به گزارش اصفهان زیبا؛ فرهنگ از اساسیترین ارکان یک ملت است؛ اساسی که میتواند حرکتدهنده یا کندکننده پیشرفت، تکاپو و جهش آن ملت باشد. مردمان یک فرهنگ تربیتیافته آن فرهنگاند و باورها، عقاید و فعالیتهایشان نشئتگرفته از آن است. چهبسا بزرگترین عاملی که یک ملت را به خوشبختی یا بدبختی میکشاند همان فرهنگ است. فرهنگی که پیشرو باشد، همیشه در حال حرکت است و ساکن نیست، در مقابل فرهنگهای دیگر و جدیدتر بهصورت فعال عمل میکند و آن را در خود هضم میکند و به جلو میرود. فرهنگ پیرو است؛ پیرو هرچه که جدید باشد.
باید فرهنگ را توسعه داد. توسعه فرهنگی فرایندی است که طی آن، تغییراتی در حوزه ادراک، شناخت، ارزش، گرایشها و کنشهای مناسب توسعه در افراد جامعه پدید میآید و تحقق در این امر منوط به مشارکت مردم در فعالیتهای فرهنگی است که با احداث اماکن فرهنگی و هنری و ایجاد نمایشگاههای کالاهای فرهنگی و جشنوارههای مختلف فرهنگی، جامه عمل میپوشد. امروزه فرهنگسراها با وجود امکانات زیرساختی، معماری و فضای مناسب کمتر، متناسب با اهداف توسعهای خود پیش میروند و خلأهایی در حوزه برنامهریزی توسعهای دارند که قابلتأمل و بررسی است.
سرمایههای فرهنگی هر جامعه بهنوعی ظرفیتهای توسعه فرهنگی و بهتبع آن توسعه اجتماعی و اقتصادی آن جامعه را پیش رو دارد. به هر میزان که رشد و توسعه و ارتقای سرمایههای فرهنگی داشته باشیم، به همان میزان جامعهای بسامان پویا خواهیم داشت. نقش و کارکرد سازمانها و مراکز فرهنگی دارای اهمیت است؛ به همین علت در روزنامه «اصفهانزیبا» چندین بار با نگاهی متفاوت به فرهنگسراهای متفاوت در نقاط مختلف شهر پرداختهایم.
درست است دنیای پیچیده امروزی هر لحظه در حال تغییر و نوشدن است؛ لازمه ایجاد و استمرار یک زندگی موفق سازگاری با این تغییرات سریع و پیچیده است. برخورداری از توان سازگاری با این تغییرات چشمگیر، مستلزم خلاقیت است. نیاز به ابتکار و نوآوری که بهصورت بالقوه در افراد نهادینه شده، میبایست با تلاش افراد و یاری جامعه به فعل درآید. برای دستیابی به این منظور، مراکز فرهنگی و هنری در ایجاد بستر مناسب جهت ارتقای سطح آگاهی و فرهنگ جامعه بسیار تأثیرگذارند. مراکز فرهنگی و هنری از موردتوجهترین مکانها در هر فضای شهری محسوب میشوند و از جنبههای مختلف موردتحلیل قرار میگیرند.
فرهنگسراها از مکانهایی هستند که بسته به نیاز افراد مختلف و متناسب با سن افراد، به ارائه خدمات فرهنگی و هنری میپردازند و مکانی مناسب برای گذراندن وقت برای افراد در سنین مختلف و با مهارتهای متفاوت میباشند.
فرهنگسرایی با وسعت متفاوت
فرهنگسرایی که بهتازگی به بررسی آن پرداختیم، پردیس فرهنگی کوثر منطقه 15 شهرداری است. فرهنگسرای کوثر در خیابان مسجد علی واقع شده است. یکی از دلایل مهم برای رفتن به این فرهنگسرا این بود که دست از فرهنگسراهایی که در مرکز شهر قرار گرفته بودند بکشیم و فراتر از مرکز شهر به فرهنگسراهای اطراف شهر نیز سری زده باشیم تا از عملکرد آنها هم اطلاع داشته باشیم. قبل از رفتن به فرهنگسرا با آنجا تماس گرفته بودم تا از حضور مدیر و بازبودن فرهنگسرا مطمئن باشم؛ چراکه باید مسیری طولانی را برای رسیدن به آن طی میکردم.
زمانی که از بازبودن فرهنگسرای کوثر و حضور مدیرش مطمئن شدم، به سرعت برای رسیدن به آنجا اقدام کردم. فرهنگسرای کوثر با آن تابلوی بزرگ که بر در ورودی آن نصب شده بود و مهمتر از آن، وسعت زیادی که داشت، از دور به من این پیام را داد که به مقصد رسیدم. مکانش برایم جالب بود. تاکنون فرهنگسرایی به این وسعت ندیده بودم. دور فرهنگسرا چرخیدم تا ساختمان دایره شکل فرهنگسرای کوثر را که در مرکز یک زمین بزرگ قرار گرفته است طی کنم و به کلاسها و دفتر آن برسم.
به پشت ساختمان که رسیدم یک قسمت از حیاط فرهنگسرا با انباری مو نمیزد. وسیلههای کوچک و بزرگ زیاد و متفاوتی آن وسط ریخته شده بود. از بین آنها عبور کردم و به اتاق مدیر فرهنگسرا رفتم. ازآنجاییکه در اتاق بسته بود و کسی هم پاسخگو نبود، به اتاق کناری که مسئول آموزش در آن نشسته بود رفتم. پس از پرسوجو از آن خانم، متوجه شدم که برای مدیر فرهنگسرا جلسهای ضروری پیش آمده و حضور ندارد. خم به ابرو نیاوردم. از مسئول آموزش خواستم به من در رابطه با سؤالاتی که دارم کمک کند که فهمیدم به دلایلی تمایلی برای این همکاری ندارد. از او درخواست کردم شماره مدیر فرهنگسرا را به من بدهد تا با او صحبت کنم؛ اما گفت اجازه نداریم!
خلاصه، درخواستهای من و همکاریهای او باهم در تضاد بودند. حتی زمان بازگشت مدیر فرهنگسرا هم مشخص نبود و ممکن بود اصلا به فرهنگسرا نیاید. 30دقیقهای منتظر ماندم و بعد از فرهنگسرا رفتم؛ چراکه اجازه سؤالکردن و… نداشتم و ماندن در فرهنگسرا برایم هیچ ثمرهای نداشت. در این 30 دقیقه کتابخانه، سالن مطالعهای که از سالن مطالعه کتابخانه بانو صفارزاده هم بزرگتر بود و پر شده بود از امکانات و فقط دو پسر در آن مطالعه میکردند، سالن همایش بزرگ، نگارخانه و… را مشاهده کردم. این امکانات متفاوت و متعدد همه فقط در یک فرهنگسرا جمع شده بودند.
هزینه کمتر، کیفیت کمتر
درست است که مدیر فرهنگسرا حضور نداشت؛ اما از حضور مردمی که در فرهنگسرای کوثر حضور داشتند استفاده کردم. کنار مادری که در حیاط نشسته بود و کتاب دعا در دست داشت نشستم. به او گفتم قصد شرکت در کلاسهای فرهنگسرا را دارم. نظر شما درباره کیفیت کلاسها و مربیان چیست؟ او که تا پایان کلاس دخترش باید در فرهنگسرا منتظر او میماند و یک همدم برای خودش پیدا کرده بود، با روی گشاده و مهربان مرا به همصحبتی پذیرفت. ازنظر این مادر کیفیت کلاسها و آموزش مربیان خوب بود؛ اما انتظار داشت مربیان سختگیری بیشتری در کلاس داشته باشند و تکالیف هنرجویان کلاس طراحی چک شود تا آنها متوجه مشکلات خود شوند.
از دید او، این رفتار مربیان فرهنگسرا برای این بوده که بتوانند جذب حداکثری داشته باشند. در آخر گفتوگو به من پیشنهاد کرد اگر واقعا به این رشته هنری علاقهمند هستم، بسیار تمرین کنم و یک مربی که پیگیر انجام تکالیف است را انتخاب کنم؛ چراکه از دیدگاه او علاوه بر آموزش خوب، تمرینکردن است که یادگیری انسان را تضمین میکند.
آنطرفتر، زیر درخت خانمی نشسته بود. سؤالم را برای او هم تکرار کردم. او در کلاس جواهردوزی شرکت کرده بود. از کلاس و مربی رضایت داشت؛ اما از روزهای گرمی که وسیله سرمایشی در کلاس وجود نداشت و به دلیل گرمای هوا اوقات سختی را در کلاس سپری میکردند ناراضی بود. ازنظر او، یک مدیر فرهنگسرا باید قبل از رسیدن به فصل گرم تابستان امکانات لازم را برای برگزاری کلاسها تهیه کند.
جلو دیوار سالن مطالعه با پسری که در کلاس رباتیک شرکت کرده بود گفتوگو کردم. او با هیجان از آموزشهای کلاس و علاقهای که به مربی خود داشت صحبت کرد.
از دری که به سمت پارک بود از فرهنگسرا خارج شدم. به داخل پارک رفتم. از پنج نفر درباره فرهنگسرا سؤال کردم؛ اما آنها رهگذر بودند و اطلاعاتی نداشتند. بالاخره دختر نوجوانی را دیدم که در کلاسها و برنامههای فرهنگسرا شرکت میکرد. از نظر او، کیفیت برنامهها و کلاسهای فرهنگسرای کوثر بهاندازهای است که هزینه کرده است. سپس از کلاسهایی که با هزینه بیشتر در جای دیگری ثبتنام کرده صحبت کرد و دلیل کیفیت بالاتر آن کلاسها را هزینه بیشتری که پرداخت کرده است بیان کرد.
پس از پارک به مغازههای اطراف فرهنگسرا رفتم. فرزندان برخی از مغازهداران در کلاسهای فرهنگسرا شرکت کرده بودند و از کیفیت آن رضایت داشتند.
اولویت با مردم است
روزی دیگر دوباره به فرهنگسرای کوثر رفتم. آن روز ساعت 7:45 در فرهنگسرا بودم تا اگر مدیر آنجا حضور دارد، با او گفتوگو کنم و از عملکرد آنها مطلع شوم. کادر فرهنگسرا که تازه رسیده بودند میخواستند صبحانه بخورند. حتی من از برخی از آنها هم زودتر به فرهنگسرا رفته بودم! دیدن آن همه امکانات و آن وسعتی که فرهنگسرا داشت سبب شده بود تا هر طور شده متوجه شوم این امکانات به چه اندازه در اختیار مردم قرار گرفته و کادر فرهنگسرای کوثر از امکاناتی که در اختیار دارند چگونه بهره میبرند؛ آن هم زمانی که در گزارشهای گذشته که از فرهنگسرای فروغی گرفته بودیم، شاهد کلاسهایی بودیم که طول و عرض یکرقمی داشت و مردم بهدلیل نبود فضای کافی، امکان استفاده از کلاسها را نداشتند.
سحرخیزیام مرا کامروا کرد و این بار توانستم با مدیر فرهنگسرای کوثر گفتوگو کنم. حمیدرضا عکافزاده اجازه ضبط صدایش را به من نداد و درخواست کرد هرچه به زبان میآورد را در ذهن حفظ کنم. بالاخره در اتاق کارشناسان آموزش نشستیم تا گفتوگو را شروع کنیم؛ اما رفتوآمد مردم برای ثبتنام کلاس و پرسیدن سؤالهای متفاوت سبب شد تا به اتاق خودش برویم؛ اتاقی که در فصل تابستان کولر نداشت! آن زمان بود که تازه متوجه شدم چرا اتاق خودش را برای گفتوگو انتخاب نکرده است. مدیر فرهنگسرای کوثر برای اینکه تمامی کلاسها کولر داشته باشند و هوای کلاسها گرم نباشد، خودش تحمل هوای گرم تابستان را به جان خریده بود.
حل مشکلات نیازمند پیگیری مستمر است
ماجرای نبود کولر در اتاق مدیر سبب شد آغاز صحبتمان امکانات موجود در فرهنگسرا باشد؛ مسئلهای که تاکنون همه مدیران فرهنگسراهایی که گزارشش را خواندید از آن گلهمند بودند و بیان میکردند با پیگیریهایی که انجام دادند اتفاقی نیفتاده است؛ اما ماجرا اینبار از زبان عکافزاده متفاوت بود.
او که از سال 83 تاکنون در فرهنگسراهای مناطق مختلف شهرداری فعالیت کرده است، از سالها و فرهنگسراهایی نام میبرد که با پیگیری زیاد به امکانات رسیده بودند و یا مشکلات عمرانی آنها حل شده بود. اکنون هم در فرهنگسرای کوثر در حال انجام پروژه گرمایش ساختمان بود. از نظر او، اگر فرهنگسرایی از نظر کمبود امکانات و بودجه و… دچار مشکل شده، تنها علتش این است که مدیر آن مرکز پیگیریهای مستمری نداشته است. او از روزهایی سخن میگوید که برای بهبود فضا و حلشدن مشکلات فرهنگسرا چندین نامه زده و حتی پشت در دفتر شهردار نشسته و موفق به حلشدن مشکل شده است.
اگر خوب نیست، چرا قبول میکنید؟
حالا که گفتوگوی ما به اینجا کشیده شده بود، من هم نارضایتی مدیران فرهنگسراهای مختلفی را که با آنها گفتوگو کرده بودم برای او شرح دادم. عکافزاده با شنیدن صحبتهای من سؤالی طرح کرد که بسیار بااهمیت بود: «چرا افراد مدیریت چنین فرهنگسراهایی که کمبود امکانات آن بارز است را از شهرداری قبول میکنند و اگر ناراضی هستند چرا دوباره برای سال دیگر تمدید میکنند؟!»
پس از طرح این سؤال، سکوت بین ما حاکم شد. برای اینکه شور و حرارت گفتوگو به حالت قبل برگردد، از او در رابطه با چگونگی بهرهوری از این فضای بزرگ که در اختیار دارند سؤال کردم. مسئول فرهنگسرا پاسخ این سؤال را با آماری که از ثبتنامکنندگان در کلاسهای فرهنگسرا از کارشناس آموزش گرفت، پاسخ داد: «در خردادماه 800 نفر، تیرماه 685 نفر و مردادماه 600 نفر در کلاسهای مختلف شرکت کردند.» او در رابطه با سالن مطالعهای که آن روز خالی از جمعیت بود هم گفت: «سالن مطالعه فقط زمانی که دختران و پسران برای آزمون کنکور آماده میشوند شلوغ است. در زمان کنکور از شدت جمعیت، ظرفیت ثبتنام همه افراد را هم نداریم. البته اکنون یک کانون فن بیان داریم که در حال آموزش و توانمندسازی هستند. تصمیم گرفتیم در زمانهایی که مثل اکنون از سالن مطالعه استفاده کمتری میشود، توسط کانون فن بیان در این مکان پادکست تهیه کنیم تا از فضایی که در اختیار داریم استفاده شود.»
برگزاری برنامه طبق درخواست مردم
صحبت از کانون که به میان آمد، نام کانونهای دیگر مانند کانون مادران، کانون سلامت، کانون نوجوان و کانون کودک راهم برد. عکافزاده هدف از تشکیل این کانونها را نیازسنجی که در منطقه شکل گرفته بود، بیان کرد؛ بهعنوانمثال در کانون نوجوان به نحوه مداخله در مشکلات نوجوانان، پرورش نوجوان موفق و سالم، آموزش مراحل و نیازهای دوره نوجوانی و… میپردازند. در کانون مادران به خودآگاهی بانوان در مسائل مختلف پرداخته میشود. هر کانونی با هدفی خاص نسبت به نیازسنجی صورتگرفته و درخواست مردم منطقه، تشکیل شده بود.
حقوق کم مربیان
علاوه بر برگزاری کلاسهای مختلف در شاخههای هنری و علمی که از رده سنی کودک تا بزرگسال برگزار میشود، سلسلهجلسات آموزشی سلامت جسمانی، روانی، معنوی و اجتماعی برگزار میشود و مردم از مشاوره فردی نیز برخوردار هستند.
مدیر فرهنگسرای کوثر درباره حقوق کم مربیان هم بیان کرد: «حقوق آن دسته از مربیانی که خوب هستند و عملکرد باکیفیتی دارند را با تعداد سانس و تبلیغات بیشتر برای شرکت در کلاس آن مربیان فقط میتوانیم جبران کنیم و راه دیگری ندارد.»
فرهنگسرا، مکانی برای فعالیتهای اقتصادی!
از حقوق کم مربیان که سخن به میان آمد، از فرهنگسراهای واگذارشدهای گفتم که مدیران آنجا حقوق کم مربیان باکیفیت را از درآمدهای فرهنگسرا جبران کرده بودند. حرفهایم سبب به زبانآوردن درددلهای عکافزاده شد. او از فرهنگسراهایی سخن گفت که بهجای فرهنگسازی در منطقهای که هستند و انجام فعالیتهای فرهنگی و آموزشی، به کارهای اقتصادی و درآمدزایی در فرهنگسرا روی آوردهاند.
عکافزاده از مردان و زنانی سخن گفت که برای گرفتن یک خودکار به شهرداری مراجعه میکنند؛ آن هم با وجود اینکه مکان فرهنگسرای خود را به کانونها، ورزشکاران و… اجاره میدهند و از این کار درآمد خوبی بهدست آوردهاند؛ درآمدی که بهتنهایی توانایی تأمین نیازهای فرهنگسرای خود را به آنها میدهد.















