به گزارش اصفهان زیبا؛ جملات بزرگ برای انسانهای بزرگ است و تنها انسانهای بزرگ هستند که میتوانند قدر آن جملات را بدانند. یکی از آن جملات بینظیر و انقلابی تاریخ این است: «واقعبین باش، غیرممکن را طلب کن!»
جملهای که عظمتش با تفسیر و فهم درست آن مشخص میشود. عدهای میگویند «غیرممکن را طلب کن و درعینحال متوجه واقعیات هم باش.» این گزاره اگرچه تذکری بهجا و مهم است، اما همان مناقشه همیشگی تعادل میان آرمان و واقعیت است. گرچه گزارهای پسندیده است، اما در این جایگاه از این تفسیر هم میتوان فراتر رفت.
تفسیر دیگر این است که اگر واقعبین باشی، راهی جز این نداری که غیرممکن را انتخاب کنی. یعنی در مسیر آرمانخواهی و انقلابی بودن، اگر فراست داشته باشی و واقعیت را خوب درک کنی، میفهمی که این مسیر تو چیزی جز غیرممکنها نیست و تو برای انقلابی بودن چارهای جز این نداری که دل به دریای غیرممکنها بزنی. دنیای پیچیده و بههمپیوسته امروزی چنان در برابر آرمانهای بشری قد علم کرده و دشواریهایش پیش چشم ما صفکشیده، که حتی خیال رهایی هم دشوار شده است. آنکس که واقعبین است، این سردرگمی انسان و فضای تنگ برای تنفس پاک را وجدان میکند و میفهمد که مسیر جلوی راه او چگونه از جنس غیرممکنهاست.
بهعبارتدیگر، اگر واقعبین باشی میفهمی که آنچه پیش روی بشر امروز از برای سعادت است، دقیقا چیزی از جنس غیرممکنهاست و آن خطاب دستوری جمله، به تو امر میکند که باید غیرممکن را بخواهی، هرچند که غیرممکن است. اما این واقعنگری است که به تو میگوید راهی جز این نداری و انسان انقلابی درعینحال که میداند پیش رویش امر ناممکن است، دست به اقدام میزند.
تفسیر سوم که البته با نگاهی ماورایی و دینی به دست میآید، به تو میگوید که اصلا ذات حقیقت، از جنس غیرممکنهای عالم است. اگر واقعبین هستی (که در نگاه دینی واقعبینی برابر با همان حقیقتطلبی است) حالا باید غیرممکن را طلب کنی. چون دستیابی به حقیقت در دنیای ما از جنس امور ممکن و در دسترس نیست؛ بلکه خود کسب حقیقت، چیزی مانند کشف سیمرغ در پشت کوه قاف است. پس برای امر حقیقی و واقعی، باید دل به دریای غیرممکنها زد. درواقع این حقیقت امر است که از جنس دستنیافتنیها و غیرممکنهاست و امر به حقیقتطلبی، امر به طلب غیرممکن است.
بهعنوان نکته پایانی باید گفت این طلب غیرممکن است که درنهایت مسئله را ممکن میکند. پس آنکه واقعبین است، نباید واقعیبینی را تنها در ارزیابی منطقی واقعیتهای موجود خلاصه کند؛ بلکه بخشی از واقعیت در ممکنهایی است که در امر ناممکن پنهان شده است.