از صدایش روحیه می‌گرفتیم

سال 59 بود که من هم مثل خیلی از بچه‌رزمنده‌ها، خودم را به جنوب رساندم. خط معروفی بود به نام «خط شیر»؛ جایی که تمام فرماندهان جنگ، به خصوص بچه‌های اصفهان در آن خط تربیت شدند.

تاریخ انتشار: 14:50 - شنبه 1403/01/25
مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه
از صدایش روحیه می‌گرفتیم

به گزارش اصفهان زیبا؛ سال 59 بود که من هم مثل خیلی از بچه‌رزمنده‌ها، خودم را به جنوب رساندم. خط معروفی بود به نام «خط شیر»؛ جایی که تمام فرماندهان جنگ، به خصوص بچه‌های اصفهان در آن خط تربیت شدند.

آشنایی من با بچه‌های لشکر امام حسین(ع) از همان خط شیر آغاز شد. یکی از آن بچه‌ها حاج علی زاهدی بود. البته برای ما آن‌موقع علی زاهدی بود و معمولا ایشان را به اسم کوچک خطاب می‌کردیم.

این آشنایی تا عملیات محرم ادامه پیدا کرد و از آنجا به بعد ما از لشکر امام حسین(ع) جدا و به‌عنوان نیروی تیپ 44 قمربنی‌هاشم به فرماندهی سردار کریم نصر معرفی شدیم. آن زمان نیروها زیاد شده بودند و از طرف دیگر فرماندهان جنگ می‌خواستند از نظر نظامی ابهتی به کار بدهند؛ برای همین تیپ و لشکرهای زیادی با اسم‌های جدید متولد شد که یکی از آن‌ها تیپ قمربنی‌هاشم بود.

بچه‌های شهرکرد، سمیرم، زرین‌شهر، شهرضا، دهاقان و… این‌ها شدند تیپ 44 قمربنی‌هاشم. از اینجا به بعد ارتباط‌ با بچه‌های لشکر امام حسین(ع) مثل قبل نبود. کم‌وبیش هم را می‌دیدیم یا به هم سر می‌زدیم؛ آن هم به بهانه عملیات‌ها. تا اینکه عملیات خیبر شد و به‌واسطه مجروحیتی که برای آقاکریم نصر، فرمانده‌ تیپ قمربنی‌هاشم پیش آمد، حاج علی زاهدی جایگزین و فرمانده ایشان در تیپ شد.

حاج علی آدمی بود که به نیروهایش عجیب روحیه می‌داد. بعید بود در عملیاتی گیر بیفتیم و با شنیدن صدایش پشت بی‌سیم روحیه نگیریم.

شاید فقط و فقط 30 ثانیه حرف می‌زد؛ اما چنان قوت‌قلبی به نیروها می‌داد که واقعا وصف‌ناشدنی است. تن صدایش گیرایی عجیبی داشت؛ درست مثل حاج حسین خرازی بود. اوایل فکر می‌کردم این حس فقط برای من است؛ اما به‌مرور متوجه شدم نظر بچه‌ها و فرماندهان دیگر هم همین است.

حاج علی به سادات احترام زیادی می‌گذاشت و به آن‌ها ارادت خاصی داشت. این را به‌شخصه درمورد خودم می‌دیدم. بچه‌های جانباز را هم عجیب دوست داشت و مرتب به آن‌ها سرمی‌زد. چه زمان جنگ و چه بعد از جنگ، هر موقعی که به اصفهان می‌آمد، یکی از برنامه‌های ثابتش رفتن به آسایشگاه جانبازان مطهری بود یا حتی عیادت جانبازانی که در خانه‌هایشان بستری و تحت مراقبت بودند.

همیشه این سرزدن به جانبازان را وظیفه خودش می‌دانست. جوری محبتش در دل بچه‌ها نفوذ کرده بود که همه دوستش داشتند. آدم ساده و بی‌شیله‌پیله‌ای بود.

با اینکه بیشتر اوقات مأموریت‌های سخت، سهم تیپ قمربنی‌هاشم بود؛ اما من هیچ‌وقت ندیدم خم به ابرو بیاورد. او همیشه به نیروهایش اطمینان قلبی داشت و روی آن‌ها حساب می‌کرد. معتقد بود بچه‌ها از پس کار و مأموریت‌های سخت برمی‌آیند.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

یازده − 7 =