به گزارش اصفهان زیبا؛ اغلب زمانی که نام روزنامهنگاری به گوش میخورد، ناخودآگاه ذهن به سمت وقایعنگاری یا خبرنگاری سوق داده میشود و انتظار میرود که با مطالبی از این دست روبهرو باشیم. از دیرباز تاکنون نیز روزنامهنگاری برای اغلب اهالی فرهنگ و هنر امری جذاب و مهم بوده است؛ ولی آنچه امروزه در حیطه روزنامهنگاری به وقوع میپیوندد، بسیار گستردهتر و پرمغزتر است.
هرچند شاید تصور کنید دیگر روزنامهها آنچنانکه باید، نمیتوانند تأثیرگذار و پرطرفدار باشند؛ اما باید دانست که همچنان این رسانه پرقدرت است و میتواند به اهداف بلند خود دست یابد.آنچه درباره صفحه «هنرهای تصویری» رقم خورد و در حال حاضر نیز در حال انجام است، یکی از همان اتفاقات خوب و ثمربخشی است که به روزنامه و روزنامهنگاری جان تازهای میدهد و میتواند این رسانه را بیشازپیش موفق در رسیدن به اهدافش کند. سینما پدیدهای است که با مخاطب سروکار دارد و بدون مخاطب و بدون در نظر گرفتن نقش مخاطب در آن، عملا مفلوک و بیاثر خواهد ماند. اما نقد سینمایی و آنچه در باب متننویسی و نقدنویسی درباره سینما شکل میگیرد، خود باید بستری داشته باشد که همانند سینما از کیفیت مطلوب برخوردار و هم مخاطب باکیفیت داشته باشد و روزنامه دقیقا همین بستر است.
مخاطبی که یک فیلم را تماشا کرده و ذهن و فکرش درگیر فیلم شده است، هنگامی که روزنامهای را در دست میگیرد و درباره آن فیلم مطالبی را مطالعه میکند، بهراستی بزرگترین هدف رسانه را برآورده ساخته است که در حقیقت نامش را میتوان تبادلنظر گذاشت. یا حتی مخاطبی که با خواندن مطلبی در یک روزنامه درباره یک فیلم ترغیب به تماشای آن میشود، عملا سدی را از میان خود و نویسنده برداشته است که در دنیای امروزی برداشتنش کار راحتی نیست و در عمل همه اینها را میتوان ارتباط با یکدیگر نامید که تأکید میکنم در دنیای امروزی بسیار کار سخت و البته مهمی است.
از منظر دیگر، نوشتن مطلبی سینمایی در صفحهای متعلق به هنرهای تصویری میتواند یک گعده مجازی را بین هنرمندان و فرهیختگان رقم بزند تا هم زحمات هنرمندان یک شهر و حتی کشور بهخوبی بازتاب داده شود و از چشم دور نماند و هم هنرمندان و فرهیختگان نظرات خود را درباره آنچه در دنیای فرهنگ و هنر رقم میخورد یا درباره آثار یکدیگر بیان کنند و از نظرات همدیگر بیبهره نمانند.
این نیز بسیار مغتنم و پراهمیت است؛ چراکه اصل اشتراکگذاری تفکر و نقد در دنیای فرهنگ و هنر مانند هواست که لازمه بقاست و این اشتراکگذاری تفکر و نظر نیز لازمه حیات فرهنگ و هنر و حیات آثار هنرمندان است.در کل آنچه چند وقتی است مایه مباهات و خرسندی است، وجود چنین صفحهای برای بیان آنچه در بالا به آن اشاره کردیم است؛ چراکه در فقدان و نبود چنین بستری عملا گفتوگو ضربه خواهد خورد و این ضربه شاید در مواردی سختجبران یا بیجبران باشد که میتواند تأثیر مستقیم و مؤثری را بر پیکر فرهنگ و هنر وارد سازد. به طبع، هنگامی که پیکر فرهنگ و هنر یک شهر یا کشور دچار خدشه و ضربهای شود، این ضربه به دیگر قسمتها سرایت میکند و تأثیر متقابلش میتواند زیان بیشتری را متوجه این مهم سازد.امید است که با همت و تلاش اهالی روزنامه و همچنین اهالی فرهنگ و هنر چراغ چنین بستری همیشه روشن باشد و این صفحات و کاغذها همیشه در بستر زمان جاری باشند تا رود سرزنده فرهنگ و هنر نیز جاری بماند.




