
نکته حائز اهمیت در این تصاویر، موضعگیری رزمندگان ایرانی در سوی دیگر رودخانه خرمشهر است که از پشت دیوارهای مخروبه، یا حتی با حفر تونل، تا ساحل رودخانه جلو میرفتند و به سمت دشمن تیراندازی میکردند

در ادامه زندگینامه شهید قهرمان علی فیضبخشان را میخوانیم که توسط برادر ایشان آقای احمد فیضبخشان نوشته شده و با تصاویر و اسناد در اختیار ما قرار گرفته است.

از نظرم گلستان شهدای اصفهان با تقریبا هشتهزار شهید آرمیده در آن، بهشت خداست بر روی زمین؛ بهشتی که وقتی دلت میگیرد، وقتی پناه و امیدی نداری، میتوانی خودت را به آن برسانی! مثل من

در آستانه روز هنر انقلاب اسلامی، نمایش رادیویی «برفهای دره بید» با روایتی حماسی از مقاومت مردم روستای دره بید در منطقه کرون اصفهان اجرا شد.

یک محقق و نویسنده حوزه تاریخ شفاهی دفاع مقدس اظهار کرد: صحبتم را با جملهای از آقای علیرضا کمری، نویسنده و پژوهشگر حوزه دفاع مقدس شروع میکنم.

زمستان که خیز برمیدارد برای نفسهای آخر، سرعت انجام کارها میرود بالا. انگار دکمه دور تند را زدهاند و حتی مجالی نیست برای یک نفس تازه.

ذکر میپیچد توی لبهایش، دعا رخنه میکند در وجودش، هوای کربلا غوغا به پا میکند در دلش و راه میرساند او را به غرب و جنوب و به شهدا.

انتهای گلستان شهدای اصفهان، همانجا که شهدای عملیات کربلای ۵ در کنار فرماندهشان آرام گرفتهاند، از پر رفتوآمدترین مکانهاست.

«معصومه شجاعی» یا همان «صدیقه امامی» معروف بوده به خیاط ماهر و زبردست شهر گزوبرخوار؛ شهری در حوالی اصفهان. در همان سالهایی که هنوز جنگی نبود…

«انگار فرشتههای آسمانی دورش حلقه زدهاند»، «پدر در خونه مثل کوه میمونه». پدر… غرق خواندن کامنتهای کاربران درباره «حاج قاسم» بودم؛ همان کامنتهای روزهای اول شهادت سردار سلیمانی.

چه کسی بیدار است؟ شعور و آگاهی چیست؟چطور میتوان به آن رسید؟ چه عاملی در انتخاب روش زندگی تأثیر دارد؟ آیا تفاوتی میکند در کدام مرحله از تاریخ باشیم برای رسیدن به بلوغ و بیداری؟ اینها سؤالاتی است که این روزها ذهنم را درگیر کرده است!

صلاه ظهر؛ قرارمان است؛ توی آسایشگاه جانبازان. همین که من را میبیند، دوباره سر ناسازگاری برمیدارد؛ دفعه قبل هم همین شد.