به گزارش اصفهان زیبا؛ تشدید اعتراض کشاورزان اصفهان به عدمپرداخت حقابه پس از ایام نوروز و اعتراض به انتقال آب در چنین شرایطی، باعث شد تا اصفهان بیش از همیشه در مظان اتهام قرار گیرد و انگشتهای زیادی به سمتوسوی اصفهان و اصفهانیها نشانه برود. در این میان، رسانهها نیز بیکار ننشستند و بهویژه پایتختنشینها آتش به دامن این ماجرا انداختند؛ بدون اینکه خبری از وضعیت این قشر زحمتکش و رنجهایی که در همه سالهای بیآبی به آنها تحمیل شده است، داشته باشند.
برای همین هم آنها ترجیح دادند پشت میز در تحریریههایشان بنشینند و بدون هیچدرکی از واقعیت زندگی کشاورزان و دیگر حقابهداران اصفهانی قلم بزنند؛ برای مثال روزنامه «شرق» در گزارشی نوشت: «گیرم به گوترش نامه نوشتیم تا بلکه جلوی شرارت و قصدی که برای آسیبزدن به کشورمان هست بگیریم.
به چه کسی نامه بنویسیم که هموطنمان، آب خوردن را از هموطنمان دریغ میکند؟ آب کشاورزی استان اصفهان از کوهرنگ میآید که در استان چهارمحال و بختیاری است. آب شرب مردم یزد هم از همین کوهرنگ استان چهارمحال و بختیاری میآید که سر راه، از استان اصفهان میگذرد. آیا استان چهارمحال و بختیاری باید بگوید این آب حق استان ما و کشاورزان ماست و نباید به استان اصفهان و کشاورزان اصفهانی داده شود؟
ایران یک مجموعه واحد است و هر استان بخشی از همین مجموعه واحد؛ اما آیا کسی هست که جرئت کند و به کشاورزان اصفهانی بگوید این آب حق همه مردم ایران است و تنها حق مردم اصفهان و کشاورزان آن نیست؟
وقتی منطق احقاق حق بیلی باشد که بالای سر میچرخانند و بر سر طرف مقابل میزنند، طبیعی است که اگر فرق سری نیابند بر خط لوله میکوبند تا دیگری حتی آب هم نداشته باشد بخورد. 90درصد آب شیرین کشور صرف کشاورزی غرقابی میشود، 7درصد صرف آب شرب شهری و روستایی و فقط 3درصد صرف صنعت.
برای حل بحران آب، آنجایی که باید قبل از همه مصرفش اصلاح شود، حوزه کشاورزی است؛ اما چه کسی جرئت دارد مقابل منطق «بیل چرخان در هوا» استدلال کند؟ حالا گیرم در این ایام، با مذاکره و نامه و دیگر روشها، دشمنان کشور را از جنگ و کشتار منصرف کنیم، با دوست که دشمنی میکند چه کنیم و به کجا شکایت بریم؟»
اما روزنامه «هممیهن» هم از این قافله عقب نماند و در یادداشتی مغرضانه خواهان برکناری استاندار اصفهان شد که البته بهخوبی نشان میداد این روزنامه بیشتر از اینکه از اتفاق پیشآمده نگران باشد، عصبانیت خود را بر مسندنشینی مهدی جمالینژاد بروز داده است؛ چراکه پیش از این هم این روزنامه به انتخاب جمالینژاد بهعنوان استاندار بارها اعتراض کرده بود.
«هممیهن» نوشت: «در همان روزهای جنجال سفر دبیری به قطب جنوب، خبر خرابکاری عمدی گروهی از افراد در اصفهان در خط لوله آب کوهرنگ به یزد منتشر شد. تصاویری که از آن پخش شد، گویای ضرر عمدهای بود که به کشور وارد شد و نتایجی چون قطعی آب شرب یزد، سرگردانی مسافران و… را هم در پی داشت. جز اینها ضرر مالی این رفتار غیرقانونی چیزی در حد دهها میلیارد تومان برآورد شده است. تأسفبار اینکه این نخستینبار هم نیست که چنین فعل مجرمانهای در این استان رخ میدهد. با این همه من ندیدم در میان همه اخبار و تحلیلها درباره چرایی و چگونگی بروز این رفتار غیرقانونی، این سخن هم مکرر بیان شود که با متعرضان به خط لوله و برهمزنندگان امنیت، برخورد قضایی صورت میگیرد. رئیس دادگستری یزد البته گفته که دستگاه قضا پیگیر این موضوع است؛ اما خب شما این سخن را بگذارید در کنار حرفهای نماینده یزد که گفته در یک دهه گذشته بیش از ۵۰ دفعه تکرار شده و خطوط لوله انتقال آب استان یزد در منطقه شرق استان، اصفهان و سایر تأسیسات عمدتا بهصورت دستهجمعی و بهوسیله ماشینآلات سنگین موردتعرض قرارگرفته است.»
ماجرای متهمکردن اصفهانیها اما فقط به همین موارد ختم نشد؛ بلکه در یکیدوماهه گذشته کاربران فضای مجازی نیز بر این موج سوار شدند و شمشیر خود علیه اصفهان را از رو بستند. کاربران فضای مجازی البته فقط به ماجرای آب و کشاورزان ورود نکردند؛ بلکه حتی غذاها و خوراکیهای اصفهانیها و همچنین رفتار و کردار آنها را نیز به تمسخر کشیدند.
کاربری دراینباره در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «شهروندان اصفهانی میخواهند وسط کویر، برنج و هندوانه بکارند! بیشترین سرانه فضای سبز شهری را داشته باشند، ذوبآهن و فولاد و سایر صنایع را داشته باشند، تازه میخواهند زیر سیوسهپل و خواجو هم آب جاری باشد؛ ولی استان همسایهاش آب خوردن نداشته باشد!»
کاربر دیگری نوشت: «اصفهان زیباست؛ ولی مردم مهربانی ندارد. اولویت اول و آخر اصفهانیها فقط خودشان است. برای همین هم است که میگویند آنها خسیس هستند.»
کاربر دیگری هم نوشت: «اصفهان شهری عالی برای تفریح است؛ ولی روح شهرش بسیار سنگین و سیاه است؛ چون مردم محافظهکاری دارند که فقط به منافع خود فکر میکنند.»
اصفهانستیزی در سالهای گذشته در عرصههای مختلف بهخوبی مشهود بوده است؛ موضوعی که ازنظر خیلیها به دلیل مُهر برخورداری است که بر پیشانی اصفهان حک شده. دامنه این موضوع حتی به رسانههای خارجی نیز کشیده شده است. سال گذشته بود که روایت رسانهای از پررنگشدن مسائل و مشکلات میراث فرهنگی اصفهان به نقل از یکصد تورگردان جهان و با تیتری تحت عنوان «اصفهان، ویرانهای بازمانده از یک رؤیا» حاشیههای زیادی به پا کرد.
از سوی دیگر، حوزه ورزش، بهویژه فوتبال نیز از این قاعده مستثنا نبود و منتقدان بارها این موضوع را نیز دستمایه انتقادهای خود قرار دادند. همچنین ارسال پیامک حجاب در ایام نوروز در اصفهان نیز در فضای مجازی موج دیگری به پا کرد. این انتقادها و تازیدن به اصفهانیها باعث شده تا بسیاری از شهروندان از مفهومی به نام «اصفهان ستیزی» سخن به میان آورند.
سال گذشته بود که مصطفی نباتینژاد، رئیس مرکز پژوهشهای شورای اسلامی شهر اصفهان در واکنش به تیتر اصفهانستیزانه یکی از روزنامهها گفت: «رسانهها به سمت تنشهای قومیتی که سبب افول اجتماعی میشود، نروند. این ادبیات وضعیت را بدتر و کاهش سرمایه اجتماعی و نارضایتی را موجب میشود.
اصفهان متعلق به اصفهان نیست؛ بلکه قلب ایران و متعلق به کل کشور است. کریدور کالا و فرهنگهاست و اگر تب کند، حال ایران بد میشود. شهر اصفهان نیز جهانشهر است. نمیدانم کدام نویسنده و خبرنگاری به خود اجازه میدهد که اینگونه درباره اصفهان بنویسد؟» با این وجود، چه رسانههای غیربومی و چه کاربران فضای مجازی و حتی برخی از مدیران همچنان اصفهان نگاه خوشبینانهای به اصفهان ندارند و این شهر و شهروندانش را مدام مورداتهام قرار میدهند.