مقدار ارزشها باید مورد توجه قرار بگیرند. او با اشاره به اینکه جهاد تبیین رسالت بزرگی بر روی دوش همه ماست، تأکید کرد: آزادهها نباید بگویند ما دِین خود را ادا کردهایم، اسارت را گذراندهایم، شکنجه شدهایم، پس وظیفه خود را انجام دادهایم. انسان مؤمن نباید یک لحظه استراحت کند، عمار در 92 سالگی در رکاب علی بن ابیطالب شمشیر زد و شهید شد. دشمن میخواهد ما را خسته کند، نفس ما را بگیرد ما باید دشمن را خسته کنیم.
مدیر بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) استان اصفهان افزود: اگر فداکاری لازم را کردیم و خسته نشدیم، فداکاری ما گم نمیشود. گاهی گلایه میکنیم مسئولان ما را نمیبینند، اگر آدمها نمیبینند اهمیتی ندارد. خداوند شاکر و علیم است. مؤمن با خدا معامله میکند.
نیلیپور با بیان اینکه جهاد تبیین از دیدگاه روایی و قرآن بسیار اهمیت دارد، اذعان کرد: در آیه چهارم سوره الرحمن خداوند میفرماید «علمه البیان» و اشاره میکند که هنر بیان در رأس نعمتها قرار دارد. خداوند به ما زبان داده که حقیقتها را تصویرگری کنیم. دشمنان و منافقان معنای این آیه را بهتر متوجه شدهاند و در بیان و قلم برای تکرار باطل بسیار قوی عمل میکنند درحالی که ما در این موارد به شدت ضعیف عمل کردهایم و نتوانستهایم حق را تبیین کنیم. او افزود: در قرآن بیش از 500 بار ریشه قول تکرار شده است. همین تکرار نشاندهنده شدت توجه قرآن به بیان است. خود قرآن بیان خداوند است. نهجالبلاغه بیان امیرالمؤمنین است، اگر نگفته بودند چیزی به ما نرسیده بود.
مدیر بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) استان اصفهان تأکید کرد: در هنگام تبیین آنچه ضروری است که به آن توجه ویژه داشت، ابتدا شناخت درست مسئله است، پس از آن تکرار مسئله. خیلیها میگویند چرا اینقدر از دوران اسارت باید گفت، تکراری شده. به هیچ وجه این مسئله درست نیست؛ باید همواره و به صورت پیوسته این ارزشها تکرار شود تا در ذهنها ماندگار شود. دقیقا حربه دشمن همین است؛ حرفهای باطل را آنقدر با روشهای مختلف تکرار میکنند که برای جوان ما به واقعیت تبدیل میشود. مورد چهارم صحیحگفتن است و مسئله دیگر استقامت در گفتن. که اگر به این موارد توجه ویژه داشته باشیم میتوانیم فرهنگ جهاد و مقاومت را به درستی انتقال دهیم.














