به گزارش اصفهان زیبا؛ استاد حسن کیانی، از اساتید برجسته هنر قفلسازی است که در محله شهشهان همراه فرزندان خود در کارگاهی مشغول فعالیت است. او ما را به دنیای قفلها میبرد. محله شهشهان مانند بسیاری از محلههای اصفهان ا هنرمندان زیادی دارد که با هنر خود زبان گویای تاریخ و تمدن شهر خود هستند.
این بار پس از عبور از خیابان ابنسینا و بیمارستان امین، به محله شهشهان رسیدیم. جلوتر، بعد از گذشت از بازار دردشت و تماشای منارههای دردشت، تابلو زیبای خانه جواهری توجهم را به خود جلب کرد؛ خانهای که در آن استاد زبردست هنر قفلسازی ایران، استاد حسن کیانی، همراه با فرزند خود فعالیت میکند. استاد کیانی از اساتید و هنرمندان برجسته هنر قفلسازی سال ۱۳۳۴ در روستای پیکان از توابع جرقویه دیده به جهان گشود و تا قبل از سال ۴۸ در آن دیار میزیست؛ دیاری که در آن روزگار از مزارع و قناتهای فراوانی بهرهمند بود؛ اما حفر چاههای بیرویه به خشکی قناتها منجر شد و بهناچار خانواده کیانی به اصفهان مهاجرت کردند.
سال ۴۸ و ساخت تفنگ برای نخستین بار
این استاد هنر قفلسازی میگوید: «سال ۴۸ ناگزیر به مهاجرت به اصفهان شدیم، آن زمان من حدود ۱۳سالم بود و عشقم این بود که تفنگ بسازم. به جای کوره چیزی شبیه به آتشگردان درست کرده بودم و میتاباندم و فلز را در آن میگذاشتم و به فلز شکل میدادم؛ اما پدرم خیلی آدم حساسی بود و به من میگفت این کارها را نکن؛ موزاییکهای خانهخراب میشود! من هم مجبور بودم که در صحرا و بیابان کار کنم. تا اینکه اولین تفنگم را که یک کالیبر ۱۲ بود ساختم.» میخندد و ادامه میدهد: «بعد از ساختن تفنگ خیلی سرم شلوغ شد. خیلی از برخواریها که در اهواز و خوزستان صیفیکاری میکردند برای امنیت خودشان از من تفنگ میخریدند. آن زمان قیمت تفنگها سه تا چهارهزار تومان بود که برای زمان خودش قیمت بسیار زیادی بود. حالا دیگر مشهور شده بودم و میتوانستم کارهای بیشتری انجام دهم؛ حتی پدرم هم بهراحتی قبول کرد که کارم را ادامه بدهم.»
ورود به هنر قفلسازی
وقتی از او میپرسم که چطور شد هنر قفلسازی را انتخاب کرد، میگوید: «علاقه فراوانی به این کار داشتم. قفلها را که دیدم ناگهان مجذوب آنها شدم. دنیای قفلها زیبا و متنوع است. در همین ایران بیش از ۸۰۰ نوع قفل ایرانی داریم که بعدها با ایدههای خودم موفق شدم ۱۰۰ مدل قفل جدید به این تعداد اضافه کنم.»
بعد رو میکند و به درودیوار کارگاه و میافزاید: «بعدها با فلزات وسایل دیگری مانند ترازو، کوبههای در، قاشق، انواع قپون، ادوات جنگی، اسطرلاب، چراغ و پوسترهای قدیمی و… چیزی حدود ۲۰۰ نوع شیء متفاوت با فلز میسازم که همگی از ذوق و عشق من نسبت به این هنر سرچشمه گرفته. نمونه دیگری شبیه به آنها وجود ندارد.»
نوآوری در هنر قفلسازی
از جایش بلند میشود و یک قفل بزرگ میآورد. آن را روبهرویم میگیرد و میگوید: «مردم در قدیم به همهچیز توجه داشتند؛ نمونه آن همین قفل است. اینجا دو تا کوبه در بود؛ یکی مخصوص خانمها و دیگری مخصوص آقایان و حتی یک کوبه مخصوص مسکینها. این قفل هم دو کوبه دارد و یک کلید فرعی و یک کلید اصلی که بازکننده نهایی در است.»
خانواده کیانی و ثبت قفلها در یونسکو
هیجان من را که میبیند، از فرزندش میخواهد که قفلهای کوچکی که خودش ساخته را نشانم دهد و میگوید که این قفلها به ثبت یونسکو رسیده: «غیر از این دو قفل، یک دستبند که رقص دوقوچ را نشان میدهد نیز توسط فرزندم طراحی شد که آنهم به ثبت یونسکو رسیده است.»
موزهداران آمریکایی و اروپایی طرفداران پروپاقرص قفلها
او از اشتیاق مردم کشورهای دیگر و موزهداران آمریکایی و اروپایی برای خرید قفلهایش میگوید و اینکه چقدر این قفلها آنان را هیجانزده میکند. از قفلهایی که به سفارش مشتریها میسازد؛ مانند قفلی که شبیه به قلب است و یکی از مشتریها برای هدیه سفارش داده یا قفل دیگری که شبیه پرنده طراحیشده.
دنیای زیبای قفل
از او میخواهم که در رابطه با دنیای قفلها برایم بگوید. نفسی چاق میکند و میگوید: «تاریخچه نخستین قفل مشخص نیست؛ اما واضح است قفل از زمانی که انسان نیاز به امنیت را در زندگی خود احساس کرد، ساختهشده است.این قفلها بر روی درهای اصلی شهرها، خانهها و اتاقها و حتی صندوقچهها قرار داشته است. برخی قفلها آیینی هستند؛ مانند قفلهایی که زنان برای بچهدارشدن به شکم خود میبستند و دسته دیگر قفلها که بصری بوده است که کاربرد امنیتی ندارند.»
انواع و اقسام قفلها بسته به جغرافیای ایران
استاد کینی ادامه میدهد: «قفلهایی هستند که بسته به جغرافیای ایران طراحی شدهاند؛ مانند قفل چالشتر که ویژه منطقه چالشتر است؛ اما سالیان سال است که تنها با همین یک مدل تولید میشود و نوآوری جدیدی در آن دیده نمیشود.»
او به خلاقیت بهکاررفته در قفلهای دستساز خود اشاره میکند و میگوید: «قبل از اینکه بنده کار خودم را آغاز کنم، ترکیب درِ خانه سنتی ایرانی با قفل اصلا وجود نداشت و کار بنده ساخت قفل با اشکال حیوانات مکانیکال و هم دکوراتیو و … است.»
آگاهی و افزایش علاقه جوانان به هنر
استاد کمرش را راست میکند و میرود گوشه کارگاه میایستد و زل میزند در چشمان من و میگوید: «قبلترها هنر را نزد ایرانیان میدانستند. البته که اکنون هم هنر ایرانیان سرآمد بسیاری از هنرهاست و این را بسیاری از اروپاییان و حتی آمریکاییها میدانند. برای شکلگیری هنر در میان جوانان ایرانی نیازمند افزایش آگاهی هستیم که این کار برعهده رسانههاست. تا جامعه آگاه نباشد نمیتوان آنها را به هنر و هنرمند و حتی کار هنری علاقهمند کرد و لازمه آن مطالعه فراوان است.»
تفاوت نگرش جوانان امروزی به هنر
استاد کیانی در پاسخ به این پرسش که چرا بسیاری از هنرمندان در را به روی جوانان بستهاند و ارتباطی با آنان ندارند، میگوید: «دغدغه جوانان امروز مثل جوانان دیروز نیست. خیلی از جوانان دوست دارند بهسرعت به نتیجه برسند و کسب درآمد کنند. از آنطرف نیز هنر، دست افراد خاصی قرار دارد و میدانی به جوان داده نمیشود.» او ادامه میدهد: «در مدت فعالیتم سعی کردم آنچه را که آموختهام به علاقهمندان این هنر بیاموزم. برادرم و حتی پسرعمهام را آموزش دادم. از نجفآباد نیز یک هنرمند در این زمینه پرورش دادم؛ اما اینکه آموزش شغل من باشد، تاکنون برای این کار بهصورت جدی اقدام نکردهام.»




