به گزارش اصفهان زیبا؛ بهجرئت میتوان گفت یکی از تماشاییترین فیلمهای چهل و سومین جشنواره فیلم فجر، «زیبا صدایم کن است» که مخاطب را با دستپر از سالن سینما خارج میکند. این فیلم با نگاه روانشناختی ساختهشده و حرفهای زیادی برای گفتن دارد؛ صحنههایی سرشار از عشق، حسرت و پشیمانی که مخاطب را متأثر میکند.
داستان این فیلم در یک روز، آنهم روز تولد زیبا، دختری نوجوان که پدرش در آسایشگاه روانی زندگی میکند، شکل میگیرد. در فیلم بهنوعی با پدیده «فرزندوالدی» روبهرو هستیم؛ وقتی که نقش فرزند و والدین جابهجا میشود؛ همانطور که در این فیلم دختری نوجوان را داریم که نهتنها هیچ تکیهگاهی ندارد، بلکه باید از پدرش هم مواظبت کند.
بازیگری بسیار خوب امین حیایی برای ایفای نقشی متفاوت جای تأمل دارد و چقدر در نقش خسرو، پدر داستان که مشکل روانی دارد، خوب فرورفته و با زبان بدن عالی این نقش را هرچه بیشتر برای مخاطب باورپذیر میکند. همچنین دختر داستان هم بازی قابلقبول و دلنشینی ارائه میدهد. بازیگران فیلم لازم نیست دیالوگ بگویند یا کنش خاصی داشته باشند؛ بلکه با حالات چهره هرآنچه باید گفته شود، میگویند که این مرهون مهارت بالای آنان است.
فیلمنامه بسیار ظریف و دقیق است که در هر اوجگیری بهتر و فرای انتظار مخاطب عمل میکند و با اطلاعاتی که مهندسیشده بهسوی مخاطب روانه میشود؛ مثلاً گلدانی که ابتدای فیلم کادوی تولد زیباست هم یک هدیه ساده نیست.
هنر دیگر فیلم پرداختن خیلی خوب به رابطه عاطفی پدر و دختری است که اصلاً باهم زندگی نمیکنند. تکتک نگاههای زیبا و خسرو به هم پر از عشق و حسرت و سرشار از حرفهای نگفته و زندگیِ نکرده است. پدری که مشکل روانی دارد؛ اما برای دخترش از هیچ کاری فروگذار نمیکند و درعینحال، دختری بیسرپرست که حتی حکم رشد گرفته و بازهم محبت پدر را پس نمیزند.
کارگردانی هنرمندانه رسول صدر عاملی و قصهگویی هوشمندانه دوربین جای تقدیر دارد، در این فیلم نگاه دوربین و زاویه دیدش در بیان روایت بسیار خوب عمل کرده است. قابهای چشمنواز بهخصوص در سکانسهای بارانی و نورپردازی فوقالعاده، تصویربرداری در لوکیشنهای خاص و متفاوت و نگاه زیباییشناسانه به شهر، جذابیتهای فرمی و بصری زیبایی را تجلی کرده که به همراه ظرافتهای محتوایی، اثری منحصربهفرد خلق کرده است.
یکی از سکانسهای بسیار تأثیرگذار، سکانس دیدار مادر و دختر در اتوبوس هست، چه میزانسن فوقالعادهای برای این صحنه انتخابشده، زیبا و مادر در مقابل هم و اتوبوسی که شسته میشود؛ چنانکه قلب زیبا پاک میشود.
فیلم «زیبا صدایم کن» در هر لحظهاش غلیان احساسات مخاطب را به دنبال دارد. داستان مخاطب را در آغوش گرفته و برایش قصه میگوید، داستانی که گاه لبخندی ملایم بر لبانمان میآورد و گاهی بغضی را در گلویمان جای میدهد.
در این فیلم، در روز تولد زیبا با او همراه میشویم؛ زیبایی که خیلی زود به دنیای بزرگسالی پرت شده و حالا به تماشای یک روز از زندگیاش مینشینیم؛ روزی که به اندازه شانزده سال عمر زیبا حرف برای گفتن دارد.




