به گزارش اصفهان زیبا؛ در دهه 40 کشور شرایط ویژهای را تجربه کرد. در این دهه در شهر اصفهان هم تغییرات کم نبود. چندین طرح عمرانی بزرگ در شهر و اطراف آن به تصویب رسید، کلنگ خورد و بعضی افتتاح شد؛ آنقدر که چهره اقتصادی و اجتماعی شهر تغییر کرد. بعضی از این طرحها، دههها و بلکه قرنها جزو خواستهها و آرزوهای مردم اصفهان بودند.
جمعیت شهر نیز در این مدت (1335 تا 1345) دو برابر شد. در این دهه سد زایندهرود بسته شد. کارخانه ذوبآهن کلنگ خورد و دانشگاه صنعتی به اصفهان منتقل شد. به همین نسبت هم شهر بزرگتر شد. برای حملونقل شهری باید یک «شرکت خط واحد» تأسیس میشد که شد. برای گسترش روزافزون شهر باید طرح کلی ریخته میشد که «طرح جامع ارگانیک» مبنای گسترش شهر قرار گرفت.
باقی تحولات شهر را از زبان کسی بشنویم که از اواسط دهه 40 به شهرداری اصفهان آمده و همه این تغییرات را به چشم خود دیده است. برای بررسی اتفاقهای مهم و اثرگذار این دهه با هوشنگ پوریایولی، از کارمندان عالیرتبه و شهرداران مناطق مختلف اصفهان، گفتوگو کردیم. آنچه در ادامه میآید، برگرفته از این نشست و گفتوگوست.
دهه 40؛ سرآغاز تحولات مهم اجتماعی، اقتصادی و سیاسی
دهه 40 شمسی سرآغاز بسیاری از تحولات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در کل کشور بود. در دهه 40 نیروهای جدید و جوانی وارد عرصه مدیریتی کشور شدند و بسیاری از افرادی که در مدیریت کشور سابقهدار بودند، بازنشسته شدند یا کنار رفتند. تا این دوره شهرداریها هم از هرجومرجی که در اداره کشور وجود داشت، متأثر شدند؛ انجمنهای شهر هم تعطیل بودند؛ بنابراین تا اواسط دهه40، شهردار بهوسیله وزارت کشور تعیین و منصوب میشد و انجمن شهری دایری وجود نداشت تا بخواهد شهردار را تعیین و بر کارهای او نظارت کند.
ساماندهی مشاغل و رفع سدمعبرها
یکی از کارهای مهمی که در این دوره در شهر اصفهان انجام شد، رفع سدمعبر از میوهفروشیهای خیابان صارمیه و خیابان شاهپور (کاشانی فعلی) بود؛ چون در دو طرف خیابان، از تقاطع شیخبهایی تا فلکه صارمیه، بنگاههای میوه زیادی وجود داشت که عمدتا در خیابان سدمعبر ایجاد میکردند؛ بنابراین شهرداری درصدد برآمد تا برای بنگاهداران این منطقه، میدان میوهوترهبار ایجاد کند. برای این کار، ابتدای خیابان آتشگاه و محلی که به دهچی معروف بود، در نظر گرفته و میدان میوهوترهبار شهرداری ساخته شد؛ بعدازاین، خود بنگاهداران، میدان بزرگتری به اسم میدان بهار برای خود دستوپا کردند و به شکل مطلوبی، فعالیتهای خود را سامان دادند.
تأسیس شرکت آبوفاضلاب
از زمانی که شکل شهرسازی جدید در ایران و اصفهان رو به گسترش رفت، بهتدریج نیاز به ایجاد لولهکشی و سیستم فاضلاب شهری هم احساس شد؛ بنابراین شهرداری اصفهان لازم دید که این سیستم را در اصفهان ایجاد کند. تا آن زمان آب خانههای اصفهان از چاه تأمین میشد؛ اضافه بر این، سیستم لولهکشی برای دفع فاضلاب در خانهها وجود نداشت؛ همچنین به دلیل اینکه رودخانه پرآب و زمینهای اطراف رودخانه هم شنی بود، آب به سطح شهر نفوذ پیدا میکرد و نیاز بود تا این مسئله نیز موردتوجه قرار گیرد و برای حل آن چارهاندیشی شود؛ بنابراین تصمیم بر این شد که مسئله آب را نیز در کنار موضوع فاضلاب موردتوجه قرار دهند.
در این راستا، در سال 45 سازمان آبوفاضلاب بهوجود آمد تا بتواند بدون اتکا و فشار به منابع بودجه شهرداری و از طریق وزارت کشور و سازمان برنامهوبودجه، تجهیزات و امکانات لازم برای حل این مسئله را بهدست بیاورد. در ادامه نیز برخی از افرادی که در سازمان برنامهوبودجه، وزارت کشور و دانشگاه تهران مشغول به کار بودند، هیئتمدیره سازمان آبوفاضلاب کشور را تشکیل دادند و این هیئتمدیره فردی به اسم مهندس میرسیدسعید موسویحجازی را به مدیریت آبوفاضلاب اصفهان منصوب کرد. او با قدرت و سرعت کار را جلو برد.
تأسیس شرکت اتوبوسرانی شهرداری اصفهان
یکی از وظایف شهرداری از دیرباز تأمین خطوط حملونقل درونشهری بوده است. قبل از راهاندازی خطوط اتوبوس و تاکسی درونشهری، افراد در شهرها با درشکه جابهجا میشدند؛ اما بهتدریج و به دلیل افزایش جمعیت در اصفهان، نیاز به خودرو برای جابهجایی در شهر به جای درشکه احساس شد.
در دهه 20 و 30، هشت خط اتوبوسرانی توسط اتوبوسداران خصوصی در اصفهان ایجاد شده بود؛ اما این تعداد خطوط اتوبوسرانی نمیتوانست پاسخگوی رشد تقاضا برای جابهجایی در شهر باشد. از طرف دیگر، اتوبوسها هم برای اینکه بتوانند مسافر بیشتری جابهجا کنند، مجبور بودند بیش از ظرفیت خود، مسافر سوار کنند که همین امر موجب برخی تخلفها در رانندگی و همچنین شکایت مردم شده بود.
بنا به مشکلاتی که ذکر شد، شهرداری تصمیم گرفت برای ساماندهی حملونقل درونشهری، شرکت واحد اتوبوسرانی را تأسیس کند. در این راستا، به شرکتهایی که بهصورت خصوصی در این زمینه فعالیت میکردند، اعلام شد که شهرداری تصمیم به ایجاد این شرکت دارد و از آنها خواسته شد در این شرکت که سهامدار اصلی آن شهرداری است، وارد و سهامدار شوند.در آن زمان، فردی به اسم حاجمیرزا کریم صیرفیانپور توسط شهردار وقت بهعنوان مدیرعامل این شرکت منصوب شد.
او یکی از گاراژداران معروف در خیابان شاهپور و از پیشکسوتان موفق درزمینه باربری اصفهان و همچنین فردی معتبر و صاحبنام بود. بعد از اینکه سازمان اتوبوسرانی در شهرداری اصفهان ایجاد شد، تعداد خطوط اتوبوس افزایش پیدا کرد و برای برخی از خطوط نیز مینیبوس اختصاص داده شد؛ اضافه بر این، خود شهرداری نیز تعدادی اتوبوس خریداری کرد و آنها را به جابهجایی مسافر در خطوط درونشهری اختصاص داد.
کارخانه ذوبآهن و افزایش جمعیت اصفهان
در دهه 40، تعداد زیادی کارخانه نیز در نقاط مختلف استان اصفهان تأسیس شد که یکی از مهمترین آنها، کارخانه ذوبآهن بود. این کارخانه که با همکاری اتحاد جماهیر شوروی در لنجان اصفهان در سال 46 ساخته شد، تحولات اجتماعیاقتصادی مهمی در اصفهان و شهرهای اطراف آن برجای گذاشت.
در ابتدا شایان ذکر است که این کارخانه در محلی اشتباه ساخته شد؛ چون لنجان اصفهان یک منطقه حاصلخیز ازنظر کشاورزی است و مجاورت آن در کنار رودخانه زایندهرود، موجب شده این شهر آبوهوای خوب و معتدلی داشته باشد؛ بنابراین ایجاد یک کارخانه صنعتی با میزان آببری بالا و آلودگی زیاد، بعدها مشکلات زیستمحیطی بسیاری را برای این منطقه و شهر اصفهان رقم زد.
همچنین این کارخانه سبب شد افراد زیادی از شهرهای مختلف برای بهدستآوردن شغل بهعنوان کارگر و مهندس جذب آن شوند؛ به همین دلیل نرخ مهاجرت به اصفهان افزایش پیدا کرد و اثرات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی این مهاجرت رفتهرفته بر اصفهان نمودار شد. یکی از مهمترین اثرات فوری آن، این بود که بهیکباره قیمت مسکن و اجارهبها در شهر اصفهان افزایش پیدا کرد. چون این افراد مهاجر به مسکن نیاز داشتند، درنتیجه تقاضا برای مسکن و قیمت آن بالا رفت؛ همچنین برای جبران کمبود مسکن، شهرداری مجبور شد شهر را در جهات مختلف توسعه دهد که در ادامه به آن میپردازیم.
قانون نوسازی؛ نقطهعطف مهم در شهرسازی ایران
قانون نوسازی هم در دهه 40 و قبل از سال 49 و تدوین طرح جامع، در مجلس مصوب شد. کارکرد آن، تعیین عوارض نوسازی و دستورالعمل اجرای طرحهای عمرانی بود. تا قبل از این، شهرداری فقط میتوانست عوارض سطح شهر را از مردم بگیرد؛ یعنی طبق یک جدول مشخص کرده بودند که هر مالک، بسته به مساحت ملک و نوع پلاک ازنظر تجاری یا غیرتجاری، چه مقدار عوارض باید بدهد؛ اضافهبراین، شهرداری عوارض زیربنا را هم در موقع صدور پروانه از مردم میگرفت؛ یک عوارض نیز بهصورت سالانه بهعنوان عوارض کسب از کسانی که ملک تجاری داشتند، اخذ میکرد.
اما قانون نوسازی، جامعتر از قانون عوارض سطح شهر بود؛ چون هم شامل اخذ عوارض میشد و هم اینکه طرحهای آزادسازی نیز در آن دیده شده بود. بهعبارتدیگر، این قانون بیان میکرد که آزادسازیها باید به چه شکلی تعریف، اجرا و ارزیابی شوند و مالکان چطور ملک خود را بفروشند و چگونه پول خود را دریافت کنند.این قانون نقطهعطف مهمی در شهرسازی ایران محسوب میشود؛ چون اولا، یک تحول مهم در درآمدهای شهرداری ایجاد و آن را قانونمند کرد؛ دوما، طرحهای آزادسازی نیز نظاممند شد که مستلزم این بود افرادی از شهرداری، تمام اماکن و خانههای شهر را ممیزی کنند؛ یعنی با بازدید از خانهها و استحکامات، متراژ و مساحت هرکدام را ازنظر زیربنا و ساخت تعیین کنند.
تمرکززدایی از شهرداری اصفهان
در سال 46 انجمن شهر پس از سالها فترت، دوباره تشکیل و مهندس جهانگیر کیا، مدیرکل اداره کار و تأمین اجتماعی وقت، بهعنوان شهردار اصفهان انتخاب شد. یکی از مهمترین اقدامهای جهانگیر کیا تحول در مدیریت شهرداری و اداره شهر و تقسیم اصفهان به سه ناحیه شهری بود. او در نظر داشت از سیستم اداری شهرداری تمرکززدایی کند؛ بنابراین تحت عنوان عدم تمرکز، شهر اصفهان را به سه ناحیه تقسیم کرد تا اهالی هر ناحیه برای رتقوفتق امورشان، به شهرداری همان ناحیه مراجعه کنند.
کارهای عمدهای که شهرداری در آن زمان انجام میداد، عبارت بود از نظافت شهر، آسفالت خیابانها و کوچهها، لکهگیری از خیابانها، جلوگیری از سدمعبر، صدور پروانه ساخت و تفکیک. برای همه این موارد مردم از نقاط مختلف شهر به شهرداری مرکزی در میدان دروازهدولت مراجعه میکردند؛ بنابراین شهردار وقت تصمیم گرفت برای تمرکززدایی از شهرداری، سه ناحیه شهری ایجاد کند تا مردم هر ناحیه به شهرداری آنجا مراجعه کنند. غرب چهارباغ ناحیه یک، جنوب زایندهرود ناحیه دو و شرق چهارباغ هم بهعنوان ناحیه سه تعیین شد.
مدیریت ناحیه 2 را به یک سرهنگ ستاد به نام امیرهوشنگ فرهمندبروجنی سپردند که مناطق تختفولاد و جلفا زیر نظر او بود. شرق چهارباغ را به علی محرابیکوشکی و غرب چهارباغ را به دکتر هرمز انصاری سپردند.
بعدا در سال 49 هرکدام از نواحی شرق و غرب را به دو ناحیه تقسیم کردند. شرق چهارباغ از کنار رودخانه تا منتهاالیه خورزوق به دو ناحیه تقسیم شد. از سمت خیابان سپه به سمت نشاط و احمدآباد و تا ابر و خوراسگان به یک ناحیه تبدیل شد و طرف دیگر هم یک ناحیه دیگر.چند سال بعد، سمت غرب چهارباغ هم از سمت خیابان طالقانی به طرف خرم و کهندژ تا کنار رودخانه به یک ناحیه و سمت دیگر از خیابان طالقانی در امتداد خیابان کاوه هم به ناحیه دیگری تبدیل شد و بهاینترتیب تعداد نواحی شهر اصفهان، از سه ناحیه به پنج ناحیه افزایش پیدا کرد.
طرح جامع ارگانیک برای اصفهان
مهمترین اتفاق دهه40 در کل کشور که نقطه شروعی بر برنامهریزی شهری مدرن در ایران محسوب میشود، تدوین طرحهای جامع شهری بود که برای کلانشهرهای مختلف، تدوین و ابلاغ شد. البته طرح کوکس در سال 35 برای اصفهان تدوین شده بود؛ اما به دلیل عدم سازگاری با بافت تاریخی اصفهان و همچنین به دلیل عدم همکاری زمینداران بزرگ برای اجرای آن، این طرح ناموفق بود و عملا راه به جایی نبرد و درنتیجه زمینه برای تدوین طرح جامع ارگانیک فراهم شد.
در طرح جامع ارگانیک، شهر اصفهان به سمت شرق و شمالشرق گسترش پیدا کرد؛ بهگونهای که در سالهای بعد و بر مبنای طرح جامع، شهرکهای ملکشهر و خانهاصفهان ایجاد شدند و ساختوساز در اطراف خیابان کاوه گسترش پیدا کرد. به دلیل افزایش جمعیت ناشی از مهاجرت، مدیران تصمیم گرفتند مازاد جمعیت شهر اصفهان را به شمال شهر انتقال دهند؛ به همین دلیل، در دهه 50 دو شهرک خانهاصفهان و ملکشهر بهوجود آمد.
اما غرب اصفهان (منطقه ماربین) که باغهای زیادی داشت و بیشتر خانهها بهصورت خانهباغ بود، تغییری پیدا نکرد و باغها تخریب نشد. در جنوب شهر (درجوار زایندهرود) که کارخانههای صنعتی نیز در آنجا قرار داشت، تغییر چندانی بهوجود نیامد؛ چون جنوب به خیابان هزارجریب و دانشگاه اصفهان و همچنین زمینهای ارتش منتهی میشد.
طرح جامع؛ بهعنوان یک ابزار قضایی و قانونی
قبل از تدوین طرح جامع، همانطور که گفته شد، بسیاری از زمینداران به طرح کوکس و بسیاری از قوانین شهری تمکین نمیکردند؛ بهعنوانمثال، باوجوداینکه در قانون بلدیه تصریح شده بود که اگر افرادی میخواهند زمین خود را تفکیک کنند باید از شهرداری مجوز بگیرند، بسیاری از زمینداران بزرگ و متنفذ اصفهان، خودشان در زمینهایی که به آنها تعلق داشت، اقدام به قطعهبندی و ایجاد خیابان میکردند؛ بدون اینکه از شهرداری مجوز بگیرند یا عوارضی به آن پرداخت کنند.زمینهای اطراف خیابان بزرگمهر هم همین وضعیت را داشت؛ یعنی مالک آن بدون مجوز از شهرداری و رعایت ضوابط، اقدام به ایجاد خیابانهای باریک و کمعرض در زمینهای خود کرده بود. خیابانهایی مثل رکنالدوله، شیخصفی و بیسیم از این طریق ایجاد شدند.
علاوه بر خیابانکشی در این منطقه، مالک آن، زمینهای بزرگ متعلق به خودش را به قطعات بسیار کوچک تقسیم کرد و آنها را بهصورت مشاع فروخت. علاوه بر اینکه این زمینها بدون اخذ مجوز تفکیک فروخته شد، ایراد دیگری هم داشت و آن اینکه، در این زمینها سرانه فضای سبز، مدرسه یا درمانگاه پیشبینی نشده بود و این برای ساکنان این مناطق مشکلات زیادی بهوجود آورد؛ فقط در سر بعضی از چهارراههای پررفتوآمد، مغازه پیشبینی کرده بودند. به همین دلیل بود که در دهه 40 این منطقه از شهر بهصورت غیرمنطقی و بیضابطه توسعه پیدا کرد.
ساکنان این مناطق کسانی بودند که بعد از اصلاحات ارضی و همچنین تأسیس کارخانه ذوبآهن از شرق اصفهان مثل اسفرجان و جرقویه و روستاهای اطراف آنها به اصفهان مهاجرت کرده بودند؛ بنابراین در این زمینها سکنا گزیدند. تفکیک، قطعهبندی و فروش این زمینها به مهاجران، درآمدی بیشتر از زراعت برای خاندان کاشفیها که مالکان عمده زمینهای این منطقه بودند، بهوجود آورد.
اما زمینداران بزرگ دیگری هم بودند که زمینهای آنها در طرح تعریض و خیابانکشی قرار داشت؛ ولی حاضر به فروش آنها به شهرداری برای ایجاد خیابان نبودند. زمینهای بزرگی در خیابانهای چهارباغ، فردوسی، شیخبهایی، سیدعلیخان و غیره وجود داشت که مالکان آنها، این توجه و همکاری را نداشتند که با کشیدن خیابان، وضعیت بهتری برای آنها رقم خواهد خورد و به شهرداری بهعنوان یک سازمان تخریبکننده نگاه میکردند.
به همین دلیل، شهرداری مجبور شد برای ساماندهی توسعه شهر، جلوگیری از گسترش بیضابطه و اجرای طرحهایی که مدنظر داشت، به تدوین طرح جامع روی بیاورد تا بتواند برای فعالیتهای خود درزمینه آزادسازی، تعریض و ساختوساز پشتوانه حقوقی و قانونی ایجاد کند تا هرکس هم که بعدا در مسند شهرداری قرار گرفت، مجبور به اجرای آن باشد؛ علاوه بر این، با تدوین طرح جامع درصدد برآمدند به مردم نشان دهند که این طرحها باید به اجرا گذاشته شود و گریزی از آنها نیست.با تصویب طرح تفصیلی و تصویربرداریهای هوایی که برای تدوین بهتر آن و شناخت موقعیت زمینهای اصفهان انجام شد، این امکان برای مردم نیز بهوجود آمد که بدانند چقدر از زمین یا خانه آنها در طرح قرار دارد و چقدر آن باقی میماند و بقیه آن زمین را برای چه کاربری میتوانند استفاده کنند.
چرا تدوین طرح جامع؟
پرسشی که ممکن است پیش بیاید، این است که چرا شهرداری اصفهان با توجه به عقبه ضعیف نیروی انسانی و دانش فنی، تصمیم به تدوین و اجرای طرح جامع و مدیریت شهر بر مبنای این طرح گرفت؟ پاسخ به این پرسش، به الگوبرداری مدیران آن دوران از کشورهای اروپایی بازمیگردد.مدیران شهری در آن زمان با سفر به نقاط مختلف دنیا، مخصوصا اروپا الگوی مدیریت شهری بر مبنای طرح جامع را اقتباس و سعی کردند این الگو را در ایران و اصفهان اجرا کنند.
زیرساخت نامناسب شهرداری برای اجرای طرح جامع ارگانیک
در آن زمان منابع مالی شهرداری عمدتا از طریق اخذ عوارض تأمین میشد. اگر شهردار قوی بر سر کار بود و این توانایی را داشت تا با دولت مرکزی ارتباط برقرار کند، میتوانست پول و امکانات بیشتری از طرف دولت برای شهرداری بگیرد؛ ولی درمجموع این کمکها آنقدر چشمگیر و کارگشا نبود که بتواند طرحهای عمرانی شهر را پیش ببرد؛ درنتیجه کارها بهکندی جلو میرفت. از طرف دیگر، نیروی متخصص هم در شهرداری به اندازه نیاز وجود نداشت؛ فقط گاهگاهی برخی کارشناسان و متخصصان از اداره آبادانی و مسکن به شهرداری منتقل میشدند تا مسئولیت فنی پروژهها را برعهده بگیرند.
طرح جامع؛ شروع تحول در ساختار شهرداری
عمدهتجهیز شهرداری ازنظر مهندسان کارآمد در سال 49، همزمان با تدوین و ابلاغ طرح ارگانیک صورت گرفت و با آمدن مهندس اکبر مقامی از ادارهکل مسکن و آبادانی به شهرداری و قرارگرفتن در جایگاه شهردار اصفهان، بدنه تخصصی نیز از این اداره به شهرداری اصفهان آمد.همزمان با این تغییر در مدیریت شهرداری و اضافهشدن نیروی انسانی متخصص به کادر آن، اداره شهرسازی نیز در شهرداری اصفهان تشکیل شد.
بهعبارتدیگر، تا قبل از سال 49 و تدوین طرح جامع ارگانیک، در سیستم اداری شهرداری اصفهان، اداره شهرسازی وجود نداشت؛ بلکه فقط یک اداره فنی بود که کارهایی نظیر طراحی نقشه پروژهها و اجرای طرحهایی مثل خیابانکشی را انجام میداد. بهطورکلی، تا قبل از تدوین طرح جامع شهر اصفهان و اضافهشدن نیروی متخصص به بدنه شهرداری، شهرداری اصفهان زیرساخت فنی و تخصصی لازم را برای اجرای این طرحها نداشت؛ اداره شهرسازی را هم مهندس رضا آزمایش تأسیس کرد.
اقدام مهم دیگر نیز تحول در سیستم امور مالی و حسابداری شهرداری اصفهان بود. در این راستا، سیستم مالی شهرداری از شیوه سنتی خارج و به دفتر اداری دوبل تبدیل و بعدازاین نیز با گزینش فارغالتحصیلان دوره مدیریت مالی اتحادیه شهرداریها، کادر لازم برای سیستم جدید تکمیل شد.
طرحها و خیابانکشیهای عمده در دهه 40
خیابانهای مهمی که در دهه 40 در اصفهان کشیده شد، بیشتر در قسمت شرق و شمالشرق شهر اصفهان قرار داشت؛ چون در این دهه، شهر اصفهان به سمت شرق و شمالشرق توسعه پیدا کرد و در طرف زایندهرود و جنوب آن اتفاق خاصی ازنظر توسعه شهری نداشتیم؛ بهعنوانمثال، خیابانهای بزرگمهر و سروش، همچنین خیابان کاوه و میدان طوقچی و زینبیه در این دوره در اصفهان ایجاد شدند که البته بعدها و بر مبنای طرح جامع گسترش و توسعه در این مناطق بیشتر شد. بهطورکلی، علت عمده خیابانکشی در شرق اصفهان، وجود تعداد زیاد مهاجرانی بود که از شهرها و روستاهای اطراف برای پیداکردن کار، وارد اصفهان میشدند و نیاز به مسکن داشتند. در همین راستا، شرق اصفهان برای سکونت این مهاجران توسعه پیدا کرد.
یکی دیگر از طرحهای عمرانی که در اواخر دهه 40 در اصفهان کلید خورد، طرح توسعه پارکهای دوره صفویه و اتصال باغهای هشتبهشت و چهلستون و نقشجهان بود.یکی از خیابانهایی که در آن دوره امتداد پیدا کرد، ابنسینا و کمال بود. این خیابان را از انتهای چهارباغ پایین و میدان شهدای فعلی تا بیمارستان امین کشیده، اما بعدازاین ادامه نداده بودند. در سال 49 دنباله خیابان ابنسینا را ادامه دادند تا به خیابان هاتف متصل شود و بهدنبال آن، خیابان آرامگاه کمالاسماعیل در محله جویباره کشیده شد.
در زمان تصدی جهانگیر کیا، اتفاق مهم دیگری که در شهرداری اصفهان رخ داد، شروع پارکسازی در جنوب زایندهرود، حدفاصل سیوسهپل و پل فلزی و تبدیل بیشه خلیفهگری ارامنه به یک گردشگاه بود که طراحی آن توسط مهندسان ذوبآهن صورت گرفت؛ اضافه بر این، پارکی هم در تقاطع پل خواجو تا چهارراه آپادانا در آن زمان احداث شد.