به گزارش اصفهان زیبا؛ «Her» توییت جنجالی سم آلتمن، مدیرعامل اجرایی OpenAI (شرکت سازنده ChatGPT) همین سه حرف پس از رویداد مهم OpenAI و معرفی نسخه جدید ChatGPT بود.
«Her» نام فیلمی علمیتخیلی و درام است که در سال ۲۰۱۳ پخش شد و در ایران نیز استقبال خوبی داشت و شاید شما نیز آن را دیده باشید. در آن فیلم فردی که در روابط شخصی خود با همسرش دچار مشکل شده، با هوش مصنوعی جدیدی آشنا میشود که میتواند با او ارتباط بگیرد.
قدرت ارتباطی آن هوش مصنوعی اینقدر خوب است که شخصیت اصلی فیلم کمکم قبول میکند نسبت به او احساس واقعی داشته باشد و به چشم صفر و یک نگاه نکند.همانطور که گفته شد، با توجه به سال ساخت فیلم، این فیلم عملا نوعی پیشگویی از روند تکنولوژی بهحساب میآید؛ اما حتی در سالهای اخیر و با معرفی ChatGPT شاید کسی انتظار نداشت که به این زودی هوش مصنوعی به میزانی پیشرفت کند که با فیلم هوش مصنوعی «Her» قابلمقایسه باشد.
در رویدادی OpenAI عملا نشان داد شما میتوانید با روشن کردن دوربین گوشی محیط اطراف را به هوش مصنوعی نشان دهید و هوش مصنوعی نیز با لهجه و احساسات درباره وقایع پیرامون اظهارنظر کند، نظرش را راجع به لباسی که انتخاب کردید بگوید یا به شما مانند فرد واقعی دیگر با شوخی بگوید که موهای سر شما نیاز به شانه دارد؛ بهطوریکه لحظاتی فراموش کنید که با کسی در یک تماس تصویری نیستید و دارید با الگوریتم صحبت میکنید.
بهطور مثال اگر حداقل از برنامهنویسهای حتی ایرانی بپرسید، امروز هوش مصنوعی و ChatGPT به یکی از ابزارهای اصلی آنها تبدیلشده؛ به صورتی که کمکم در حال پر کردن جای جستوجوی معمولی در گوگل است.
سؤالها را بسیار دقیق جواب میدهد؛ حتی میتواند کدهایی که نوشتید را بررسی کند و اشکالات موجود را به شما بگوید؛ بنابراین پای این ابزار بهزودی به بسیاری از مشاغل دیگر و کارهای روزمره بازخواهد شد. هماکنون در بعضی نرمافزارهای متداول ویدیوکنفرانس پای هوش مصنوعی باز شده و خلاصه جلسه را برای شما یادداشت میکند. کمکم معماران با بارگذاری نقشه خود ازنظر هوش مصنوعی را درباره طرح خود خواهند پرسید. دانشآموزان به جای خرید کتابهای حلالمسائل یا جستوجوی سؤالات در اینترنت یا گروههای فضای مجازی خود، با بارگذاری تصویر نمونه سؤالات، بهسرعت به جواب مسئله خواهند رسید و حتی نیازی به پرسیدن آن از همکلاسی خود نخواهند داشت.
هوش مصنوعی تصمیم خواهد گرفت!
شاید برخی ترجیح دهند به جای گرفتن وکیل از هوش مصنوعی برای پیش بردن دعوی خود در دادگاه استفاده کنند. شغل ویراستاری احتمالا بهکلی متحول خواهد شد و تمام کار را هوش مصنوعی انجام خواهد داد. ممکن است بسیاری از مردم ترجیح دهند به جای مراجعه به پزشک تغذیه، از هوش مصنوعی برای دریافت رژیم غذایی مناسب خود اقدام کنند و خلاصه جامعه بهزودی با جنس جدیدی از ابزار روبهرو خواهد شد؛ کما اینکه این ابزار همین الان هم جای خود را در مسائل روزمره بخشهایی از جامعه یافته و فقط همهگیری آن باقیمانده است؛ بهطوریکه پدربزرگها و مادربزرگها هم برای خرید کادوی تولد نوههای خود از آن استفاده کنند.
با این مسیر، استفاده از هوش مصنوعی روزی نهچندان دور به سطح مدیران و تصمیمگیران میانی و کلان خواهد رسید. مدیران شهری برای نقشهکشی و جانمایی احداث خیابان جدید از آن بهره خواهند برد. احداث نوع و مکان و معماری بازارهای جدید شهر متأثر از هوش مصنوعی خواهد شد. خدمات رفاهی به تناسب نظر هوش مصنوعی در نقاط مختلف شهر به جامعه داده خواهد شد و قاعدتا این چیز خوبی است؛ چون هوش مصنوعی همانطور که میتواند بهترین کد را به برنامهنویس پیشنهاد دهد، احتمالا میتواند بهترین مکان برای احداث خیابان را هم پیشنهاد دهد و این ابتدای نابودی هویتهای ماست.
درست است که بهظاهر هردو مسئله است و کار جنس جدید هوش مصنوعی، حل مسئله؛ اما ماهیت این دو مسئله یکسان نیست؛ یکی حاصل از علوم دقیقه است و یکی دیگر برخاسته از فلسفه. مثال ساده و جداگانه آن معماری است. آیا میتوان گفت معماری ایرانی علمی و معماری یونانی غیرعلمی است؟ بااینکه این دو معماری متفاوت است اما دلیل تفاوت آن درست یا غلط بودن دیگری نیست، بلکه متأثر از جهانبینی اجداد بوده و باعث شده است این دو معماری متفاوت از یکدیگر باشند.
توسعه، هویت میخواهد
اقتصاد و توسعه نیز از همین جنس است. هدف یک خوانش از توسعه، رسیدن به پیشرفتهای چشمگیر است و درنظر دارد آن پیشرفتها درنهایت وضع جامعه را بهبود ببخشد. خوانش دیگر توسعه اولویت دادن به رفاه عمومی نسبت به پیشرفتهای چشمگیر علمی و رفاهی است. این دو جنس توسعه هزاران سال است با هم در حال جنگاند و از دو جهانبینی میآیند و هوش مصنوعی مشکل این درگیری را حل نمیکند؛ بلکه برعکس، یک طرف دعوا میایستد؛ چون خودش حاصل یک جهانبینی است که با جهانبینیهای دیگر در تضاد است.
ما توسعهدهنده اصلی هوش مصنوعی نبودیم. حتی نقش کمی هم در تولید محتوا نداشتیم که انتظار داشته باشیم هوش های مصنوعی از محتوای ما هم در کنار سایر محتواهای اینترنت برای یادگیری استفاده کردهباشد. بهعنوان ناظر انسانی هم بر ضریبگذاری محتواهای مورداستفاده هوش مصنوعی بر یادگیری اثر نگذاشتیم. پس احتمالا هوش مصنوعی با ما غریبه خواهد بود. اما این غریبه بودن را متوجه نخواهیم شد؛ چراکه خود ما با خودمان غریبهایم. برای مثال چند معمار در اصفهان وجود دارد که بهموقع طراحی نقشه و نمای ساختمان به هویت شهر اصفهان فکر کند؟ یا چند شهروند در اصفهان وجود دارد که ساختمانهای بافتهای جدید شهر را با هویتی که اصفهان باید داشته باشد مقایسه کند؟ یا اصلا ما از کدام فلسفه توسعه برای احداث یک خیابان جدید در شهر بهره میبریم؟ با این وضعیت و ادامه دادن این مسیر هوش مصنوعی بر هویت ما غلبه خواهد کرد.
هرچه زودتر تکلیفمان را با هویت معلوم کنیم!
شاید هنوز چند سالی فاصله داشته باشیم تا به آن نقطهای برسیم که مدیران شهرداری از هوش مصنوعی برای تصمیمگیری استفاده کنند و آن را دخیل کنند و شاید این مسئله مطرح شود که مدیریت این مشکل هنوز زود است.
اما جواب واقعی این است که زمان فکر کردن برای حل این مشکل امروز نیست! بلکه دیروز بوده است و ما همینالان هم عقب هستیم؛ زیرا این مشکل اولا آنچنان شناسایی نشده دوما اگر هم شناساییشده آنچنان راهکاری برای آن در نظر گرفته نشده است. حل اساسی این مشکل چند زیرساخت میخواهد.
اول مشخص شدن تکلیف دیدگاههای فلسفی در مدیریت شهری است؛ اینکه اصفهان قرار است با کدام جهانبینی به حل مسائل اصفهان کمک کند. مسئله دوم مسئله تشخیص و احیای هویت است. در این زمینه البته کارهای خوبی شکل گرفته ولی نیاز است بازنمایی این هویت هماکنون در شهر دیده شود. شهروندان قدرت تفکیک در حد یک شهروند پیدا کنند که آیا فلان معماری، فلان جانمایی، فلان پوستر با هویت اصفهان سازگار است یا نه.
زیرساخت بعدی ایجاد ارتباط بین اهلفن و اهل فکر است. برای حل این چالش هم به افراد فنی نیاز است، هم به صاحبان اندیشه و تکیه بر یکی بدون دیگری عملا حل چالش را ناممکن میسازد. مشابه این مشکل را برای مسائل حقوقی جدیدی که هوش مصنوعی ایجاد میکند همچنین تهدیداتی که برای مسائل امنیتی یا … میتواند به وجود بیاورد، غربیها نیز دارند. در آمریکا و اروپا نیز هماکنون این انجمنهای متشکل از افراد فنی، صاحبان اندیشه و حقوقدانان در حال شکلگیری است و بعضا نام صاحبان و مدیران کمپانیهای بزرگ فناوری نیز در این گروهها به چشم میخورد.
البته مشکل ما بهمراتب از مشکل غربیها پیچیدهتر است و شاید نیازمند راهکارهای مبتکرانه دیگری باشد؛ اما آنچه امروز بهشدت در فضای ایران ملموس است، عدم درک این خطر نزدیک است؛ چراکه این موضوع حتی در صورت وقوع هم ممکن است توجه کسی را جلب نکند و آرامآرام تغییرات را اجرا کند و مثلا کار را به جایی برساند که ۵۰ سال دیگر بنویسند چگونه هوش مصنوعی هویت اصفهان را تغییر داد؟