راز ماندگاری نگاره «عصر عاشورا» در تاریخ هنر ایران و جهان؛

آه از این نگاره که افسانه نیست…!

بعضی از قاب‌ها هرگز قلب بیننده خود را ترک نمی‌کنند! انگار چشم انسان میل دارد برخی قاب‌ها را با چشم دل تماشا کند.

تاریخ انتشار: ۱۰:۵۵ - چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۳
مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه
آه از این نگاره که افسانه نیست…!

به گزارش اصفهان زیبا؛ بعضی از قاب‌ها هرگز قلب بیننده خود را ترک نمی‌کنند! انگار چشم انسان میل دارد برخی قاب‌ها را با چشم دل تماشا کند. تاریخ نگارگری ما سرشار از قاب‌هایی است که در چشم و دل بینندگان خود ماندگار شده‌اند. راز این ماندگاری گاهی مهارت دستان هنرمند است، گاهی چشمان نکته‌سنج مخاطب و گاهی نیز عمق مفهوم یک اثر هنری. تابلوی «عصر عاشورا» یکی از این قاب‌های اثرگذار است… .

فرشچیان؛ ظهور یک ستاره از اصفهان

ایران صاحب‌هنر نگارگری و اصفهان پایتخت این هنر اصیل است. اصفهان با داشتن اساطیر هنرمند درزمینه نگارگری، به قطب این هنر در جهان تبدیل شده و سال‌ها بزرگ‌ترین نگارگران را در دل خود پرورش داده است. رضا عباسی، شفیع عباسی، معین مصور، محمد یوسف، محمدقاسم، محمدعلی، آقارضا هروی و آقارضا مصور، میرزا آقا امامی، محمود فرشچیان، امیرهـوشنگ جزی‌زاده، رضا بدرالسما، جمشید سماواتیان و… بخشی از اسامی نگارگرانی است که در تاریخ غرورآمیز این هنر، بیشتر از سایر هنرمندان شناخته شده‌اند.

استاد محمود فرشچیان در بهمن 1308 در اصفهان و در خانواده‌ای اصیل و مذهبی متولد شد. به گواه کارشناسان و بزرگان هنر، او چهره برجسته نگارگری جهان است که توانست با تلفیق‌کردن مکتب‌های نگار‌گری سنتی و نوین، به این هنر تاریخی رونق دوباره ببخشد.

از سال‌های دور تاکنون، آثار استاد فرشچیان در بسیاری از شهرهای جهان مانند پاریس، نیویورک و شیکاگو به نمایش گذاشته شده است. از مشهور‌ترین نگاره‌های استاد فرشچیان می‌توان به «عصر عاشورا»، «ضامن آهو»، «ابراهیم نبی»، «پنجمین روز آفرینش»، «یتیم‌نوازی علی(ع)‌» و «شمس و مولانا» اشاره کرد. او همچنین افتخار طراحی ضریح و قبور مقدس ائمه‌اطهار(ع) را در کارنامه درخشان خود ثبت کرده است.

داستان خلق یک قاب تاریخی

هر اثر هنری که ماندگار می‌شود یک سلسله اتفاق‌ها و گاهی نیز یک‌سری جلسه‌های مهم هنری و تخصصی زمینه‌ساز ایجاد آن می‌‌شود. تابلوی عصر عاشورا از این نظر نیز متمایز است؛ چراکه داستان خلق‌شدن آن بسیار ساده است. استاد فرشچیان در 1355 دست‌به‌کار می‌شود و این اثر ماندگار را نقاشی می‌کند.

جالب است بدانید انگیزه او از این کار، ادای دین به امام‌حسین(ع) و روز عاشورا بوده است؛ درحالی‌که به دلیل حجم کار‌های هنری استاد، ایشان موفق به حضور در مجالس روضه در آن روز نشده است.

فرشچیان درباره خاطره آن روز این‌گونه نقل می‌کند: «حدود سه سال پیش از انقلاب، روز عاشورا بود. مادرم گفت: برو روضه گوش کن تا چند کلام حرف حساب بشنوی. گفتم: من حالا کاری دارم؛ بعد می‌روم. رفتم داخل اتاق؛ اما خودم ناراحت شدم. حال عجیبی به من دست داد. قلم را برداشتم و تابلوی “عصر عاشورا” را شروع کردم. قلم را که برداشتم، همین تابلو شد که الان هست؛ بدون هیچ تغییری.»

استاد فرشچیان درباره تمایز این اثر با سایر نگاره‌های خود بیان می‌کند: «الان که بعد از 30 سال به این تابلو نگاه می‌کنم، می‌بینم اگر می‌خواستم این کار را امروز بکشم، باز هم همین تابلو به‌وجود می‌آمد؛ بدون هیچ تغییری. این تابلو نکته‌ای دارد که خود من هم گریه می‌کنم و آن مرکز تصویر است که درواقع نیست و آن خود امام‌حسین(ع) است… .»

فاقد ماورا، همه چیز حقیقی است!

یکی از ویژگی‌های بارز در اثر «عصر عاشورا» عدم وجود عناصر ماورایی و رؤیاپردازانه در ایـن قـاب اســت. شما تابلو‌های زیادی با مضامین ائمه‌اطهار(ع) و داستان‌های قرآنی دیده‌اید که در آن‌ها از فرشته‌ها، عناصر آخرتی، چهره‌های خیالی و… استفاده شده است؛ اما استاد فرشچیان در خلق این اثر تا اندازه بسیار زیادی از به‌کاربردن هر عنصر خیال‌پردازانه خودداری کرده است.

اثر، خالی از عناصری مانند بال فرشتگان و تجمع انسانی مبالغه‌آمیز است؛درواقع استاد فرشچیان با استفاده از اجزا و عناصر حقیقی به‌دنبال شرح یک واقعه تاریخی بوده و این کار را به حرفه‌ای‌ترین صورت ممکن انجام داده است. تنها بخش داستانی که به‌صورت نمادین در اثر به آن پرداخته شده، وجود دو پرنده زخمی در پایین قاب است که با بال‌هایی خونین روی زمین افتاده‌اند؛ البته همین تصویر نیز دور از حقیقت نیست و خارج از بحث نمادسازی در هنر، می‌تواند نقل‌کننده روضه‌ای باشد که آماج تیر‌های لشکر دشمن در آسمان کربلا را به‌طور کنایه‌آمیز نقل می‌کند.

دلیل این تحلیل، تیر‌های رهاشده متعددی بر زمین است که احتمال درست‌بودن این برداشت را بیشتر می‌کند. یکی دیگر از نکته‌های جذاب در این اثر هنری، علم خالق آن بر جزئیات تاریخی واقعه عاشوراست.

فرشچیان به‌خوبی عناصری مانند تیر، زین، غلاف خالی شمشیر، لگام و… را می‌شناسد و در خلق جزئیات این ابزار و حتی پوشش کودکان و زنان حاضر در تصویر دقت و ظرافت دارد. نکته مهم درباره این تابلو این است که استاد فرشچیان در پی خلق یک اثر خیالی یا افسانه‌ای نیست؛ بلکه این قاب نقل‌کننده روضه‌ای حقیقی است و شاید این نکته از تمامی نکته‌های هنری و تخصصی موجود در این نگاره مهم‌تر باشد… .

همه‌چیز روضه می‌خواند…

عناصر استفاده‌شده در نگاره «عصر عاشورا» هریک به‌نوعی وظیفه نقل روضه‌ای را دارند. اوج هنر استاد فرشچیان در بررسی یک‌به‌یک نماد‌ها و عناصر به‌کاررفته در این قاب نمایان می‌‌شود. اسب وفادار امام‌حسین(ع) با حالتی خمیده که نشان از جراحت و اندوه دارد، با یال‌هایی خونین و چشمانی اشک‌آلود در مرکز تصویر قرار گرفته است.

زین اسب چند قدم آن‌طرف‌تر بر خاک افتاده است و اهل‌بیت امام دورتادور اسب قابی غم‌بار و فوق‌العاده را ایجاد کرده‌اند.کودکان همگی صورت خود را با دست پوشانده‌اند و اشک می‌ریزند؛ درواقع فرشچیان برای جلوگیری از نماد‌های غیرواقعی مانند نورانی‌کشیدن صورت‌های منسوب به اهل‌بیت امام‌حسین(ع) از این ظرافت هنری در اثر خود کمک گرفته است.

البته اصلی‌ترین دلیل این قاب، نمایان‌کردن غم اهل‌بیت امام‌حسین(ع) و فرزندان ایشان است، غمی که با هنرمندی بسیار توسط دستان هنرمند استاد فرشچیان به نمایش درآمده است. نکته مهم دیگر، عنصر پارچه در تصویر است. پارچه‌های موجود بر تن کودکان و چادر بانوانی که دورتادور ذوالجناح را گرفته‌اند، دارای امواج و خطوط آشفته‌ای بوده که رسالت آن‌ها، رساندن پیام غم و اندوه فراوان ناشی از شهادت جان‌سوز امام‌حسین(ع) در ظهر عاشوراست.

استاد فرشچیان با کمک عناصر مختلف در رساندن مفهوم غم به مخاطب خود تلاش کرده و حتی نوع ایستادن و نشستن و حالت بدن کودکان و بانوان در تصویر، منتقل‌کننده مفهوم اصلی این اثر، یعنی غم و عزای ناشی از شهادت امام‌حسین(ع) و یاران ایشان است.

نور؛ عنصر مهم سبک اصفهان

یکی دیگر از عناصر پررنگ در نگاره «عصر عاشورا» موضوع نور است. به نظر می‌رسد استاد فرشچیان با استفاده از نور سفید و زرد، به دنبال چندین هدف مهم بوده است؛ اول اینکه، این اثر نقل‌کننده واقعه عصر عاشورا و اتفاق‌های پس از شهادت امام‌حسین(ع) است؛ بنابراین در تصویر باید به‌نوعی زمان نیز نمایان باشد.

اگر با دقت به تصویر نگاه کنید، شیوه نورپردازی این‌گونه است که روزبودن واقعه را نشان داده و درعین‌حال هیچ اثری از آفتاب بر زمین یا لباس‌ها وجود ندارد؛ درواقع هنر نورپردازی در این نکته وجود دارد که بیننده با دیدن تصویر، گمان نمی‌کند زمانی غیر از عصر، منظور هنرمند است. دومین نکته درباره نورپردازی این اثر، فراهم‌ساختن زمینه برای دیده‌شدن مرکز تابلو و سایر عناصر اصلی موجود در تابلو است.

درواقع روشن‌بودن پس‌زمینه می‌تواند توجه مخاطب را به بخش اصلی نقاشی جلب کند و در انتقال بیشتر و عمیق‌تر جزئیات به بیننده مؤثر باشد؛ آن‌هم زمانی که قرار است جزئیات بیان‌کننده مفهوم اصلی تابلو باشد که همان غم و مظلومیت امام و اهل خیمه است؛ جزئیاتی همانند بانوان غمگین، کودکان گریان، اسب بی‌سوار و مجروح، پرندگان زخمی، تیر‌های فراوان بر خاک، دلداری اهل حرم به یکدیگر در گوشه سمت چپ تصویر و… .

رنگ‌ها؛ مطابق نگارگری صفوی

ترکیب رنگی به‌کاررفته در پس‌زمینه این اثر، همانند آثار اصیل نگارگری ایرانی به‌جامانده از عصر صفوی و آثار رضا عباسی، به‌صورت ترکیبی از رنگ‌های روشن است؛ همچنین استاد فرشچیان با پیروی از عناصر و نماد‌های نگارگری ایرانی، به‌خوبی از رنگ‌ها برای بیان مفاهیم مذهبی، مقدس و عرفانی بهره برده است؛ برای مثال، با دقت به غلاف خالی از شمشیرموجود بر پیکر اسب، متوجه رنگ‌های طلایی و نقره‌ای خواهید شد که طبق نگارگری مکتب اصفهان، نماد مرتبه بالا و شاهانه‌بودن اشیاست.

استاد فرشچیان با هنرمندی ترکیب رنگی چادر بانوان حرم امام‌حسین‌(ع) را تلفیقی از رنگ‌های خاکستری، مشکی، ارغوانی، سرمه‌ای و سبز برگزیده است که باعث می‌شود مخاطب به‌طور هم‌زمان شاهد چندین رنگ در یک پارچه با خطوط و امواج آشفته باشد؛ درواقع استاد فرشچیان از رنگ‌هایی استفاده کرده است که شاید در نگاه نخست همه آن‌ها را به چشم مشکی ببینید، اما با دقت به این اثر، متوجه ترکیب اعجاب‌انگیز رنگ‌ها خواهید شد.

این رنگ‌ها نیز در نمادشناسی نگارگری ایرانی عصر صفویه مفهوم تقدس، مذهب و ارزشمندی لباس‌ها را در خود دارند؛ البته قطعا راز ماندگاری این اثر فراتر از همه این نکته‌ها، توجه ویژه امام‌حسین(ع) به نیت قلبی نگارگر اصفهانی بوده است.