به گزارش اصفهان زیبا؛ صدای گپوگفت و خندههایش با کودکان مرکز را پر کرده است؛ کودکانی که برای سنجش بینایی به او مراجعه کردهاند و با ترس و واهمه روبهرویش مینشینند و اخمهایشان را توی هم میکشند؛ چراکه از پروسه بیناییسنجی هراس دارند.
طولی اما نمیکشد که نیلوفر صناعی که این روزها در دهه چهارم زندگی خود به سر میبرد با این کودکان ارتباط میگیرد و ترس، جای خود را به خنده و بازی میدهد. صناعی که سالهاست اپتومتریست و فارغالتحصیل کارشناسی ارشد از دانشگاه شهید بهشتی است، میگوید عشق به کودکان باعث شده تا او خیلی راحت با آنها ارتباط بگیرد و بیناییسنجی را برای آنها آسان کند؛ موضوعی که شاید خیلیهای دیگر حال و حوصله آن را نداشته باشند: «دکترای خودم را از یک دانشگاه آمریکایی گرفتم؛ ضمن اینکه چندین سال است بهطور پیوسته روی مباحث خودشناسی و روانشناسی کار میکنم و اساتید بسیاری هم دارم؛ دلیلش هم این است که روزانه با بیماران زیادی سروکله دارم. اتفاقا آشناییام با مباحث روانشناسی باعث شده تا بتوانم ارتباط خوبی با بیمارانم، بهویژه کودکان و نوجوانان داشته باشم.»
صندوق کوشا، راهی برای عینکدارشدن کودکان بیبضاعت
میگوید به دلیل مهارتهای ارتباطی که دارد، خیلی زود با کودکان انس میگیرد و برای همین هم در زمان معاینه چشم از قطره برای آنها استفاده نمیکند: «بیناییسنجی کودکان سخت است؛ چراکه آنها مثل بزرگسالان نمیتوانند به سؤالاتم پاسخ دهند؛ اما من به دلیل ارتباطی که با آنها میگیرم، میتوانم از آنها سؤال بپرسم. به خاطر همین هم حین معاینه از قطره استفاده نمیکنم. قطره چشم کودکان را میسوزاند و آنها را اذیت میکند. این کار برایم واقعا لذتبخش است.» فعالیتهای صناعی، اما تنها به این موارد ختم نمیشود؛ او سالهاست صندوقی تحتعنوان «چشمان کوشا» راهاندازی کرده تا با استفاده از درآمدهای آن بتواند به کودکان بیبضاعتی که نیاز به بیناییسنجی یا استفاده از عینک دارند، کمک کند: «همیشه دغدغه کودکان سختکوش و درسخوانی را داشتم که توانایی تهیه عینک ندارند. در این سالها خیلیها به من مراجعه میکردند و برایشان عینک تجویز میکردم؛ اما به دلیل شرایط اقتصادی که داشتند، توانایی خرید و تهیه عینک را نداشتند.»
آموزشوپرورش با من همکاری نکرد!
این مسئله باعث شد تا او برای کمک به این کودکان گامی بردارد: «به خاطر همین صندوق “چشمان کوشا” را راهاندازی کردم؛ صندوقی که پس از انجام هر معاینه، درصدی از ویزیت را داخل آن میانداختم تا بتوانم به کودکان بیبضاعت کمک کنم. البته مشکلی که در این باره دارم، این است که نمیتوانم بهطورکامل این دانشآموزان را شناسایی کنم. متأسفانه رایزنیهایم با آموزشوپرورش نیز جواب ندارد و این دستگاه، حاضر به همکاری نشد! با وجود این، اما همچنان برای تهیه عینک برای کودکان نیازمند مصر هستم. البته این نکته را بگویم که فرمهایی که برای این دانشآموزان تهیه میشود، فریمهایی در حد معمول است و خیلی گرانقیمت نیست؛ چراکه میخواهم تعداد بیشتری از دانش آموزان بتوانند از این امکان بهره ببرند.»
او میگوید که برای اهدای عینک تقسیمبندی معدلی را از دبستان تا دانشگاه انجام داده است: «این دانشآموزان میتوانند به من مراجعه کنند تا برایشان عینک تجویز کنم.»
اولین فردی هستم که کار لوویژن را شروع کردم
صناعی اما فعالیتهای دیگری نیز انجام میدهد؛ مثلا اینکه «برای افرادی که فاصله کمی تا نابینایی مطلق دارند نیز یک سری از کارهای تخصصی انجام میشود. من در سوئیس آموزش دیدهام و فیلترهایی را از آمریکا با خود به ایران آوردهام؛ به همین خاطر نیز اولین کسی هستم که در کشور کار لوویژن را شروع کرده است. ساخت پروتزهای چشمی را نیز انجام میدهم. بیمارانی دارم که از کودکی به من مراجعه میکردهاند و حالا برای خودشان در جامعه کسی شدهاند. وقتی آنها را میبینم بسیار خرسند و شاد میشوم یا اینکه وقتی بیماران از سرتاسر کشور یا حتی خارج از کشور به من مراجعه میکنند، بسیار مشتاق میشوم تا گامی برای آنها بردارم.»
او در ادامه از عینکسازان قدیمی هم گلایه دارد؛ آنجا که میگوید: «متأسفانه عینکسازان قدیمی با ما در رقابت هستند؛ درحالیکه دانش کافی در این زمینه ندارند و اما به خودشان اجازه میدهند در رابطه با نسخهها نظر بدهند و کار ما را زیر سؤال ببرند.»