به گزارش اصفهان زیبا؛ آموزش الهیات و معارف دینی به کودکان بهعنوان یکی از نیازهای بنیادین بشر، امری ضروری و حیاتی است که نیازمند بذلتوجه، ظرافت و دقت ویژه است. این آموزش باید مطابق با ویژگیهای فردی و نیازمندیهای کودکان، بهصورت علمی انجام شود. در این یادداشت به بررسی اهمیت، چالشها و راهکارهای آموزش الهیات به کودکان پرداخته میشود.
تفاوت الهیات کودک و الهیات برای کودک
در نخستین گام، باید تفاوت میان «الهیات کودک» و «الهیات برای کودک» موردتوجه قرار گیرد. الهیات کودک به معنای محتوایی است که پیرامون دغدغهها و مسائل معرفتی و خداشناسی کودکان تهیه شده و مخاطب آن الزاما کودک نبوده و درواقع این محتوا برای بزرگسالان و والدین عرضه میشود؛ درحالیکه الهیات برای کودک به معنای انتقال مفاهیم الهیاتی بهگونهای است که با سطح درک و تجربه کودکان سازگار باشد. درک این تفاوت اساسی به مربیان و والدین کمک میکند تا محتوای مناسبی برای آموزش به کودکان فراهم آورند.
ضرورت آموزش الهیات به کودکان
آموزش الهیات به کودکان از منظر عقلی و تجربی امری ضروری به نظر میرسد. در سنتهای پیش از اسلام و همچنین در سنت اسلام و تشیع نیز به این موضوع تأکید شده است. بهعنوانمثال، حضرت امامصادق(ع) در سخنی میفرمایند: «به فکر تعلیم الهیات برای کودکان باشید. اگر شما این کار را نکردید، مطمئن باشید که جریانهای فکری رقیب و دشمنان مذهبی و دینی شما، کودکان شما را به تعبیری میربایند.»
چالشهای آموزش الهیات به کودکان
در کنار اهمیت آموزش الهیات به کودکان، باید به چالشها و خطرهای احتمالی این فرایند نیز توجه داشت. یکی از اصلیترین چالشها، خطر انتقال تعالیم غلط است. بسیاری از مربیان و استادانی که با کودکان سروکار دارند، ممکن است آموزههایی را که به کودکان منتقل میکنند، بهدرستی درک نکرده باشند یا در انتقال آنها دچار اشتباه شوند. این مسئله میتواند باعث ایجاد تصورهای غلط در ذهن کودکان و انحراف آنها از مسیر صحیح الهیات شود.
سطحینگری و افراطیگری دینی
یکی دیگر از مخاطرههای اساسی، سطحینگری یا غلبه روحیه تعبدی و افراطیگری دینی در کودکان است. این مسئله در بسیاری از سیستمهای مذهبی یهودی، مسیحی و اسلامی مشاهده میشود که کودکان را تحت تعلیمهای سخت و فشرده قرار میدهند که نتیجه آن، ایجاد گروههای بهشدت افراطی است. این رویکرد ناصحیح بهجای تقویت ایمان و درک عمیق دینی، ممکن است به تحمیل تعالیم سطحی و اشتباه منجر شود.
تقویت روحیه تفکر و اندیشهورزی در کودکان
برای رسیدن به معرفت یقینی مطابق با واقعیت موجود، باید کودکان به خداشناسی برسند و باور کنند که واقعیتی بیرون از ذهن وجود دارد. خدا، خدای ذهن من، شما و ایشان نیست؛ بلکه واقعیتی فراتر از تصورات ذهنی ماست. در این راستا، تربیت توحیدی با «اشتیاق یافتن حقیقت» همراه است. آموزش تفکر و اندیشیدن به کودکان امری ضروری است که در بسیاری از جوامع نادیده گرفته شده است. کودک باید بتواند با چالشهای درونی خود، بهویژه در حوزه دینداری و دینمداری، کنار بیاید و به بایستههای یک جامعه دینی دست یابد. تفکر به معنای حرکت ذهن از پرسش به گنجینههای پاسخ در ذهن است. کودک ممکن است با پرسشی روبهرو شود. آرمان این است که او بهصورت مداوم برای رسیدن به جواب دقیقتر و صحیحتر تحریک شود. هدف الهیات برای کودکان در نگاه منطق اسلامی، تلاش برای دستیافتن به معرفت یقینی مطابق با واقعیت موجود است. این تلاش باید به نحوی باشد که اشتیاقی برای یافتن حقیقت در کودک ایجاد کند.
کمبود پژوهشهای بنیادی
یکی از مشکلات اساسی در عرصه الهیات برای کودکان، کمبود پژوهشهای بنیادی است. این کمبود در هر دو عرصه منابع دینی و روانشناسی وجود دارد؛ بهعنوانمثال، پژوهشهای محدودی در زمینه نحوه ترغیب کودکان زیر هفت سال به نماز انجام شده است؛ همچنین در علم روانشناسی، مسئله درک کودک زیر هفت سال از خداوند موردبررسی قرار نگرفته است. در حوزه فعالیتهای الهیات برای کودکان، نیاز است که مراحل و اقتضای سنی در هر مرحله مشخص و روشی علمی طراحی شود؛ مثلا، مدل آموزشی مرحوم علی صفایی حائری که بر سه ضلع تفکر، شخصیت و حریت تمرکز دارد، قابلتأمل و بررسی است.
روش انتقال مفاهیم معرفتی
یکی از چالشهای مهم دیگر، روش انتقال این مفاهیم است؛ برای مثال، انتقال مفهوم توکل در دوران دبستان باید از چه روشی صورت گیرد؟ به نظر میرسد که برای حصول دستاوردهای واقعی در انتقال مفاهیم الهیات به کودکان باید تیمهای متخصص شامل جامعهشناس، روانشناس، الهیاتدان و دیگر متخصصان تشکیل شده و فرایند تحقق این مهم طراحی شود. تولید محتوای اخلاقی یک مقوله است و اینکه جامعه بتواند این محتوا را دریافت کرده، به آن جامه عمل بپوشاند و اخلاقمدار رفتار کند، مقوله دیگری است؛ لذا برنامههای این حوزه باید ناظر به میدان، اقدام و عمل باشند.
ضرورت رهایی از جزمیت
برای فراهمسازی الهیات برای کودکان، رهایی از جزمیت و توجه به نیازهای واقعی امری ضروری است. در دنیای مدرن، بایستی تنوع در اندیشهها، تولیدات و انتقادها را لحاظ کرد و آنها را به کار گرفت.




